این عاقبت وطنپرستی است
در اینگونه یادمانها رسم بر آن است که از حیات و کارنامه قهرمان داستان، تصویری مختصر و جامع ترسیم شود. علت این امر کماطلاعی نسل جوان از گشته تاریخی خویش است. تکنگاشتهای که در پی میآید، سعی دارد تا حیات زندهیاد کلنل محمدتقیخان پسیان را به روایت بنشیند. محمدهادی موذن جامی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در اینباره نگاشته است:
«کلنل محمدتقیخان پسیان به سال ۱۲۷۰ هجری شمسی، در محله سرخاب تبریز دیده به جهان گشود. وی ضمن فراگیری دروس اولیه متداول، با تحصیل در مدرسه نظامی به درجه سروانی رسیده و در فرماندهی نیروهای ژاندارمری، مشغول به خدمت گردید. بعدها به آلمان عزیمت و با دیدن دوره هوانوردی و انجام سی و سه سورتی پرواز، نام خود را به عنوان اولین خلبان ایرانی در تاریخ ثبت کرد. کلنل محمدتقیخان پسیان در تابستان سال ۱۳۰۰ با تصرف ادارات دولتی، نظامی و انتظامی استان خراسان قیام را خود علیه دولت قوامالسلطنه در دوران حاکمیت رضاخان آغاز کرد. این رویداد دو ماه پس از سقوط کابینه سیدضیاالدین طباطبایی و آغاز کار دولت قوامالسلطنه صورت گرفت. به هنگام کودتای سیدضیا، قوامالسلطنه والی خراسان بود و کلنل پسیان، فرماندهی ژاندارمری این استان را برعهده داشت. پس از کودتا خبر رسید که قوام درصدد انجام اقداماتی علیه سیدضیاست. سیدضیا نیز مخفیانه به پسیان دستور داد تا او را دستگیر و روانه تهران کند. کلنل پسیان که از ماهیت نخستوزیر کودتا مطلع نبود و از طرفی قوام را عنصری ضدمردمی میشناخت، دستور دولت را اطاعت کرده و در ۱۳ فروردین ۱۳۰۰، قوام و عدهای از مسئولان شهر را دستگیر و تحتالحفظ روانه تهران کرد. دوماه پس از این واقعه، کابینه سه ماهه سیدضیا سقوط کرد و قوام که در زندان بود آزاد و مأمور تشکیل کابینه شد. چون خبر نخستوزیری قوام انتشار یافت، کلنل پسیان به طور ضمنی از اطاعت وی سرپیچی کرد. قوام السلطنه ضمن دریافت کمک از رضاخان و فرستادن نیروی نظامی به خراسان صمصامالسلطنه بختیاری را به حکومت خراسان منصوب کرد. صمصام پیش از حرکت به خراسان تلاش کرد تا مشکل پسیان را از راه مذاکره حل کند. وی به پسیان اطلاع داد که با هدف مذاکره با او عازم خراسان است. پسیان نیز به وی پاسخ داد، تنها در صورتی که بدون نیروی بختیاری رهسپار خراسان شود، حکومت او را در این استان خواهد پذیرفت. صمصام که از حل مشکل پسیان با روشهای سیاسی و گفتگو ناامید شده بود، به قوام اطلاع داد که با وجود پسیان در رأس قوای نظامی و ژاندارمری استان خراسان، قادر به حکومت بر این استان نخواهد بود. او در مرداد ۱۳۰۰ و با کمک نیروهای خود، تمامی مراکز اداری، دولتی، نظامی و انتظامی استان خراسان را به تصرف درآورد. قوامالسلطنه نیز درصدد سرکوب پسیان برآمد و قزاقهای مسلح را به سوی خراسان روانه ساخت. علاوه بر نیروی قزاق، قوام که پیش از این خود حاکم خراسان بود و روابط صمیمانهای با خوانین این خطه داشت، به آنان دستور مقابله با پسیان را داد. سردار معززخان بجنوردی به کمک خوانین شیروان، موفق به بسیج کردهای قوچان علیه پسیان شد. پسیان نیز برای دفع این شورش به قوچان آمد و با نیروی اندک خود در جعفرآباد قوچان با شورشیان مواجه شد. در جنگی که روی داد، عدهای از ژاندارمها متواری شدند و کلنل نیز ناگزیر با حداقل نیروی باقیمانده به مقاومت پرداخت. سرانجام مابقی افراد نیز کشته شدند. کلنل به تنهایی به مقاومت ادامه داد تا اینکه به محاصره افتاد و با اصابت چند تیر زخمی شد، در حالی که وی آخرین لحظات زندگی میگذرانید، در دهم مهر ۱۳۰۰، از سوی چند نفر سرش از بدن جدا شد! او درمجموعه باغ نادری مشهد به خاک سپرده شده است. در تشییع جنازه کلنل محمدتقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ هجری قمری (۱۳۰۰ شمسی)، عارف قزوینی شعری برای وی سرود:
این سر که نشان سرپرستیست
امروز رها ز قید هستیست
با دیده عبرتش ببینید
کاین عاقبت وطنپرستیست.»
