کد خبر: 1308791
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
اعتراف به قتل ۲۰ میلیونی در تاریکی شب ۱۱ آذر سال گذشته، وقتی جسد خون‌آلود مردی ۵۳ساله مقابل یکی از کافه‌های خیابان سپهبد قرنی پیدا شد، کمتر کسی تصور می‌کرد پشت این قتل، نقشه‌ای چندلایه با محوریت ارث، دعوای حقوقی و انتقام نهفته باشد.
غلامرضا مسکنی

جوان آنلاین: مرد کارخانه‌دار در تاریکی خیابان سپهبد قرنی در حال تعویض لاستیک پنچر خودروی هیوندایش بود که ناگهان چاقویی در قلبش نشست. پیش از آنکه هوشیاری‌اش را از دست بدهد، سه اسم را زیر لب زمزمه کرد؛ اسامی‌ای که راز یک پرونده خونین با بوی خیانت و پول را فاش کردند. 
۱۱ آذر سال گذشته، وقتی جسد خون‌آلود مردی ۵۳ساله مقابل یکی از کافه‌های خیابان سپهبد قرنی پیدا شد، کمتر کسی تصور می‌کرد پشت این قتل، نقشه‌ای چندلایه با محوریت ارث، دعوای حقوقی و انتقام نهفته باشد. شب حادثه، شبیر – کارخانه‌داری سرشناس- بعد از خروج از دفتر کارش در خیابان کریمخان، متوجه پنچری لاستیک خودروی هیوندایش شد. مشغول تعویض چرخ بود که ناگهان مردی با چاقو از سایه‌ها بیرون پرید و ضرباتی پیاپی به بدنش وارد کرد. او به سختی خودش را به کافه‌ای رساند و پیش از آنکه بیهوش شود، با صدایی خفه سه اسم را گفت؛ سعید، مسعود، همایون... قاتل‌های من همین‌ها هستند. 
لحظاتی بعد، شبیر به بیمارستان منتقل شد، اما شدت جراحات کاری بود. او جانش را از دست داد و پرونده‌ای خونین روی میز بازپرس موسی رضازاده باز شد. 
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات را آغاز کردند. بررسی‌ها نشان داد سعید و مسعود، دو برادرزن مقتول هستند و همایون، وکیل و داماد خانواده. اختلافات مالی بین آنها و مقتول بر سر یک ملک میلیاردی سال‌ها ادامه داشت. هر سه مظنون بازجویی شدند. آنها ادعا کردند زمان حادثه در محل دیگری بوده‌اند. بررسی‌های پلیسی هم اظهاراتشان را تأیید می‌کرد، اما یک احتمال قوی وجود داشت، آیا آنها کسی را برای قتل اجیر کرده‌بودند؟
سرنخ تازه‌ای به دست آمد. مردی به نام بهزاد، از اوباش شناخته‌شده پایتخت، چندی قبل با همایون درگیر شده‌بود. پلیس رد او را گرفت و بازداشتش کرد. در بازجویی‌ها، بهزاد پرده از ماجرایی پیچیده برداشت. او ابتدا از طرف یکی از بستگان شبیر اجیر شده‌بود تا به همایون «درس عبرتی» بدهد، اما وقتی همایون از ماجرا خبردار شد، از شکایتش صرف‌نظر کرد و در عوض پیشنهاد دیگری به بهزاد داد، ۲۰ میلیون تومان برای گوشمالی شبیر. بهزاد که انگیزه مالی داشت، قبول کرد، اما شب حادثه، ضربه‌ای که زد کاری از آب درآمد. 
او در اعترافاتش گفت: «سوار بر موتور، چند ساعت زودتر به محل رفتم. با چاقو لاستیک خودروی هیوندای شبیر را پنچر کردم. همان‌طور که انتظار می‌رفت، وقتی آمد و مشغول تعویض لاستیک شد، به او حمله کردم و با موتور فرار کردم.» این در حالی ا‌ست که همایون، وکیل خانواده، اطلاعات دقیق از محل کار و رفت‌وآمد شبیر را در اختیار قاتل قرار داده‌بود. پرونده در حال حاضر با اعتراف صریح بهزاد و بازداشت او در مرحله تحقیقات تکمیلی است. همایون و دو برادرزن دیگر نیز همچنان تحت‌نظر پلیس قرار دارند
 گفت‌و‌گو با متهم
سابقه‌ات چیه؟ قبلاً هم برای چنین کار‌هایی اجیر شده‌بودی؟
آره، قبلاً هم به خاطر درگیری و شرارت بازداشت شده‌بودم. این‌بار هم فقط برای یک «پیغام خشن» استخدامم کرده‌بودند، اما ضربه‌ای که زدم اشتباهی از آب درآمد و کار طرف تمام شد. 
چه کسی استخدامت کرد؟
اولین‌بار، یکی از بستگان خود شبیر سراغم آمد و گفت باید یه گوشمالی حسابی به همایون بدهم تا دست از سر خانواده‌اش بردارد. قرار شد ۱۰ میلیون بگیرم و همایون را بزنم. 
پس چرا مسیر ماجرا تغییر کرد؟
بعد از آن درگیری، همایون از من شکایت کرد و بازداشتم کردند. چند روز بعد، خودش آمد ملاقاتم. گفت از شکایتش صرف‌نظر می‌کند به شرطی که این‌بار برای او کار کنم. پیشنهاد داد ۲۰ میلیون بگیرم و شبیر را بزنم. برای من هم خوب بود؛ پول بیشتر، آزادی زودتر. 
همایون با شبیر چه مشکلی داشت؟
تا جایی که من فهمیدم، یه ملک بزرگ ارثیه بود که بین شبیر و خانواده همایون – یعنی سعید، مسعود و خواهرش – مشترک ساخته شده‌بود. سر سهم‌هایشان اختلاف داشتن. همایون می‌خواست از راه خودش تلافی کند. 
از شب حادثه بگو. چطور همه‌چیز را برنامه‌ریزی کردی؟
همایون و دو برادرزنش اطلاعات کامل را دادند؛ ساعت خروج شبیر از دفتر، مدل ماشینش، مسیرش. از عصر همان روز کمین کردم. لاستیک هیوندایش را پنچر کردم تا مجبور بشود توقف کند. 
وقتی خم شد تا لاستیک را عوض کند، رفتم سراغش، ضربه را زدم و فرار کردم. باور نمی‌کردم ضربه‌ام کشنده باشد.

برچسب ها: فروش لاستیک ، قتل ، پلیس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار