جوان آنلاین: نوشین میرجهانیان نوشت: ۲۰سال پیش یک فیلسوف دانشگاه ییل سخنانی ایراد کرد که به رغم عنوان غیرمعمولش چندان موردتوجه قرار نگرفت، سخنرانی تحت عنوان «در باب حرف مفت». چند سال بعد این سخنرانی به شکل کتابی با همین نام انتشار پیدا کرد و در رده یکی از پرفروشترین کتابهای فلسفی در دنیای انگلیسیزبان قرار گرفت و همچنان نیز پرفروش باقیمانده است. نویسنده ۷۵ساله آن «هری فرانکفورت» - استاد فلسفه – نیز در دسته یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان اخلاق جهان، قرار گرفت. او تلاش کرده است با ترکیب فلسفه، روانشناسی و دید طنزگونه نظریهای را بررسی کند که چگونه حرف مفت و مفاهیم مرتبط با فریبکاری، از دروغگویی جدا هستند. او استدلال میکند، آدمهایی که حرف مفت میزنند خود را آنگونه که دروغگویان به مخاطبانشان معرفی میکنند، نشان نمیدهند، یعنی آگاهانه حکم اشتباه در مورد حقیقت صادر میکنند. اما تعجبآورتر استقبال مردم از کتاب بود. کتاب به سرعت در فهرست پرفروشها قرار گرفت و بیش از ۱۷۵هزار نسخه آن در امریکا به فروش رفت و نویسنده آن به عنوان میهمان دائمی میزگردهای تلویزیونی قرار گرفت.
فرانکفورت در مورد علت استقبال مردم از کتاب میگوید: «واقعاً نمیدانم، مردم مشتاق شنیدن حرفهایی هستند که داستان نزدیکتری به واقعیت داشته باشد». او در مورد شرایطی که به حرف مفت زدن منجر میشود میگوید: «حرف مفت زدن زمانی اجتنابناپذیر میشود که شرایط، فردی را وادار میکند، بدون اینکه درست بداند درباره چه چیزی صحبت میکند، به سخنرانی بپردازد. بنابراین زمانی که افرادی فرصت کنند در مورد موضوعی که آگاهی کمتری از آن دارند بیشتر صحبت کنند، تولید حرف مفت افزایش مییابد.».
اما حرف مفت واقعاً چیست؟ حرف مفت نه دروغ است و نه حقیقت. البته آنهایی را که حرف مفت میزنند، نمیتوان آدمهای راستگویی بهحساب آورد ولی دروغگو هم نیستند. هم فرد صادق و هم فرد دروغگو از این لحاظ که هر دو بهاندازه هم حقیقت ماجرا را میدانند (هرچند که پاسخشان به آن متفاوت است) به هم شبیه هستند. اما جالبتوجه این است، درواقع ما درک درستی از اینکه این حرف مفت چیست و چرا اصولاً باید زده شود یا کلاً چه عملکردی دارد، نداریم. به عبارت دیگر، همانطور که هری فرانکفورت مینویسد: «در این مورد ما هیچ نظری نداریم.» آدمهای حرف مفت زن، سعی در انتقال تصویر خاصی از خود دارند، بدون اینکه نگران درستی و صحت آن باشند. آنها بیسر و صدا قوانین حاکم بر مکالمه خود را تغییر میدهند، تا ادعاهای مربوط به حقیقت و دروغ را از تعادل خارج کنند و بتوانند داستان جدیدی بسازند. نویسنده در این کتاب ادعا میکند، گرچه حرف مفت میتواند شکلهای معصومانهای هم داشته باشد، اما افراط در آن باعث میشود، حقیقت بهگونهای ناعادلانه تضعیف شود که در این حالت ممکن است موقعیتهای دشواری ایجاد شود که حتی دروغ گفتن حرفهای نیز به پای آن نرسد. برای دروغگویان حداقل واقعیت مهم است. آنها به حقیقت احترام میگذارند ولی حرف مفتزنها تعادل را بر هم میزنند. در این راستا فرانکفورت عقیده دارد دشمن بزرگتر حقیقت، حرف مفت است و نه دروغ! اما مخاطب حرف مفت کیست؟ حرف مفت زن، طبعاً، برای هر مخاطبی حرف مفت میزند. اما معمولاً، در دو موقعیت حرف مفت بیشتر خریدار دارد: اول وقتی فرد همراهی کسانی را داشته باشد که قدرت تشخیص حرف مفت را ندارند و از موضوعی بیاطلاع یا کماطلاع هستند و دوم، موقعیتی که فرد بخواهد در عرصه تجاری یا سیاسی توجهی را به خود جلب کند. در هر صورت به قول فرانکفورت، کسی که در زدن حرف مفت زیادهروی میکند، توجهش به حقیقت از بین میرود و این رفتار برایش تبدیل به یک عادت میشود. بنابراین برای جلوگیری از این امر و رواج حرف مفت در جامعه حداقل اول باید بتوانیم خود خریدار آن نباشیم.