او از بنیاد با دخالت بیگانه مشکل داشت
کلنل پسیان رویکرد مبارزه با استعمار را متأثر از کدامین رویدادها یافته بود؟ به نظر میرسد که باید پاسخ به این پرسش را در گذشتهاش جستوجو کرد. بیتردید حضور با انگیزه کلنل در دوران مشروطیت و وفاداری او به آرمانهای این واقعه تاریخی، عمدهترین دلیل در این باره به شمار میرود. امری که موجب شد تا وی علاوه بر جنبه مبارزه و نفی، در حوزه فعالیت سازنده و اثبات نیز توفیقات فراوانی یابد. یوسف متولی حقیقی پژوهشگر حیات کلنل پسیان و صاحب اثری در این موضوع در گزارشی آورده است:
«کلنل در محیط انقلابی تبریز رشد کرده بود. در آستانه مشروطیت در تهران بود و به شدت تحت تأثیر مبارزین مشروطهخواه قرار داشت و از آنها حمایت میکرد. بعد که وارد ژاندارمری شد، تفکرات انقلابی خود را حفظ کرد و در مسئله مبارزه با بیگانگان هم با روس و انگلیس مخالف بود و این را در عمل نشان داد، اما اینکه برخی میگویند حزب دموکرات باعث شده تا تفکرات کلنل اینگونه شکل بگیرد، به نظر من اشکال دارد. اصل شخصیت کلنل بهگونهای بود که با بیگانگان مشکل داشت، چه این بیگانگان روس باشند و چه انگلیس. انگلیسیها که بهکل با او مخالف بودند، سرکنسول انگلیس در مشهد که نامهها و گزارشاتش به چاپ رسیده، بسیار مخالف شخصیت کلنل بودند، چون او فرد آزادهای بود و به سیاستهای آنان اعتقادی نداشت. کلنل در دورانی که حاکم خراسان بود، اقدامات عامالمنفعه زیادی را برای مردم مشهد و خراسان انجام داد از همه مهمتر، ارزان کردن ارزاق بهویژه نان بود. یک بیمارستان موقتی برای درمان بیماران ایجاد کرد و برای کنترل شیوع بیماریهای واگیردار، پست قرنطینه گذاشت. مدارس جدید ساخت و برای نخستین بار، انبار ذخیره گندم یا سیلو را در خراسان ساخت تا بتوانند گندم را ذخیره کنند و مردم دچار گرانی و قحطی نشوند. مبارزه با اعتیاد، برگزاری کنسرت برای جمعآوری پول جهت بازسازی آرامگاه فردوسی، سنگفرش کردن پیادهروها و توسعه برقکشی شهر، در زمره دیگر اقدامات کلنل پسیان در شهر مشهد بود که در مدت کوتاه حکومت خود در خراسان انجام داد. کلنل پسیان جوان آزادهای بود، وفادار به آرمانهای مشروطیت و البته از خودگذشته. جوانی که تحصیلات و تجربه را در کنار هم داشت و با عشق و شوق، به مردم و مملکتش خدمت کرد. خدماتی که او در مدت کوتاه حضورش در مشهد و خراسان داشت، بهواقع در تاریخ خراسان یک مدل و الگو است. مجموعه کارهایی که او برای رفاه و آسایش مردم انجام داد و امنیتی که او به وجود آورد، نیروی ژاندارمری که کلنل در خراسان ایجاد کرد، مانند آن حتی در تهران هم نبود، نشان از این دارد که این شخص به مملکت خود عشق میورزیده و مدیریت خوبی داشته و هیچ طمعی هم نداشته است. وقتی که قوامالسلطنه از حکومت خراسان عزل