جوان آنلاین: پرونده فرآوردههای خونی آلوده که از کشور فرانسه وارد شد و در اختیار بیماران هموفیلی ایرانی قرار گرفت، از جنجالیترین پروندههای قضایی کشورمان محسوب میشود. مستند «قویدل» به کارگردانی علی فراهانی صدر که در بخش رقابتی فیلم بلند و جایزه شهید آوینی هفدهمین دوره جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» حضور دارد، از زاویهای قابلتوجه به این پرونده پرداختهاست. «جوان» در گفتگو با کارگردان این مستند به بررسی چگونگی تولید و ساخت این مستند و مراحل فنی آن پرداختهاست.
چطور به سوژه مستند «قویدل» رسیدید، آیا تولید این کار پیشنهاد و سفارش جایی بود؟
این کار با ورود ویروس کرونا به ایران شروع شد و این مسئله ما را به یاد مسئله ورود داروهای آلوده از فرانسه به ایران میانداخت. البته لفظ درستش داروهای آلوده است، چون فقط خون نبود، بلکه داروها و فرآوردههای خونی هم وارد شدهبود؛ اتفاقی که آن موقع هم مثل دوران کرونا افتاد، برخی تأیید میکردند و برخی دیگر تکذیب و برخی دیگر آن را شایعه میدانستند. در ایام کرونا همان اوایلی که ویروس شیوع پیدا کردهبود، اینگونه اتفاقاتی رخ داد و به یکباره خبر دستگیری دو خبرنگار به جرم انتشار شایعه و اخبار کذب در مورد شیوع ویروس کرونا در ایران منتشر شد. ما همان موقع تصمیم گرفتیم که موضوع داروهای آلوده را کار کنیم. پژوهشگر کار که آرش خلیلی هستند، سراغ هر بخشی از پروندههایی که مربوط به داروهای آلوده بود، میرفت با اسم احمد قویدل مواجه میشد.
که البته شخصیت اصلی مستند هم هست.
بله؛ ما آقای احمد قویدل را به دفترمان دعوت کردیم و تقریباً چهار جلسه با ایشان در مورد داروهای آلوده صحبت کردیم. در حین این چهار جلسه آرامآرام توانستیم اعتماد او را جلب کنیم تا حدی که احمد قویدل حتی از زندگی شخصیاش برای ما توضیحاتی ارائه کرد. ما از ابتدا یک درونمایهای انتخاب کردهبودیم و آن این بود که مثلاً یک اتفاقی میافتد و شما روی آن سرپوش میگذارید، ولی آن اتفاقاً به یک بحران بزرگ تبدیل میشود و دیگر نمیتوانید آن را مدیریت کنید و جلوی آن را بگیرید. ما بعد از این جلسات کل درونمایه را تغییر دادیم، چون دیگر بحران مهم نبود، بلکه شخصیتها و انسانهایی که با آن مواجه هستند، اهمیت دارند. بعد از این شخص احمد قویدل به سوژه اصلی مستند ما تبدیل شد و تصمیم گرفتیم که پرتره ایشان را کار کنیم.
ولی سیر روایت این سوژه همراه با روند اتفاقات پرونده داروهای آلوده جلو میرود و شکل میگیرد؟!
دقیقاً؛ ما بعد از این تصمیم چیزی حدود یکسال و نیم به دنبال تهیهکننده میگشتم تا بتوانیم کار را کلید بزنیم و هر جایی که کار را میبردم، آن را رد میکردند.
به خاطر ملتهب بودن سوژه مستند این اتفاقات میافتاد؟
اغلب به من میگفتند که این کار یک مستند و کار سیاه است، حتی جاهایی که قبلاً با من کار کردهبودند و من را میشناختند به من اعتماد نکردند. این مسئله ادامه داشت تا اینکه آقای سعید الهی (تهیهکننده مستند قویدل) کار را با مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی بستند و توانستیم آن را تولید کنیم.
