جوان آنلاین: چیزهای کوچک اینچنینی با نام لاتین «Small Things Like This» یکی از قدرنادیدهترین و مناقشهبرانگیزترین فیلمهای سال ۲۰۲۴ میلادی محسوب میشود، اما چرا قدرنادیده، چرا مناقشهبرانگیز؟
دلیل قدرنادیده بودن فیلم به سهم اندک و نادیده گرفته شدن آن در فصل جوایز ارتباط پیدا میکند، به نحوی که فیلم با وجود قابلیتهای متعدد و امتیازات بالایی که نزد منتقدان دریافت کرد در مراسم گلدنکلاب بایکوت شد و داوران این مراسم سعی کردند بیشتر از خجالت فیلمهایی، چون «بروتالیست»، «امیلیا پرز» و «گلادیاتور» برآیند و فیلمهای کوچکی، چون «چیزهای کوچ اینچنینی» در اینگونه مراسم محلی از اعراب پیدا نکردند (ناگفته نماند در جشنواره برلین نیز فیلم تنها در بخش افتتاحیه مورد توجه قرار گرفت) در باب مناقشهبرانگیز بودن فیلم نیز میتوان به اختلاف میان نظرات منتقدان سینما و برخی سینمادوستان اشاره کرد که دوقطبی شدیدی درباره کیفیت این فیلم به وجود آمد، به نحوی که برخی آن را تحسین و تمجید و در مقابل گروهی آن را زجرآور و آزاردهنده برشمردند.
فیلم درباره یک خانواده کوچک در ایرلند است که فیلمساز روی شخصیت پدر خانواده با بازی کیلین مورفی تمرکز و سعی کرده با فلشبکهایی که به گذشته و کودکی او میزند، حال و زندگی کنونی بیل را برای مخاطب به تصویر بکشد. از سوی دیگر یک افشاگری مهم و برجسته نیز در فیلم مورد اشاره قرار میگیرد که اتفاقات رختشویی «مک دالن» در ایرلند دهه ۲۰ تا ۹۰ را شامل میشود. این خط روایی فیلم با محوریت بیل در نقش کیلین مورفی که مستحق دریافت جایزه اسکار نیز هست، تداوم مییابد و به واسطه تمرکز روی شخصیت بیل است که ماجرای مک دالن بازخوانی و تصویر میشود.
ماجرای مک دالن، مسئله بغرنجی بوده که در ایرلند به عنوان یکی از کشورهای متعصب مذهبی رخ داده است و برخی سختگیریها روی دختران جوان در محیط کلیسا به یک وضعیت ناخوشایند و زجرآور بدل شده که تیم میلانتس توانسته به روایت این ماجرای هولناک بپردازد و در این میان از نظر پرداخت بصری، شخصیتپردازی و فضاسازی موفق عمل کرده است. فضای فیلم «چیزهای کوچک اینچنینی»، فضایی آرام است و سکوت، عدم هیجانهای کاذب فیلمهای امریکایی و دیالوگهای موجز، اما مؤثر سبب شده روایت فیلم به سادهترین و عمیقترین شکل هنری خود به تصویر کشیده شود. رنگها در فیلم میلانتس، رنگهای سرد و حتی خشنی هستند و خبری از طراحیهای بصری روشن و جذاب در فیلم نیست تا رنگ و نور فیلم به خوبی در خدمت کانسپت و فضاسازی فیلمنامه باشد و فضای سردی شخصیت و افسردگی او و دیگر افراد را منتقل کند.
مضمون سختگیریهای مذهبی در کلیسا و همچنین تقابل میان سازش و عذاب وجدان از برجستهترین مضامین فیلم «چیزهای کوچک اینچنینی» هستند که خیلی زیرپوستی روایت شدهاند. بیل به عنوان موتور محرک فیلم که شخصیتی شکننده و ضعیف دارد در دو راهی سازش و وجدان، دومی را انتخاب میکند و اینگونه قهرمان ساده و سمپاتیک فیلم میشود. از سوی دیگر، سختگیریهای مذهبی در کلیسا و برخی شخصیتهای مزورانه و فریبکار خواهران کشیش در فیلم بدون تأکید و آکسانگذاریهای مرسوم به تصویر در آمده است تا فیلم روایتی رئالیستی از یک فاجعه غیرانسانی در یک فضای مذهبی تلقی شود که به نام دین و مذهب به آزار و بهرهکشی از انسانهای مظلوم و ستمدیده میپردازند و پروپاگاندای کلیسا و قدرت مطلق کشیشها را زیر سؤال میبرند.