شد و اموالش را در خراسان سیاهه کردند، سکه و ارز بسیاری در منزلش پیدا کردند، حداقل ۱۰۰ رأس اسب و چندین اتومبیل داشت، ولی در مقابل زمانی که کلنل پسیان کشته شد و گفتند که اموالش را سیاهه کنند تا ببینند چه دارد، جالب است بدانید او که هم فرمانده ژاندارمری خراسان و هم مدتی حاکم خراسان بوده، وقتی اموالش را سیاهه کردند، نوشتند: چند عدد استکان، یک قوری چینی بند زده، دو سه صندوق کتاب، یک دست لباس، یک قالیچه و اینها تمام دارایی او بود که نشان از وفاداری و ازحودگذشتگی وی دارد. با این همه به نظر میرسد که کلنل، در مسائل سیاسی هنوز به پختگی کامل نرسیده بود و بیشتر روحیه نظامیگری در او قوی بود. شاید اگر در عالم سیاست پختهتر عمل میکرد، نه جان خود را از دست میداد و نه ایران را از وجود چنین افسر علاقهمند و دلسوزی محروم میکرد....»
مأموریت مقدس به مشهد، خستگیها و دلتنگیهاى مرا جبران کرد
زمامداری چند ماهه کلنل محمدتقی خان پسیان بر مشهد، چه دستاوردهایی داشت؟ در پاسخ به این پرسش دیدگاههایی گوناگون عرضه شده است که از اثبات مطلق تا نفی مطلق را در برمی گیرد. با این همه اغلب آنان که در این فقره به پژوهش نشستهاند، کارکرد کلنل در ادوار گوناگون حیات، به ویژه دوره حاکمیت بر مشهد را بس مثبت ارزیابی میکنند. در این میان داوری پسیان درباره خویش خواندنی مینماید که بخشی از آن بدین قرار است:
«حاضرم ثابت کنم که در مدت دو ماه زمامدارى خود، قدمى برخلاف رضاى خدا و صلاح مملکت برنداشتم. به تصدیق دوست و دشمن، عفت و شرافت سربازى را همیشه محفوظ داشتهام. آنچه کردهام مطابق حکم بوده و از قضا احکام هم به حق صادر مىشده است و گمان ندارم در تاریخ ایران و مخصوصاً در تاریخ مشروطیت، چنین نظم و ترتیبى به ظهور و بروز رسیده باشد. من اولین کسى هستم که حساب وجوه دریافتى ایام تصدى خود را به میل و رضاى خاطر خود پس داده و از بودجه مصوبه ایالتى، فقط آن مقدار به خرج آوردم که استحقاقش را داشتم و براى پرداخت مستمریهاى فقرا و ضعفا لازم و واجب بود. براى اولین دفعه اعانهاى که براى قشون گرفته مىشد، به همان مصرف خودش رساندهام. در حکومت من، چندین فقره حسابهاى پیچ در پیچ مؤدیان مالیاتى که سالها مطرح مذاکره وزارتخانهها بوده و به جایى نرسیده بود، خاتمه یافت. اشرار نامى خراسان مثل خداوردى، اللهوردى، مرسل، دین محمد، حضرتعلى و ... که با اردوهاى ۲، ۳ هزار نفرى و مخارج گزاف دستگیرشان ممکن نبود، دستگیر کردم و به مجازات اعمال جنایتکارانه خود رسیدند... بالاخره این در حکومت من و پیشنهاد من بود که دولت وقت براى اصلاح آستانه مقدس تصمیم گرفته... و [با این]مأموریت مقدس، خستگیها و دلتنگیهاى مرا جبران کرد. با یک دنیا اشتیاق، کمسیونها تشکیل و نظامنامهها نوشته شده است....»
