در عصری که جامعه جهانی با سرعت به سمت علم، آگاهی و عقلانیت پیش میرود، هنوز سایه خرافه و فریب بر سر بخشی از جامعه ما سنگینی میکند. پدیده رمالی و دعانویسی نهتنها ریشه در باورهای سنتی و تاریخ فرهنگی دارد، بلکه امروز در لباسی نو و با بهرهگیری از ابزارهای نوین ارتباطی، چهرهای پیچیدهتر و خطرناکتر به خود گرفتهاست. رمالان و دعانویسان که روزگاری در حاشیه شهرها یا اتاقهای تاریک فعالیت میکردند، اکنون با کوچ به شبکههای اجتماعی، خود را به خانههای مردم رساندهاند و در بسترهایی همچون اینستاگرام و تلگرام، صفحات و کانالهایی پرزرقوبرق با وعدههای فریبنده از حل مشکلات زناشویی گرفته تا گشودن بخت و بستن زبان دشمن، مشتریان زیادی را از سراسر کشور جذب میکنند. آنها در این فضاها از نظارت نهادهای قضایی و انتظامی تا حد زیادی دور ماندهاند و مصونیت نسبی دارند. نتیجه این فریب، قربانیانی است که تنها به از دست دادن پول بسنده نمیکنند؛ در مواردی پای تعرض به نوامیس، اخاذی و حتی سوءاستفادههای جنسی هم در میان است. تلختر آنکه بسیاری از این افراد بهجای مراجعه به مشاور، روانشناس یا وکیل، راهی مسیر تاریک رمالی میشوند و این یعنی ترجیح خرافه بر خرد، حتی در عصر اطلاعات.
بررسی پروندههای متعدد نشان میدهد بسیاری از این رمالان چندینبار دستگیر شدهاند، اما نه بازداشتهای موقت و نه مجازاتهای محدود، نتوانسته بازدارندگی کافی ایجاد کند. این چرخه معیوب ادامه دارد، چراکه هم بسترهای قانونی برای مقابله جدی با این نوع جرائم کافی نیست و هم فرهنگ عمومی هنوز آمادگی عبور از خرافه به سمت خرد را ندارد.
برای مقابله با این پدیده، تنها برخورد قضایی کافی نیست و نیازمند یک عزم عمومی برای آگاهسازی جامعه، اصلاح قوانین بازدارنده و پاکسازی بسترهای مجازی از این صفحات مجرمانه هستیم. در غیر این صورت، تجارت پرسود رمالی، همچنان قربانی میگیرد؛ قربانیانی که نه فقط مال، که گاه حیثیت، امنیت و آرامش خود را هم از دست میدهند.