جوان آنلاین: محمدجعفر محمدزاده در کانال تلگرامی خود نوشتهای از شهید سید مرتضی آوینی را به نقل از جلد سوم کتاب «آیینه جادو» صفحات ۱۴۱ تا ۱۴۵ به اشتراک گذاشت. شهید بیان داشته است: «شاهنامه» نهتنها منافاتی با دین ندارد، بلکه حکمت معنوی است و چه بسا از این لحاظ کمنظیر است. ریشه حکمت معنوی شاهنامه، همان تفکر عرفانی ماست، یعنی در تفکری که من خود را به آن منتسب میدانم، اسلام نسبتی با ملیت دارد. این چیزی که میگویم ناسیونالیسم نیست، حقیقت ملیت است، وگرنه ملیگرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمیشود. اصطلاح «ملیگرایی» که معادل «ناسیونالیسم» است خودش یک شریعت است و با هیچ دین دیگری جمع نمیشود. معتقد به تعارض ملیت با دین نیستم، تقربی که ما به دین پیدا کردهایم، به این هویت ملی وابسته است و اگر این هویت ایرانی و ملی نبود، این نوع تقرب به دین پیدا نمیشد. نسبتی که ما ایرانیها با دین اسلام برقرار کردیم، بهتر از نسبتی بود که اعراب برقرار کردند. دین را باید مجرد از فرهنگهای محلی بررسی کرد. دین معرفتی است نسبت به عالم آفرینش و این هیچ منافاتی با فرهنگ قومی و ملی ندارد؛ مشروط بر آنکه فرهنگ ملی گرفتار بتپرستی نشده باشد. یکی از دلایل اصلی رشد و گسترش اسلام در ایران، قومیت ایرانی است. سابقه میترائیسم در ایران به این امر کمک کرده، چراکه مقارنههایی بین میترائیسم و تفکر شیعی وجود دارد. این تفکر در ما ریشهدار است؛ دین در واقع پایگاه شکوفایی هویت ملی است. با کسی بحث میکردم که میگفت شما باید زبان خودتان را رها کنید و به زبان عربی حرف بزنید و زبانتان عربی بشود. من به شدت بحث و مقابله کردم و گفتم هرگز! زبان ما همان زبانی است که در قرن هشتم به آن رسیدیم و این زبان فارسی که شکوفاییاش را در اسلام پیدا کرده است بسیار قشنگتر از زبان عربی فعلی است. زبان قرآن البته زبان الهی است و آسمانی، اما زبانی که ما در قرن هشتم با سعدی و حافظ به آن رسیدیم، زیباترین زبانیاست که روی کره زمین موجود است. زبانیاست بسیار پر قابلیت.
منبع: آیینه جادو، جلد سوم، سیدمرتضی آوینی، نشر واحه، چ سوم، ۱۳۹۳، صص ۱۴۱ تا ۱۴۵ (گفتوگو با مجله فیلم، اردیبهشت ۱۳۷۱.) @mjmohammadzadeh