در این چند روز که از شهادت رئیسجمهورمان میگذرد بسیار از ویژگیهای اخلاقی او گفته شد و البته هرقدر هم گفته شود باز حق مطلب ادا نمیشود. شاید بتوان در یک کلام اینها را در دو گزاره خلاصه کرد که شهید آیتالله رئیسی مصداق بارزش بود؛ «مرنج و مرنجان». این دو توصیه که از دیرباز مورد تأکید استادان اخلاق بوده، در سلوک افراد وارسته و خودساخته نمایان میشود، اما وجود چنین خصائلی در یک سیاستمدار عالیرتبه مستقر در قدرت حقیقتاً بسان «دُر نایاب» است.
این کارگزار ارشد اجرایی حتی ذرهای بر رنجاندن مردمش راضی نبود و تمام هموغم خود را معطوف به حل مشکلات آنها کرد. حتی نحوه شهادتش نیز گواهی بر این ویژگی رفتاری و اخلاقیاش است. به روایتهای مربوط به روز شهادت بنگرید. حتی در زمان افتتاح یک پروژه فراملی حواسش به روستاییان و کارگران مجاور است و چهبسا همین دغدغه است که پرواز آیتالله رئیسی را به تأخیر میاندازد و آنچه نباید، رخ میدهد. کارنامه مدیریتی او در دولت، هرچند کوتاه بود، اما مملو از تلاش خستگیناپذیری بود که دوست و دشمن بدان معترفند.
اما خصلت دیگر این شهید عزیز نیز کمنظیر بود. از همان انتخابات سال ۱۳۹۶ که رقبایش بهانهای برای نقد او نمییافتند و به تهمت، تمسخر و توهین روی آوردند و البته اخلافشان در انتخابات ۱۴۰۰ همین رویه را در ابعادی بیشتر در پیش گرفتند، مواجهه او با این بداخلاقیها، درسآموز بود. حتی پس از انتخابات نیز از این بداخلاقیها دست برنداشتند و البته تکیه او بر صندلی ریاست جمهوری هم موجب نشد که در پی انتقام از آنها برآید. گو اینکه با بردباری در برابر این ناملایمات و بیانصافیها بر مراتب رشدیافتگی خود میافزود و توشهای فراهم میآورد که پروازش را تسریع کند.
از یادم نمیرود همین سال گذشته در دومین سالگرد تشکیل دولت سیزدهم، خبرنگار روزنامه ما از او پرسید در برابر توهینها و تمسخرهای برخی مخالفان دولت چه میکنید؟ و درحالیکه بسیاری انتظار واگویه کردن گلایهمندی از تخریبها و مانعتراشیها از او داشتند (چنان که برخی در گذشته چنین میکردند) همه پاسخ شنیدیم که تنها به توصیه در پیش گرفتن انصاف بسنده کرد و گفت که ما به خود حق نگران کردن مردم نمیدهیم.
«نرنجیدن» از انتقاد و بلکه حتی تخریبها و توهینها تنها به سیره شخصی و شخصیتی او محدود نمیشد، بلکه به سیره مدیریتی و سیاسی او نیز کشیده میشد. کافی است به فهرست طولانی حمایتهایی که نهادهای دولتی در همین سه سال گذشته از رسانههای منتقد کردهاند، نگاهی بیندازید. مگر نه این است که روزنامههایی که هر روز تیترشان زیر سؤال بردن خدمات و دستاوردهای دولتش بود و حتی گاه وقیحانه او را مورد تمسخر قرار میدادند، بیشترین آگهیها و یارانههای دولتی را دریافت کردهاند. به یاد دارم که در آخرین دیدارش با مدیران رسانهها که حدود دو ماه قبل از شهادتش برگزار شد، با طمأنینه خاصی دیدگاههای متنوع از جمله سخنان منتقدانش را با دقت شنید و در پایان جلسه هم با همانها که تندترین نقدها را کردند گفتوگوی صمیمانهای داشت.
ممکن است که انسانهایی وارسته و اخلاقی را بشناسیم که هم از ظلم به دیگران پرهیز کنند و هم از ظلم دیگران به خود با «قالوا سلاما» بگذرند، اما اینکه یک سیاستمدار قدرتمند چنین روحیهای را مستمراً حفظ کند، حقیقتاً ستودنی است. معمولاً آن که در قدرت است، در مقابل مخالفانش بسط ید دارد و کمتر توهین و تمسخر را تحمل میکند، اما او نشان داد که میتوان «مقتدر مظلوم» بود و «سیاستمدار اخلاقمدار» را در عمل معنا کرد. او تجسمی عینی از شهید مظلوم دکتر بهشتی در زمانه ما بود.
نکته دیگر آنکه، هجمههای مکرر و غیراخلاقی مخالفانش، او را از رسالتی که بر دوش میکشید، غافل نکرد، چراکه به تعبیر دقیق رهبر معظم انقلاب اسلامی «برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همهچیز ترجیح داشت، ازاینرو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانهروزیاش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد.» همین سعهصدر آیتالله رئیسی بود که مسیر تلاش خستگیناپذیر او را به رغم همه ناملایمات زمانه هموار کرد و کارنامهای درخشان از او در همین مدت کوتاه بهجای گذاشت.
دریغ و افسوس که اینک رئیسی از میان ما رفت، اما میراث او که مدیریت مردمی، انقلابی، کارآمد و اخلاقی توأمان است در پیش چشم ما است. او تراز مدیریتی در جمهوری اسلامی ایران را به مراتب بالاتر برد و انتظار مردم از کارگزاران نظام و مدیران آینده دنبالهروی از مسیر نورانی او است.