جوان آنلاین: با وجود آنکه سازوکار سازمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر پایه بیطرفی تدوین شده است، اما رفتار این سازمان در گذر زمان و در برهههای حساس، تصویری از یک ابزار سیاسی مطیع غرب به جهان مخابره میکند. آنچه در مورد سیاسیکاریهای آژانس گفته میشود، صرفاً یک تعارف دیپلماتیک و با در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی است.
اگر به تاریخچه کنشهای سازمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در رابطه با خطرات هستهای جهان رجوع شود، رفتاری سراسر تبعیض با چاشنی تبلیغات سیاه یافت میشود. در واقع، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پدافندی است در خدمت جبهه غرب و اسرائیل که در مقاطع مهم، حملات آفندی خود را با بهانههای واهی و بدون پشتوانه علیه کشورهای رقیب عملیاتی میکند. رفتار غیرمسئولانه و سکوت آژانس در قبال سلاح هستهای رژیمصهیونیستی و استفاده آن از بمبهای ممنوعه اتمی در جنگ غزه و لبنان، نمونه مهمی از مواضع مغرضانه آژانس و در حقیقت، حمایت تمام عیار سیاسی این سازمان از رژیم است. گزارش اخیر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که سراسر اتهامات دوباره را علیه ایران فعال کرده و احتمال تصویب قطعنامه ضدایرانی آژانس در روزهای آینده، نمونه بارز این دیدگاه است، این در حالی است که ایران همکاری خود با آژانس را فراتر از تعهدات و الزامات تعیین شده، به انجام رسانده ولی در ازای آن، شاهد افزایش خواستهها و اتهامات بوده است، از این رو ایران باید سیاست خود را در قبال آژانس تغییر ملموسی دهد و از رویکرد انفعال و «همکاری» صرف، خارج شود.
ایران و فشار سیاسی به بلوک آژانس، امریکا و رژیمصهیونیستی
مکانیسم داخلی: از مکانیسمهای کارآمدی که سپر تدافعی در برابر زیادهخواهی این بلوک ایجاد میکند، تدوین قوانین راهبردی و الزامآور از سوی مجلس یا نهادهای مرتبط است. نمونه بارز آن، قانون اقدام راهبردی مجلس در سال ۱۳۹۹ بود که با وجود مخالفتهای عیان دولت وقت، به گفته رهبر معظم توانست کشور را از سرگردانی در مسئله هستهای نجات دهد. در اصل، نهادهای مسئول در حاکمیت باید سیاست جمعی بازدارندهای اتخاذ کنند و با ممانعت از اعمال فشارهای غیرواقعی، طرف غربی را تحت فشار قرار دهند، اما نکته مهم این است که قوانین و الزامات نباید به عنوان «ترمیمکننده» تدوین شود، بلکه باید قوانین و الزاماتی تعیین شود که از امکان رویداد چنین سیاسیبازیهایی جلوگیری کند و زمینه درخواستهای غیرمنطقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از بین ببرد. این امر نیازمند «همکاری» دستگاه دیپلماسی ایران و پشتیبانی مسئولان ذیربط است.
در واقع، به جای آنکه مسئولان در برابر چنین راهکارهایی قرار گیرند و با آن مخالفت کنند و در نتیجه، روزنه امیدی را برای طرف غربی ایجاد کنند، از آن حمایت و آن را به محصول قابل مصرف برای سیاست خارجی و دستگاههای مرتبط درونی نظام تبدیل کنند. این امر مستلزم همیاری رسانهها و اجماع همگانی است و نمیتوان فاکتور تعیینکننده آن را نادیده گرفت.
