کد خبر: 1291849
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۰
مثل گندم باش! زیر خاک می‌برندش باز می‌روید پرتر، زیر سنگ می‌برندش آرد می‌شود پربهاتر، آتش می‌زنندش نان می‌شود مطلوب‌تر، به دندان می‌جوندش جان می‌شود نیرومندتر، ذاتی که نماد قدرت و ارزش است
نیره ساری

جوان آنلاین: مثل گندم باش! زیر خاک می‌برندش باز می‌روید پرتر، زیر سنگ می‌برندش آرد می‌شود پربهاتر، آتش می‌زنندش نان می‌شود مطلوب‌تر، به دندان می‌جوندش جان می‌شود نیرومندتر، ذاتی که نماد قدرت و ارزش است. 
فرایند نان، هر چه هست مملؤ از درس زندگی است. چه آن زمان که کشاورز با دستان پینه بسته فصل به فصل درگیر کاشت و برداشت خوشه خوشه گندم‌هاست و چه آن زمان که نان از تنور خارج می‌شود و به دست ما می‌رسد. شاید این کشاورز باشد که در فرایند رسیدن نان سر سفره من و شما بیشترین بی‌توجهی متوجه او خواهد بود، در حالی که روستاییان در نقاط مختلف ایران فارغ از هیاهوی شهر، با پایان برداشت گندم جشن می‌گیرند و اهالی روستا، میهمان گندمکاران هستند. پس از این جشن هم گندم‌کاران تا چند روز به خود استراحت می‌دهند و مجدداً فرایند کاشت را کلید می‌زنند. شخم زدن زمین و تنفس دادن و ادامه پروسه‌ای که در نهایت ما را به «نان» می‌رساند. آن هم از نوع حلال. قدیمی‌ها خیلی به نان اهمیت می‌دادند. این را در قیاس با نسل امروز می‌گوییم که درگیر نان‌های صنعتی هستند. حتی اگر درگیر نان صنعتی نباشند، میانه‌ای با صف ایستادن و نان خریدن سنتی آن هم به شکل قدیم را ندارند. قدیم خیلی احوالپرسی‌ها در همین صف نان اتفاق می‌افتاد، اما امروز، وضعیت فرق کرده است. کسی هم منکر آسایش سبک زندگی نیست، اما به شرط آن که حرمت‌ها حفظ شود. همیشه از حرمت افراد سخن گفتیم و اینبار کمی درباره حرمت نان صحبت کنیم. می‌گوییم قدیمی‌ها، چون همان‌هایی بودند که با کمر خمیده تکه نان پیاده رو را بر می‌داشتند و روی بلندی قرار می‌دادند تا سر راه کسی، روی آن نرود. خیلی‌ها که می‌بوسیدند و کنار می‌گذاشتند. 
«نان» قسم راست افراد بود. نان را روی دست می‌گرفتند و می‌گفتند «به همین برکت قسم». نان به حدی حرمت داشت که روزی حلال را به نان آمیخته می‌کردند و می‌گفتند طرف «نان حلال در آورده» یا نان حلال سر سفره بچه‌هایش گذاشته» یا اینکه «با نان حلال بزرگ شده»
در واقع نان، قوتی بود که به سختی به دست می‌آمد به همین خاطر به شدت ارزشمند بود. متأسفانه زندگی ماشینی و مدرنیته حرمت‌ها را از بین برد و یکی از این بی‌حرمتی‌ها نسبت به همین «نان» است. تنبلی و سبک زندگی باعث شده، نه مثل آن پیرمرد و پیرزنی که حرمت نان را به حدی داشت که از سر راه بر می‌داشت، اما حتی شب به شب تکه‌های نان را با سفره یکبار مصرف غذا مچاله کرده و داخل سطل آشغالی می‌ریزیم. 
در واقع در فرهنگ ما ایرانی‌ها، اینکه نان را سر راه نمی‌گذارند و با زباله قاطی نمی‌کنند، ریشه در احترام عمیق به نان به‌عنوان نماد برکت، رزق الهی و تلاش انسانی دارد. این رفتار، همچنان در بسیاری از نقاط ایران به‌صورت یک رسم نانوشته رعایت می‌شود. 
تولید نان در ایران فرایندی پرزحمت است که از کاشت گندم، در زمین‌های کشاورزی تا برداشت، آسیاب‌کردن و پخت در تنور را شامل می‌شود. این تلاش جمعی و فردی، نان را به نمادی از کار و شرافت تبدیل کرده است. ضرب‌المثل «نان از بازوی مردم می‌روید» این ارزش را نشان می‌دهد. گذاشتن نان سر راه یا قاطی کردن آن با زباله، به‌معنای بی‌اعتنایی به این زحمت و تحقیر کار کسانی است که در تهیه آن نقش داشته‌اند، از کشاورز تا نانوا. 
تا به حال وقتی نانوا خمیر نان را پهن می‌کند و درون تنور می‌گذارد را مشاهده کردید؟! نانوا را نه، بلکه این فرایند را تا زمانی که نان را از تنور سنگی خارج کرده و روی سکو می‌اندازد! خمیر به سنگ‌ها می‌چسبد، اما نان هر چه پخته‌تر می‌شود، از سنگ‌ها جدا می‌شود!
حکایت آدم‌ها همین است، سختی‌های دنیا، حرارت تنور است و این سختی‌هاست که انسان را پخته‌تر می‌کند. هر چه انسان پخته‌تر می‌شود، سنگ کمتری به‌خود می‌گیرد. سنگ‌ها تعلقات دنیایی هستند. ماشین من، خانه من، کار من، میز من، من... من! آن وقت که قرار است، نان را از تنور خارج کنند، سنگ‌ها را از آن می‌گیرند. خوشا به حال آن که در تنور دنیا آنقدر پخته می‌شود که به هیچ سنگی نمی‌چسبد. 
راستی ما در زندگی به چه چسبیده‌ایم؟ سنگ ما کدام است؟!

برچسب ها: نان ، سبک زندگی ، سبک رفتار
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار