علی آژیر از بچههای ناب گردان تخریب لشکر محمد رسولالله تعریف میکرد که اولین محرم بعد از شروع جنگ بود. چند روز مانده به عاشورا، از قدیم رسم بود دستههای عزاداری هر محل با رعایت پیشکسوتی به محلهای دیگر میرفتند. مثلاً کاشانک میرفت نیاوران، بعد هم محله حصاربوعلی. بعد نوبت آنها بود که میآمدند و بازدید پس میدادند. در مسجد محل هم سینهزنی باحالی انجام میشد تا میرسید به ظهر عاشورا که هیئتها جوری برنامهها را میبستند که ظهر عاشورا همه در حسینیهها و مساجد محل خودشان بودند تا عزاداری مفصلی انجام دهند. این روال هنوز هم ادامه دارد بدون اینکه حتی ساعتی زمانش عقب و جلو بشود.
آنروز هم عاشورا بود. دسته سینهزن حصاربوعلی آمده بود مسجد کاشانک. خدا رحمت کند همه پیر غلامان و خادمان را؛ حاج حجت کسری مداح سرشناس شمیرانات که شور و حال و اخلاص عجیبی داشت یک دم داد که تا آنروز نشنیده بودم و فکر کنم اکثر مردم هم نشنیده بودند:
امریکا! امریکا!
تو با سلاح ناوگان
ما با سلاح ایمان
بجنگ تا بجنگیم
سینهزن دم گرفت و خدا میداند چه غوغایی بر پا شد و چه سینهزنی عجیبی راه افتاد و چه توسلی گرفته شد.
به بقیه خاطره علیآقا کاری ندارم، اما این ماجرا، یک اتفاق موردی و مقطعی نبوده است. لحظهلحظه دوران جنگ چه در جبهه و چه در پشت جبهه پر است از خاطراتی که یک خط پررنگ آن را به عزاداری، به توسل و به تمسک به سیدالشهدا (ع) وصل میکند.
همه کسانی که حتی اگر یک روز حضور در دفاع مقدس را تجربه کرده باشند، به خاطر دارند که بجز زمان عملیات، تقریباً هیچ نماز صبحی نبود که در تعقیب آن «زیارت عاشورا» نباشد؛ زیارت عاشورایی که هنوز هم در مراکز سپاه و بسیج یک برنامه لاینفک از مراسمهای روزانه یا اصلی است. زیارتی که یک بیعت دائمی با اباعبدالله علیهالسلام و یک عهد و پیمان وثیق با اوست که «تا یومالقیامه» با هر کس که با حسین (ع) در سلم و صلح است در سلم و صلح باشیم و هر کس که با او در جنگ و محاربه باشد، در جنگ و حرب باشیم. خب، امام حسین علیهالسلام که شهید شده است و الان کسی ظاهراً با او در حال جنگ نیست، پس این زیارت قدسی چه میگوید؟ معلوم است که غرض، خط سرخ حقیقت و جنگ باطل با این خط و با پیروان این خط و پیروان سیدالشهدا در طول تاریخ تا روز قیامت است: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. با این حساب، در این جنگ تعداد شمشیرها و سلاحهای آن که با حسین (ع) و جبهه حق میجنگد عامل پیروزی واقعی نیست؛ ارتش یزید و ابن زیاد ۱۸ هزار تا ۳۰ هزار نفر بودند و سپاه سیدالشهدا ۷۲ نفر!
این واقعیتی است که به استناد و اعتبار همین زیارت عاشورا، «الی یوم القیامه» با آن مواجهیم، نه تعداد نیروی انسانی و نه تجهیزات و ابزارهای جنگی عامل پیروزی در تاریخ نیست؛ آنچه جبهه حق را برای همیشه پیروز میکند دل داشتن و پیمان بستن با سیدالشهدا و حضرات معصومین علیهمالسلام است. برای همین است که در این زیارت، همزمان با سلام بر حسین (ع) به همه ارواح پاکی که همراه او و در راه او به شهادت رسیدند تا زمانی که ما زنده باشیم و بالاتر تا زمانی که روز و شبی در کار باشد و جهان آفرینش برپاست، سلام و درود میفرستیم.
و، اما لعنت. در زیارت عاشورا، در کنار هر سلام یک یا چند لعنت هم وارد شده است: آنها که بنیان ظلم و ستم را گذاشتند، آنها که مانع شدند تا خوبان عالم در جایگاه شایسته خود بنشینند، آنها که سیدالشهدا و یاران خوبش را به شهادت رساندند و قابل تأملتر از همه، آنان که مقدمات و زمینههای شهادت این خوبان و خوبترینها را فراهم کردند. آری، فقط آنها که حسین و یارانش را به شهادت رساندند مقصر نیستند، هر کس در هر مقام و در هر مسئولیت بزرگ و کوچکی که برای شهادت این عزیزان مقدماتی را فراهم کرده باشد و کوچکترین نقشی در این جنایات داشته باشد، تا همیشه مشمول لعنت تصریحشده در این زیارت است.
راه تقرب به امام حسین و حضرات معصومین علیهمالسلام هم بر اساس آنچه در این زیارت آمده، علاوه بر دلدادگی به این حضرات، برائت از تکتک کسانی است که نقش بزرگ و کوچکی در شهادت این عزیزان داشته یا دارند.
در یک کلام، زیارت عاشورا یک مانیفست و یک راهبرد و راهنمای عمل همیشگی برای شیعه است تا بر اساس حب و بغض نسبت به دوستان و دشمنان خدا، فکر کنیم، تصمیم بگیریم و عمل و عملیات داشته باشیم. این همان نگاه مکتبی است که حاج حجت کسری در اولین محرم بعد از جنگ تحمیلی در مسجد کاشانک تهران داشت و شور به پا کرد که:
امریکا! امریکا!
تو با سلاح ناوگان
ما با سلاح ایمان
بجنگ تا بجنگیم...