چطور توانستید اعتماد احمد قویدل را برای به اشتراک گذاشتن خاطرات و بردن دوربین به لایههای پنهان زندگیاش جلب کنید؟
آقای قویدل، چون خودش در دانشگاه ارشد رسانه خواندهاست، یک مقداری دیر به ما اعتماد کرد و رابطه ما به این سادگی که در مستند میبینید، شکل نگرفت. مثلاً من دقیقاً روز اول فیلمبرداری احمد قویدل را به یک مدرسه پسرانه بردم و از او خواستم که بزند پسکله دانشآموزان! بعد از این درخواست من، آقای قویدل به شدت ناراحت شد و حتی فضای بین ما متشنج شد و گفت تو به من دروغ میگویی این اصلاً فیلم مستند نیست، چون مستندسازی اینجوری نیست و از این جور حرفها. من از او دو روز فرصت خواستم و گفتم به من اعتماد کند. بعد از دو روز نتیجه تدوینشده تصاویر اولیه را بردم و به او نشان دادم و سبک کاریام را برایش توضیح دادم.
خب واقعاً حق داشتند ناراحت بشوند!
من برای هر محتوایی تلاش میکنم تا یک ژانر سینمایی شبیه به آن را پیدا کنم و به مؤلفههای آن سینمای داستانی تا آنجایی که میتوانم وفادار باشم. برای همین گفتم که میتوانم آن را فانتزی شروع کنم، چون در مورد سینما حرف میزند ما در این حوزه فیلمهای موفقی مثل سینما پارادیزو داشتیم، بعد از این قضیه روند اعتماد آرامآرام احمد قویدل به ما شروع شد و نتیجه آن تبدیل شد به همین مستند «قویدل» که میبینید.
نزدیک شدن به بحث پرونده خونهای آلوده به خاطر جایگاه برخی از افرادی که درگیر آن بودند، ممکن است عوارض و عواقبی داشتهباشد. از طرفی، چون در این پرونده برخی از مسئولان ارشد دولتی آن برهه تا خانوادههای داغدار را شامل میشود و طرح مجدد آن به معنی باز کردن یک زخم کهنه و قدیمی است، ممکن بود به شما برچسب سیاسیکاری زدهشود؛ از اینکه به این عوارض و عواقب احتمالی دچار بشوید واهمهای نداشتید؟
یک نکتهای وجود دارد و آن این است که من اساساً کار سیاسی انجام نمیدهم، بلکه همه دغدغه و نگرانیام انجام کارهای فرهنگی است. مدیوم پرداخت و ورود من به مستند قویدل و مسئله داروهای آلوده کاملاً هنری است و هرگز نخواسته ام از بعد نگاههای زردی که در حوزه ژورنالیستی وجود دارد، به مسئله ورود کنم و به آن بپردازم. مطالب بسیار زیادی وجود دارد و وجود داشت که من در مستند از آنها استفاده نکردم، به این دلیل که سند مکتوب و متقنی برایشان نداشتم؛ وقتی در رابطه با مسئله یا موضوعی سند مکتوب نداشتهباشیم که اساساً اسم کار دیگر مستند نمیشود. من الان در مورد مستند احمدی قویدل حدود ۵۴۰ سند مکتوب دارم برای فریم به فریم آن سند دارم، منتها نکتهای که وجود دارد، این است که من میخواهم یک کار انسانی انجام بدهم. من میخواهم در این مستند بگویم وقتی که یک بحران پیش میآید، شما به هیچکس نمیتوانی اعتماد کنی و فقط و فقط خودت باید دوندگی و تلاش کنی؛ مثلاً وقتی به دادگاه میروی و میبینی که برخی افراد در آنجا ممکن است رشوه بگیرند یا مثلاً وقتی به سراغ رسانهها میروی بعضی جاها حرفت را قبول نمیکنند، اما ممکن است یک جایی حرف تو را بپذیرند. ولی همان فرد از سوی یک جریانی مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. ممکن است در این مسیر اتفاقات زیادی برایت بیفتد، ولی باید مقاومت کنی و راهت را با قوت و قدرت ادامه بدهی و سست نشوی؛ من در این مستند راجع به این موضوعات حرف میزنم. اساساً کار من نه نقد قوه قضائیه است، نه نقد وزارت بهداشت است و نه نقد سازمان انتقال خون.
