جوان آنلاین: سید رسول موسوی طی یادداشتی نوشت:
عوام زدگی سیاست یکی از آفتهای مهم موضوعات سیاسی است که متاسفانه در کشورما بسیار شایع است. در مسایل سیاسی هرکسی با کمترین اطلاعات و تخصصی بخود حق میدهد که در تمام مسایل سیاست داخلی و منطقهای و بین المللی اظهار نظر کند و هر مسالهای را مطرح کند.
آفت دیگری که موضوعات سیاسی علاوه بر عوام زدگی به آن دچار میشوند جو زدگی است. به این معنی که ناگهان یک موضوعی به عنوان مساله و بحث روز مطرح میشود و همه را بهئ دنبال خود میکشد.
موضوع عوام زدگی و جو زدگی مسایل سیاسی را نباید شوخی گرفت و تصور کرد که، چون مبنایی اصولی ندارند پس مشکل آفرین نیستند در حالی که در طول تاریخ بسیاری از شورشها و آشوبهای سیاسی و اجتماعی در جوامع مختلف ریشه در عوام زدگی و جو زدگی و تهییج غیرمنطقی افکار عمومی داشته ودارد.
در جهان امروز با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی در جوامع و امکان بهره گیری از هوش مصنوعی برای برساخت واقعیت مجازی، مساله عوام زدگی و جو زدگی مسائل سیاسی به مراتب گستردهتر و خطرناکترشده است و این امکان را به فعالان سیاسی و اجتماعی داده است که فارغ از هرگونه معاییر ارزشی بتوانند جمعیتهای مختلف را تحریک کرده و به جنبش در آورند.
مبنای انقلابهای رنگی که در کشورهای مختلفی رخ داده همین مساله تهییج اجتماعی بر اساس برساخت یک واقعیت مجازی بوده است. در مواردی قدرت شبکههای اجتماعی در بر ساختها به جایی میرسد که یک جربان مبارز آزادی، تروریست و جنایتکار جلوه داده میشود و یک تروریست و جانی مبارز راه آزادی.
یکی از موضوعات سیاسی که این روزها دچار عوام زدگی شده است موضوع " قدرت ملی " و به طور مشخصتر قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران است که این چنین تبلیغ میشود که بعد از سقوط بشار اسد در سوریه جمهوری اسلامی ایران ضعیف شده است. در حالت عادی به جهت نوعی عوام زدگی ممکن است یک باوری برای این موضوع شکل گیرد و چنین تصوری در اذهان بوجود آید ولی اگر در یک بستر علمی مبتنی بر معیارهای درست این ادعا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد آن زمان مساله فرق اساسی خواهد کرد.
ابتدا لازم است تعریف درستی از قدرت ملی داشته باشیم. قدرت ملی، قدرت یک ملت یا کشور برای رسیدن به اهداف وتحقق آرمان هایش است و اگر کشوری ازقدرت ملی زیادی برخوردار باشد، میتواند اهداف وخواستههای ملت خود را بدون مانع تأمین کند. برخی از کشورها در سطح جهان قدرت زیادی دارند. برخی دیگر بسیارضعیف اند و قادربه رفع نیاز های اولیه خود نیستند. در تعریفی دیگر قدرت ملی به عنوان مجموع تمام منابع در دسترس یک ملت برای تعقیب اهداف ملی تعریف میشود.
قدرت ملی از عناصر مختلفی سرچشمه میگیرد که به آنها ابزار یا صفات نیز گفته میشود. اینها را میتوان بر اساس کاربرد و منشأ آنها به دو گروه سخت یا طبیعی و نرم یا اجتماعی تقسیم کرد. منشاء قدرت ملی سخت یا طبیعی عبارتند است از: جغرافیا، منابع و جمعیت و منشاء اجتماعی قدرت عبارتند از اقتصاد، سیاست، قدرت نظامی، روحیه ملی و اطلاعات.
تعریف فوق از قدرت ملی و عناصر تشکیل دهنده آن با اندک تغییراتی در ادبیات آن مورد قبول تمام دانشمندان علوم سیاسی است و نوعی اجماع درباره آن وجود دارد و میتوآن آن را از محکمات مبانی علم سیاست دانست. پس اگر میخواهیم درباره قدرت ملی یک کشور صحبت کنیم باید از معیارها و شاخصهایی که مورد قبول علمای سیاست و روابط بین الملل باشد استفاده کنیم. مدعیانی که صحبت از تضعیف ایران میکنند باید معیار و شاخص مورد قبول علمای سیاست را در استدلال خود بیاورند نه آن که بر اساس استنباط خود از تحولات تحلیل شخصی خود را بیان کنند.
بر اساس تعریف گفته شده ازقدرت ملی و عناصر تشکیل دهند نه تنها قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران بعد از سقوط اسد کاهش نیافته بلکه به دلایلی که گفته میشود به نوعی این قدرت ملی افزایش نیز یافته است. در عناصر طبیعی قدرت که عبارتند جغرافیا، منابع و جمعیت هیچ تغییری رخ نداده است، اما در مورد عناصر اجتماعی قدرت میتوانیم بحث کنیم.
وضعیت اقتصادی کشور بر عکس آن چه بازار به صورت کاذب نشان داد باید وضعیت اقتصاد به جهت کاهش هزینههای سوریه از اقتصاد کشور نشانه مثبتی داشته باشد؛ همچنین در عرصه نظامی هم مشغله ذهنی نظامیان در مورد حفظ ساختار سوریه برداشته شده است و آنها بر امنیت ملی کشور میتوانند بیشتر تمرکز کنند. اما در عرصه سیاسی و روحیه ملی باید صاددقه بگوییم که متاسفانه در این دو مورد با نوعی آسیب روبرو هستیم که باید رفع شود.
اگر خوب دقت کنیم تمام عناصر سخت و طبیعی قدرت ملی هیچ فرقی نکرده وعناصر مهم اجتماعی قدرت مانند اقتصاد و نظامی هم اگر نگوییم بهبود یافته حداقل میتوانیم بگوییم که فرقی نکرده اند ولی ما به نوعی مساله روحی و روانی روبرو شده ایم که میتواند تصور غلطی را از کاهش قدرت ملی به ما القاء کند و این موضوع دقیقا مورد توجه اتاقهای فکری و شبکههای اجتماعی دشمن قرار گرفته است.
البته نمیتوان منکر این واقعیت شد که تحولات سوریه در کوتاه مدت در پیگیری اهداف محور مقاومت سکتههایی ایجاد کرده است ولی حتما باید متوجه باشیم سکته ایجاد شده در پیگیری اهداف محور مقاومت ارتباطی با قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران ندارد و عناصر اصلی قدرت ملی پایدار و ثابت است و باید خلاء روحی و روانی بوجود آمده را هرچه زودتر پر کرد.
موضوع فوق از چشم اندیشکدههای مهم دور نمانده و برخی از آنها به این مساله اشاره داشته اند که عقب نشینی سریع جمهوری اسلامی ایران از درگیری در موضوع سوریه نوعی محاسبه دقیق و خردمندانه برای تمرکز بر قدرت ملی خود بوده است و باید بدانیم که نه تنها قدرت ایران کاهش نیافته بلکه متمرکزتر شده است.