جوان آنلاین: مرد جوانی که با همدستی دختر مورد علاقهاش با شیوهای خاص و عجیب از رانندگان خودروهای سواری زورگیری میکرد، به دام افتادند. سارق حرفهای در حالی که دستش را گچ میگرفت و پایش را باندپیچی میکرد و عصایی زیر بغل میگرفت، از رانندگان زورگیری میکرد.
چندی قبل، مأموران پلیس تهران در جریان سرقتهای سریالی از رانندگان خودروهای سواری با شیوه و شگرد عجیبی قرار گرفتند و تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان آغاز کردند.
شکایتهای ابتدایی حکایت از آن داشت مردی عصا به دست با دست گچ گرفته و پایی باندپیچی شده به عنوان مسافر به بهانه رفتن به درمانگاه یا بیمارستان سوار خودروهای مسافرکش و عبوری میشود و در میانه راه با تهدید چاقو اموال رانندگان را سرقت و سپس به سرعت فرار میکند.
در ادامه تحقیقات مأموران دریافتند سارقان دو نفر شدهاند و مرد جوان عصا بدست اینبار همراه دختر جوانی سرقتهای سریالی خود را طراحی و اجرا میکند.
بازداشت
در حالی که سرقتهای سریالی دو زورگیری همچنان ادامه داشت، مأموران تحقیقات گستردهای را برای شناسایی متهمان آغاز کردند. چندی قبل مأموران در مسیرهایی که احتمال میدادند دو متهم طعمههای خود را انتخاب میکنند، مشغول گشتزنی بودند که متوجه درگیری زن و مردی شدند. وقتی مأموران و رهگذران به زن و مرد نزدیک شدند، مرد جوان با صدای بلند فریاد میزد دزد، دزد. مأموران دختر جوان را بازداشت کردند و دریافتند متهم دستگیر شده همان سارق تحت تعقیبی است که از مدتی قبل همراه مرد جوان عصا بدستی از رانندگان زورگیری میکنند.
راننده خودرو به مأموران گفت: «لحظاتی قبل در یکی از خیابانها در حال رانندگی بودم که دختر جوان همراه مرد جوان عصا بدستی که دستش هم گچ گرفته و پایش باندپیچی بود، کنار خیابان دست تکان دادند. احتمال دادم آنها قصد دارند برای درمان به بیمارستانی بروند و آنها را سوار کردم، اما پس از طی مسافتی ناگهان مرد عصا بدست چاقویی به پهلویم گذاشت و تهدید کرد اموالم را به او بدهم. از ترس همه پولها و اموالم را به او دادم و آنها هم از خودرو پیاده شدند و فرار کردند. سپس من آنها را با پای پیاده تعقیب کردم که دختر جوان تعادلش را از دست داد و من او را گرفتم و مردم هم به کمک من آمدند.»
دختر جوان پس از انتقال به اداره پلیس وقتی با مدارک و شواهد روبهرو شد به سرقتهای سریالی با همدستی مرد مورد علاقهاش به نام فرجاد اعتراف کرد. با اعتراف متهم، مأموران مخفیگاه سارق سریالی را شناسایی و وی را بازداشت کردند. دو متهم در بازجوییهای فنی به سرقت و زورگیری از رانندگان خودروهای سواری با شگرد و شیوه خاص خودشان اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
شیوه خاص شناگر سارق
فرجاد سارق حرفهای است که دوست دارد او را به جای نام اصلیاش آقای شناگر صدا کنند. متهم بر خلاف زورگیران و سارقان خیابانی از شیوه و شگرد تازهای برای زورگیری استفاده میکرده و به گفته خودش بر خلاف دوستان خلافکارش از هوش بالایی برخوردار است.
چرا دوست داری آقای شناگر صدایت کنند؟
چون واقعاً شناگر حرفهای هستم.
منظورت اینکه در سرقت شناگر حرفهای هستی؟
اصلاً موضوع شناگریام با سرقتهایم متفاوت است. من از دوران کودکی به شنا علاقه داشتم و دورههای آموزش شنا را به صورت حرفهای طی کردم و حتی مقام قهرمانی هم دارم. شاید باورش سخت باشد من تا قبل از اینکه وارد دنیای تبهکاران شوم، مربی حرفهای شنا بودم و در استخرهای معتبر آموزش شنا و نجات غریق میدادم.