اگر چه کار بسیار سختی است و یک جاهایی مرزهای بین روایت و ضد روایت باریک میشود و فکر میکنم مخاطب مستند «قویدل» این نکتهها و دغدغههایی را که به آنها اشاره کردی مشاهده و دریافت میکند.
وقتی شما در اثرتان گود من (نقش مثبت) دارید، طبیعتاً بدمن (نقش منفی) هم دارید منتها من در انتهای مستند از کسانی که در این ماجرا دخیل بودند، تشکر کردم. استدلالم برای این کار این است که بالاخره افراد و آدمهایی درون این ارگانها و سازمانها بوده و هستند که در مسیر این پرونده همکاری کردند و به خاطر همین همکاریها هم پرونده به نتیجه رسید.
در مستند قوی دل ما شخصیتی را میبینیم که روایتگری او در مورد پرونده خونهای آلوده است، ولی کنشهای این شخصیت نشان میدهد که خودش به تنهایی ظرفیت بالایی برای سوژه شدن دارد؛ این اتفاقی بود یا از ابتدا دکوپاژ شدهبود؟
ما، چون یکبار حرفهای آقای قویدل را شنیدهبودیم، فیلمنامه کار را بر اساس آن طراحی و تلاش زیادی کردیم تا به ستونهای زندگی واقعیاش نزدیک باشد و سندیتشان را از دست ندهند و کاملاً مستند باشند. در مورد دکوپاژ باید بگویم که من از ابتدا استوریبرد نزدم منتها به یک فرمی رسیدم و تلاش کردم انتهای کار آن را ادامه دهم.
در مورد مباحث فنی مستند هم کمی توضیح بدهید.
این اثر یک مستند ۸۰ دقیقهای است که آن را با دو دوربین فیلمبرداری کردم، منتها یک تصویربردار داشتم، به همین خاطر یک جاهایی مجبور بودم خودم پشت دوربین دوم بنشینم. به طور کلی ما یک تیم محدود چهار نفره بودیم که این مستند را تولید کردیم، البته بعضی روزها پنجنفر میشدیم و بعضی روزها دیگر سهنفره تصاویر فضاسازی و بازسازی مستند را میگرفتیم.
فرآیند تولید مستند چقدر زمان برد؟
کل کار را دقیقاً یادم نیست، منتها من مهرماه سال ۱۴۰۱ قرارداد پروژه را برای نوشتن فیلمنامه نهایی کردم و مهرماه سال ۱۴۰۲ کار را تحویل دادیم. همه کار را با بچههای دفتر خودمان گرفتیم، منتها وقتی کار تمام شد، دیگر هیچ پولی هم نداشتیم و نمیدانستم چه کار بکنیم ولی به هر حال رفتم و با افراد حرفهای وارد مذاکره شدم و کار صداگذاری مستند را آقای امین شریفی انجام دادند که در بحث صداگذاری سه بار کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر بودند که اتفاقاً در جشنواره امسال هم دو، سه کار داستانی دارند. برای بحث اصلاح رنگ هم پیش آقایان علی شریفی و محمد صالحی رفتم که همین الان مشغول همکاری با پروژه بزرگ سریال سلمان فارسی هستند.
کار را به دلیل همکاری با مرکز گسترش به جشنواره سینما حقیقت فرستادید یا دلیل دیگری دارد؟
من کلاً برای جشنواره کار نمیکنم، از همان ابتدا سعی کردم قابهای مستند قویدل، قابهای پرده باشند، چون میدانستم که مدیوم این کار تلویزیون نیست و نمیتواند آن را پخش کند، به همین علت فرم کار را به سمت نمایش روی پرده طراحی کردم. حضورم در جشنواره حقیقت به سال ۹۸ بر میگردد که در بخش خارج از مسابقه شرکت کردم و در آنجا بود که با آقای سعید الهی آشنا شدم که ایشان امروز تهیهکننده مستند «قویدل» هستند و فکر میکنم برای نشان دادن اهمیت جشنواره همین نکته کافی است.