جوان آنلاین: چند روز قبل مرد میانسالی در یکی از خیابانهای شمالی تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از ربودن دختر جوانش به نام ملینا و سرقت میلیاردی از خانهاش شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «امشب خانه یکی از دوستانمان شام دعوت بودیم. من و همسرم و یکی از فرزندانم به میهمانی رفتیم، اما دخترم ملینا گفت درس دارد و در خانه ماند. لحظاتی قبل وقتی پس از چند ساعت از میهمانی برگشتیم با صحنهای عجیب روبهرو شدیم؛ وسایل خانه بههم ریخته بود و خبری هم از ملینا نبود. هر چقدر دخترم را صدا زدیم، جوابی نشنیدیم تا اینکه فیلم دوربین مداربسته ساختمان را تماشا کردیم و دیدیم مرد جوان نقابداری وارد خانه ما شده و پس از سرقت ۵ میلیارد تومان اموال ما، دخترم را به زور ربوده و سوار خودروی پژویی کرده و از محل فرار کرده است.»
ناخدای قلابی
مأموران در بررسیهای فنی دریافتند مرد آدمربا برای اینکه شناسایی نشود نقاب به چهره زده و پلاک خودرویش را هم مخدوش کرده است. در بررسیهای بعدی مشخص شد دختر ربوده شده از مدتی قبل با مرد جوانی که خودش را کاپیتان کشتی معرفی کرده، ارتباط دوستانه داشته و خانواده وی هم از این رابطه باخبر بودند و قرار بود کاپیتان کشتی همراه خانوادهاش به خواستگاری دخترشان بیاید.
در ادامه تحقیقات، مأموران پلیس متوجه شدند مرد جوانی که خودش را به ملینا کاپیتان کشتی معرفی کرده مجرم سابقهداری به نام فرزین است که بارها دستگیر و راهی زندان شده است. از سوی دیگر مأموران در بررسی عکس و فیلم دوربینهای مداربسته فهمیدند مرد آدمربا از نظر قیافه و هیکل شباهت زیادی با کاپیتان قلابی دارد. بنابراین فرضیه آدمربایی و سرقت ۵ میلیاردی از سوی خواستگار قلابی برای مأموران قوت و فرزین تحت تعقیب قرار گرفت.
پایان آدمربایی ۳ روزه
با به دست آمدن این اطلاعات، پاتوق و محلهای رفت و آمد مجرم سابقهدار تحت نظر قرار گرفت و مأموران در نهایت سه روز بعد از حادثه، خواستگار شیاد را هنگام فروش اموال سرقتی به دام انداختند. متهم دستگیر شده وقتی به اداره پلیس منتقل شد به جرم سرقت و آدمربایی اعتراف کرد و محل نگهداری دختر ۱۹ ساله را در یکی از باغهای اطراف تهران به مأموران پلیس نشان داد و مأموران هم دختر ربوده شده را پس از سه روز از مخفیگاه آدمربا نجات دادند. سارق آدمربا در ادامه برای تحقیقات بیشتر و بررسی سرقتهای احتمالی به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم/ شگرد جدید
فرزین سارق سابقهداری است که قبل از این چند باری دستگیر و زندانی شده، اما اینبار پس از آزادی تصمیم میگیرد با شگردی جدید از خانه دختران پولدار سرقت کند.
فرزین قبل از این به چه جرمهایی زندان رفتهای؟
جرمهای من سرقت است و همه نوع سرقت انجام دادهام، اما شگرد اصلیام سرقت از منازل است و دو، سه باری هم دستگیر شده و به زندان افتادهام.
اما اینبار علاوه بر سرقت، گروگانگیری هم کردی؟
بله. ملینا دختر مورد علاقهام بود و او را دوست داشتم. میخواستم فریبش بدهم و بهخاطر اینکه پدرش وضع مالی خوبی داشت با او ازدواج کنم، اما وقتی دستم رو شد تصمیم گرفتم از خانهشان سرقت کنم که حین سرقت هم مجبور شدم برای اینکه دستم رو نشود او را گروگان بگیرم.
با چه شیوهای میخواستی او را فریب بدهی و چه شد که دستت رو شد؟
ما در اینستاگرام با هم آشنا شدیم و وقتی فهمیدم دختر پولداری است خودم را ناخدای کشتی معرفی کردم. تعدادی عکس که با لباس کاپیتانی روی کشتی گرفته بودم برای او فرستادم و ملینا هم فکر کرد من واقعاً کاپیتان هستم و همیشه سفرهای خارجی میروم و وضع مالی خوبی دارم. یک سالی ارتباط دوستانه ما ادامه پیدا کرد و در حال فراهم آوردن مقدمات خواستگاری بودم که به صورت اتفاقی از خانه یکی از دوستانش سرقت کردم. ملینا وقتی فیلم دوربینهای مداربسته خانه دوستش را دیده بود، مرا شناخته بود و بعد با من تماس گرفت و گفت میخواهم رابطهام را قطع کنم. او به من گفت دستم رو شده و مرا تهدید کرد اموال دوستش را برگردانم، وگرنه همه چیز را به پلیس میگوید.
بهخاطر همین او را گروگان گرفتی؟
وقتی دیدم دستم رو شده و او دیگر با من ازدواج نمیکند، تصمیم گرفتم حداقل از خانهشان سرقت کنم. من قبلاً به صورت پنهانی دسته کلید او را برداشته بودم و از روی آن یدک ساخته بودم. با ملینا قرار ملاقات گذاشتم، اما او گفت همراه خانوادهاش به مسافرت رفته و من هم به خیال اینکه کسی در خانهشان نیست برای سرقت وارد خانه آنها و با ملینا روبهرو شدم. پس از سرقت به ناچار او را ربودم و گروگان گرفتم. میخواستم او را بترسانم و پس از فروش اموال سرقتی از ایران خارج شوم و بعد محل نگهداری ملینا را به خانوادهاش خبر بدهم.
پس شیوه جدیدت، فریب دختران پولدار بود؟
بله، از این شیوه پول بیشتری گیرم میآمد. من در فضای مجازی با دختران پولدار آشنا میشدم و خودم را کاپیتان کشتی یا مهندس معرفی میکردم و بعد به بهانه ازدواج با آنها ارتباط میگرفتم و در فرصتی مناسب کلید خانهشان را به دست میآوردم و نقشه سرقتم را اجرا میکردم.
معتادی؟
بله، گل و شیشه مصرف میکنم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه به این زودی، چون نقاب به صورت داشتم و سعی میکردم هیچ سرنخی از خودم بهجا نگذارم.