مکانیسم خارجی: یکی از مکانیسمهای تهاجمی ایران در قبال فشارهای سیاسی و هیاهوسازیهای امریکا و رژیمصهیونیستی در قبال ایران، یادآوری خطرات هستهای رژیمصهیونیستی با توجه به اسناد و مدارک موجود در جنگ غزه است. بنابر گزارش منابع معتبر اروپایی، رژیمصهیونیستی از زمان حملات خود به لبنان در سال۲۰۰۶ و حملاتی که به غزه در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ انجام داد، از سلاح اتمی جدیدی استفاده کرده بود که در لحظه بمباران با تابش زیاد گرما و تشعشع نوترونی افراد را میکشت، اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچ توجهی به این قضایا نداشت. در سایه همین حمایت، این رژیم بیمحابا و بیپرده در جنگ کنونی غزه از آن علیه مردم غزه و لبنان استفاده کرد. کریستوفر بازبی، دبیر علمی کمیته اروپایی خطر تشعشع که در این زمینه تحقیق کرده، چندی پیش، بیتوجهی آژانس را در مورد استفاده رژیمصهیونیستی از سلاحهای ممنوعه اتمی تأیید کرد و گفت: «در ماه مارس سال۲۰۲۴ (اسفند/فروردین) به آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، ناظر رسمی سازمان ملل در موضوع استفاده از سلاحهای هستهای نامه نوشتم، اما هیچ اتفاقی نیفتاد»، از این رو ایران میتواند در تریبونهای رسمی خود در نهادهای بینالمللی مسئول با ارائه مستندات موجود و با پیوست ذکر نسلکشی و رفتار وحشیانه اسرائیل در غزه، لبنان و سوریه، نسبت به خطرات «اسرائیل اتمی» به مردم منطقه و جهان هشدار دهد و مطالبه اقدام فوری آژانس بینالمللی انرژی اتمی در رابطه با اسرائیل و شریک آهنینش امریکا را اولویت دهد. همچنین انفعال و بیتوجهی این سازمان مسئول را منشأ و مبدأ جنایات اتمی رژیمصهیونیستی معرفی کرده و آن را در جایگاه متهم و در مرتبه پاسخگویی در برابر افکار عمومی قرار دهد. همچنین ایران به طور قاطعانه و در قالب سیاست مستمر، خواستار شفافیت و نظارت برابر برای همه طرفها از جمله اسرائیل شود؛ مکانیسمی نرم که متأسفانه چندان استقبالی از آن در سیاست خارجه ایران وجود ندارد و در ازای آن، به طور جدی از سوی جبهه امریکایی- صهیونیستی علیه ایران تعقیب میشود. چنانکه این جبهه، با داستانهای تخیلی و فریب مردم جهان در رابطه با خطرات هستهای شدن ایران تلاش میکنند جمهوری اسلامی را در معرض فشار افکار عمومی جهان و دولتمردان قرار دهند و آژانس را مسئول پیگیر انتقال این فشار به داخل ایران کنند.
این موضوع، فارغ از دستیابی امروزه ایران به اسناد و مدارک مربوط به سلاح هستهای رژیم است. در واقع، اگر سیاست خارجی ایران، راهبرد سیاسی خود در مواجهه با بلوک تهدیدزای امریکا، اسرائیل و آژانس بینالمللی اتمی را به تقابل مستقیم با رژیمصهیونیستی تقلیل دهد، نمیتوان نتیجه مطلوبی از ارائه این اسناد مهم برای عقب راندن این بلوک و رفع تهدیدات آن داشت، بنابراین ایران برای حل و فصل مناقشات با آژانس بینالمللی اتمی نباید به «همکاری» صرف اکتفا کند، بلکه باید به طور موازی، رفتار دوگانه آژانس را عامل جنایات اتمی رژیم در غزه و لبنان معرفی کند و با گوشزد لزوم نظارت جهانی بر برنامههای اتمی مخفی اسرائیل، مسیر زیادهخواهی، مداخله و تشدید نظارت امریکا بر مراکز هستهای ایران را که از آستین آژانس بیرون میزند، مسدود کند. این رویکرد، نهتنها جایگاه ایران را در مذاکرات تقویت میکند، بلکه فشار بینالمللی را برای رفع ابهامات درباره فعالیتهای اتمی اعلامنشده اسرائیل افزایش میدهد و نوک پیکان را به سمت امریکا برمیگرداند.