چه شد که یک شناگر حرفهای، سارق حرفهای شد؟
من واقعاً علاقه زیادی به شنا دارم و فکر میکردم در این رشته مقام جهانی هم بیاورم، اما در زندگی خیلی شانس همراهم نبود. بزرگترین اشتباهم در زندگی که مرا وارد جرگه خلافکاران کرد، ازدواج اشتباهم بود. همسرم با من نساخت و مهریهاش را اجرا گذاشت و از من جدا شد. هر چه داشتم و نداشتم دادم، اما باز هم مهریهاش کامل نشد. به هر دری زدم پول فراهم کنم، نشد و از طرفی هم خودم هیچ نداشتم تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد در شرطبندی مسابقات فوتبال شرکت کنم. دوستم خودش مدتها بود شرطیبندی میکرد و میگفت وضع مالیاش خیلی خوب شدهاست. به هر حال وارد شرطبندی شدم و ابتدا هم خوب و در دور برد افتادم، اما پس از مدتی دوباره بدشانسی سراغم آمد و پشت سر هم میباختم. آنقدر باختم که بدهی زیادی بالا آوردم تا اینکه شبی با دیدن یک فیلم هالیوودی، نقشه سرقت به این شیوه را طراحی و اجرا کردم.
یعنی با دیدن یک فیلم و بدون اینکه تجربهای داشته باشی، زورگیریهایت را شروع کردی؟
بله. البته من باهوشم و دوست نداشتم مثل سارقان دیگر موبایلقاپی یا کیفقاپی کنم یا اینکه داخل خیابان چاقو زیر گلوی دیگران بگذارم. از هوشم استفاده کردم تا راحتتر طعمههایم را فریب دهم و راحتتر سرقت کنم.
شیوه سرقتت چه بود؟
من با دست و پای گچ گرفته از شهروندان سرقت و زورگیری میکردم.
چطوری؟
این شیوه را برای فریب رانندگان طراحی کردم. دستم را گچ میگرفتم و پایم را هم باندپیچی میکردم و عصایی هم زیر بغل میگرفتم و کنار خیابان منتظر تاکسی یا خودروی عبوری میماندم. وسایلی که همراه داشتم باعث میشد که اکثر رانندگان عبوری فکر کنند میخواهم برای درمان به بیمارستان بروم و مرا سوار خودرو میکردند. واقعیتش خیلی از آنها از روی ترحم مرا سوار میکردند، اما خبر نداشتند که با دست خودشان در دام زورگیر افتادهاند. معمولاً پس از طی مسافتی ناگهان چاقو روی آنها میکشیدم و با تهدید چاقو اموال با ارزش آنها را سرقت میکردم.
چطوری فرار میکردی؟
تهدیدشان میکردم که در محل خلوتی توقف کنند و بعد هم به سرعت از خودرو پیاده میشدم و فرار میکردم. البته همانطور که گفتم ورزشکارم و قدرت بدنیام برای دویدن زیاد است و به راحتی در جهت مخالف حرکت خودرو فرار میکردم.
خیلی از شاکیها گفتهاند تنها نبودی و همدست داشتی؟
چند ماهی تنهایی سرقت میکردم تا اینکه در فضای مجازی با دختر جوانی به نام شیما آشنا شدم. شیما وقتی فهمید من به این شیوه سرقت میکنم و پول خوبی هم گیرم میآید، پیشنهاد داد با من سرقت کند. او دوست داشت هم پول خوبی گیرش بیاد و هم هیجان سرقت را امتحان کند. من هم قبول کردم، چون فکر کردم اگر همراه دختر مورد علاقهام باشم، رانندگان راحتتر به ما اعتماد میکنند. الان پشیمان شدم، چون شیما باعث شد سرقتهای سریالی من بر ملا شود و اگر او نبود شاید به این زودی شناسایی و دستگیر نمیشدم.
چطوری دستگیر شدید؟
در یکی از سرقتها شیما هنگام فرار تعادلش را از دست داد و راننده او را دستگیر کرد و بعد هم مرا لو داد.
از زنها هم سرقت میکردید؟
بله. فرقی نمیکرد، هر رانندهای چه زن و چه مرد که ما را سوار میکرد، نقشهمان را عملی میکردیم. سرقت از زنان بهتر بود و به خاطر اینکه طلا و جواهرات همراه داشتند، سرقت ما ارزش بیشتری داشت و از زنان راحتتر هم میشد سرقت کرد.
فقط خودروهای مسافرکش را سوار میشدید؟
نه هر خودرویی که ما را سوار میکرد. ما وقتی کنار خیابان یا جاده میایستادیم، به هر خودرویی که تکسرنشین بود، دست بلند میکردیم و گاهی هم خودروهایی مدل بالا هم نگه میداشتند و ما را سوار میکردند.
خودرو هم سرقت میکردید؟
نه، فقط پول، طلا و اموال قیمتی که راننده همراه خود داشت.
کسی را هم زخمی کرده بودید؟
نه. معمولاً وقتی رانندگان چاقو را میدیدند، تسلیم میشدند و سعی میکردند جانشان را به خطر نیندازند. البته قصد من فقط ترساندن آنها بود و هرگز تصمیمی نداشتم که بخواهم با چاقو به آنها ضربهای بزنم. حتی یکی، دو مورد راننده خودرو را نگه داشت و با من درگیر شد که در خودرو را باز و فرار کردم و از چاقو استفاده نکردم.
حرف آخر؟
پشیمان هستم و فهمیدم این راه هم که انتخاب کردم، راه به جایی نمیبرد.