کد خبر: 1230632
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰

جوان آنلاین: پس از انتشار خبر شهادت آیت‌الله رئیسی، رئیس‌جمهور کشورمان و هیئت همراه در سانحه سقوط بالگرد کشور‌های مختلفی از جهان و ملت‌های مختلف با مردم ایران ابراز همدردی کردند و در برخی کشور‌ها نیز عزای عمومی اعلام شد. شاعران ایرانی و برخی از کشور‌های منطقه نیز مانند سایر اهالی فرهنگ در نوسروده‌های خود با مردم ایران ابراز همدردی کردند. 

 بر ما دوباره ماه چرا جلوه‌گر نشد
علی‌محمد مؤدب، شاعر و دستیار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور شعر، تازه‌ترین سروده خود را به شهید و رئیس‌جمهور محبوب ملت ایران، آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی تقدیم کرد که به این شرح است:
صبح آمد و شب نگرانی سحر نشد
یلدای دوری تو دریغا به سر نشد
از هر کرانه تیر دعایی روانه بود
از این میانه آه یکی کارگر نشد
از ما چرا گرفت دلت مهربان‌ترین
بر ما دوباره ماه چرا جلوه‌گر نشد
در آتش فراق، دویدن به دشت و کوه
 دردا حریف تاب و تب این جگر نشد.
چون ابر کوه‌ها، همه شب را گریستیم
باران حریف این تپش بی‌ثمر نشد
لبخند تو که دلخوشی ماست از جهان
باشد برای روز قیامت اگر نشد.
چون من نفس نداشت قلم در غمت دریغ‌
می‌خواست تا که گریه کند بیشتر نشد

 تقدیر، تو را به سوی جانان می‌خواست
حسین اسرافیلی، شاعر کشورمان نیز تازه‌ترین سروده خود را به شهید و رئیس‌جمهور محبوب ملت ایران، آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی تقدیم کرد که به این شرح است:
تقدیر، تو را به سوی جانان می‌خواست
از عرش صلای «ارجعی...» تابرخاست
در گام به گامت، آسمان گل می‌ریخت
تابوت تو را، دست شهادت آراست
در شعله شدن، نشان افروختن است
از ناله و آه و شکوه، لب دوختن است
در دعوی عاشقی، از آتش مگریز
رسم و ره پروانه شدن، سوختن است
حق خواست که در خیمه توحید بمانید
شایسته و بایسته تمجید بمانید
تصویر شما بود در آیینه خورشید
تقدیر شما بود که «جاوید» بمانید
داغی بزرگ بر دل دنیا گذاشتی
محمدمهدی عبداللهی، شاعر نیز در پی سانحه سقوط هلی‌کوپتر و شهادت آیت‌الله رئیسی رئیس‌جمهوری اسلامی ایران و همراهانش، غزلی سروده که عنوان اصلی‌اش «در سوگ سیدالشهدای خدمت» است. 
داغی بزرگ بر دل دنیا گذاشتی
صبر زمانه را به تماشا گذاشتی‌ای سرو سرفراز، چرا زود، ناگهان
از خاک سر به دوش ثریا گذاشتی
جایت نبود روی زمین‌ای بزرگ مرد
رفتی و پا به عرش معلی گذاشتی
در ساحل سپیده دم از شوق جام وصل
دستی به روی شانه دریا گذاشتی!
ناگاه زخم کوچ نفسگیر خویش را
در امتداد خاطره‌ها جا گذاشتی
آه‌ای طبیب خسته دلان با گلاب اشک
درد فراق را به دل ما گذاشتی
عمری نفس به شوق ولایت زدی و بس
یعنی قدم به راه تولا گذاشتی
آه‌ای شهید! حال تو را غبطه می‌خوریم
وقتی قرار با گل زهرا گذاشتی
پرواز تو به مقصد تبریز بود یا
رفتی و جان به مشهد دل‌ها گذاشتی
آه‌ای شهید خادم جمهور تا ابد
داغی بزرگ بر دل دنیا گذاشتی
شاعران فارسی‌زبان کشور‌های افغانستان، تاجیکستان و هند نیز سروده‌های خود را به ساحت شهید جمهور تقدیم کردند. در این میان شاعران هندی در ابراز همدردی با مردم ایران با سروده‌های خود سنگ‌تمام گذاشتند. 
سیده فاطمه صغری‌زیدی، شاعری مسلمان از هند سروده خود را به رئیس‌جمهور شهید ایران تقدیم کرد:
قصد خدمت خواب از چشمش ربود
خستگی در عزم و در کارش نبود
خادمی را شأن خود فهمیده بود
شاید او خواب قیامت دیده بود
نور حق از چهره‌اش معلوم بود
او صدای ملتی مظلوم بود.
چون حسین فاطمه پرپر شد او
هم چو جدش بی‌تن و پیکر شد او
طبل شادی می‌زند شمر زمان
الامان‌ای مهدی صاحب زمان
درد مظلومان دوچندان گشته است
حامی و سردار خوبان رفته است
یاد یاران ولایت زنده باد
یادشان در قلب‌ها پاینده باد
نجیب بارور و سیداعلا امیری، دو شاعر افغانستانی در پی شهادت رئیس‌جمهور ایران سروده‌های خود را تقدیم کردند. 

 نجیب بارور
بمان برادر من، وقت، وقت رفتن نیست
بمان، شتاب مکن، وقت، وقت مردن نیست
هنوز جنگ من و جنگ ما تمام نشد
هنوز فرصت این‌گونه رخت بستن نیست
اگرچه قصه ما، قصه شهادت ماست
اگرچه مرگ در این راه گَردِ دامن نیست
مباد خاطر ما بشکند بدون شما
مباد گریه بیاریم، وقت شیون نیست!
یکی برفت و هزاران دوباره برخیزد
سپاه می‌رزمد‌گر در آن تهمتن نیست
شهیدِ خدمت مردم‌شدن سزای دل است
که هیچ خوشه چنین در تمام خرمن نیست
به خاک دفن شدن، لذت مبارزه است
مباد این‌که بمانیم، و خاک میهن نیست
بمان برادر من، تا نهایت این راه
نرو که طاقت لبخند‌های دشمن نیست

 سیداعلا امیری:
این همه سیل که از چشم خراسان می‌ریخت
اشک بوده‌است که اینگونه ز چشمان می‌ریخت
پس عجب نیست که این‌بار چرا در مشهد 
غصه بیش از همه خطه ایران می‌ریخت 
با خبر بود حرم وقتی که پر می‌شد صحن
از چنان حزن که در هیکل باران می‌ریخت
آخرش در شب میلاد عجب قیمت یافت
گوهری دیده که در محضر سلطان می‌ریخت
خاطرت هست که بر گونه فشاندی اول؟
بعد از لای محاسن که به دامان می‌ریخت
به گمانم که به آغوش رضا افتادی
قطعه‌های بدنت وقتی که از جان می‌ریخت

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار