جوان آنلاین: کانال تلگرامی تحلیل و پژوهش جنگهای ترکیبی در مطلبی با عنوان در نبرد ۱۲ روزه اخیر، بررسی نقش محور مقاومت مهم است، نوشت:
در عراق، نیروهای مقاومت به طور کامل در آماده باش رزمی بوده و دائما اقدام به حفظ مواضع خود میکردند. طرحهای آنها نیز مشخص بود و منتظر سیگنال اقدام بودند. در ساعات پایانی نبرد، شاهد شلیک پهپادها به تاسیسات حساس پایگاه التاجی، بلد، عینالاسد و امام علی ذی قار بودیم. شلیکهایی که نشانه ظرفیت برگههای ناشناس تهران و با هدف ارسال بیش از یک پیام سیاسی و نظامی بود.
یمنیها نیز آمادگی کاملی داشته و نظارت و اشراف خود بر تحرکات آمریکا در آبهای دریای سرخ و دریای عربی را افزایش دادند. شلیکهای پراکنده به عمق اراضی اشغالی باعث سردرگمی پدافند صهیونیستها شد. آنها چندین طرح حمایتی به ایران ارائه و منتظر تایید بودند، اما مانند عراق، تهران درخواستی جهت اقدام جز حملات محدود نداد.
دلیل این عدم درخواست نیز توانایی ایران برای مقابله و حفظ برگهها در صورت لغزش به سمت جنگ منطقهای، تضعیف شدید توانایی ایران (که رخ نداد) و یا حرکتی از سوی دشمن در داخل ایران بود.
در لبنان نیز حزب الله سیاست ابهام را در پیش گرفت و سه سناریو را برای ورود در نظر گرفت؛ حمله مجدد رژیم به لبنان به شکل گسترده، ورود گسترده آمریکا و جنگ منطقهای و یا رخدادی تضعیف کننده در ایران. البته بنا به دلایلی، حزب الله از اولویت کمتری جهت ورود به عرصه برخوردار بود و در واقع نیز این سیاست درست بود که حزب الله بنا به دلایل متعدد داخلی و منطقهای نمیبایست وارد درگیری میشد مگر در شرایط خاص ذکر شده.
در فلسطین، اما همکاریها گستردهتر بود و برخی حملات موشکی ما با اقدامات مقاومت در غزه و یا استفاده از ظرفیت شلیک ریزپرندهها از درون رژیم هماهنگ و استفاده میشد.
به هر روی یک درس مهم از نبرد برای ما، لزوم سرپا بودن مقاومت است. برخی افراد در حال تئوری پردازی این گزاره هستند که «اگر به جای هزینه بر محور، بر نیروی دفاعی خودمان تمرکز میکردیم چنین و چنان میشد» در حالی که آن تدابیر نیز میتوانست سوخته شود. احیای مقاومت ذیل تئوری ۶ ارتش لایه بندی شده مدافع ایران حاج قاسم سلیمانی یکی از بزرگترین لوازم هر گونه نبرد بعدی است. هر چند بدیهی است که تغییراتی نسبت به قبل صورت گیرد.