ادای دین مشهد، به سردار ایران دوست
واپسین برگ از حیات کلنل، بس حماسی و ماندگار مینماید. او از توان ظاهری دشمن دچار وحشت نشد، با وی وارد جنگ شد و جان خود را بر سر آرمانش نهاد. مراسم تشییع وی در شهر مشهد، باشکوه و مجلل برگزار گشت و نهایتاً او در باغ نادری آرام گرفت. در مقالی بر تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، واپسین فصل از حیات کلنل اینگونه توصیف شده است:
«برخورد شدید کلنل با قوامالسلطنه از اواخر مرداد ۱۳۰۰ خورشیدی، رنگ دیگری به خود گرفت. دولت با تطمیع کلنل پسیان به وی پیشنهاد داد تا با دریافت حقوق دو ساله خود، به همراه مهدی خان معتصمالسلطنه فرخ (کارگزار خراسان) و ماژور اسمعیل خان بهادر (مأمور اجرای فرمان دستگیری قوام)، به اروپا مسافرت کند و امور ایالت را به تولیت آستان قدس واگذار کند، اما کلنل با این پیشنهاد مخالفت کرد و آن را نپذیرفت. قوامالسلطنه طی ارسال تلگرافهایی که به حاکمان و خوانین منطقه میفرستاد، کلنل را یاغی و متمرد معرفی میکرد و آنان را علیه وی برمیانگیخت. محمدابراهیم خان شوکتالملک علم والی قائنات که از طرف قوامالسلطنه دستور سرکوبی کلنل را داشت، نماینده خود محمدولی خان اسدی را به مشهد فرستاد تا قرار ملاقاتی را با کلنل ترتیب دهد. محمدتقی خان پسیان تصمیم گرفت هنگامی که برای سرکشی به اردوی ژاندارم به گناباد میرود، در آن شهر ملاقاتی با شوکتالملک داشته باشد، اما با شنیدن خبر شورش کردهای قوچان، بدون ملاقات با شوکتالملک، گناباد را ترک کرد و به مشهد رفت. کلنل برای سرکوبی شورش، از مشهد راهی قوچان شد و در جعفرآباد در دو فرسنگی قوچان، جنگ سختی بین قوای کلنل و کردهای قوچان درگرفت. این جنگ که در روز دوشنبه نهم مهر ۱۳۰۰ خورشیدی اتفاق افتاد، به شکست نیروهای ژاندارم منتهی شد و کلنل در حالی که یکه و تنها مانده بود، کشته شد و پس از مرگ، قوای اکراد قوچان سرش را از بدن جدا کردند! عمر حکومت کلنل که میخواست ایران، ایران شود تنها شش ماه طول کشید و در دهم مهرماه، به دام انبوه توطئهگران (داخلی و خارجی) افتاد و کشته شد. در خاندان کلنل، رشادت منحصر به او نبود. برادر وی (نجفقلی) نیز هنگامی که سردبیر کل روزنامه اطلاعات بود زیر بار خودسانسوری نرفت و با زدن سیلی بر صورت سناتور مسعودی ناشر اطلاعات از آنجا رفت و بعدها سردبیر روزنامهای کوچکتر شد و تا سنین کهولت، پیشه روزنامهنگاری را ترک نکرد. در روز پانزدهم مهر ۱۳۰۰ خورشیدی، جنازه و سر کلنل محمدتقیخان پسیان، با تجلیل و احترامات نظامی به مشهد وارد و با حضور عدهای از صاحب منصبان و افراد ژاندارم و جمعی از اهالی شهر و هواداران کلنل تشییع شد و در همان روز، در محل آرامگاه نادرشاه واقع در باغ نادری مشهد به خاک سپرده شد. کلنل پسیان مردی رشید بود و به هنگام مرگ بیش از ۳۰ سال از عمرش نگذشته بود. به زبان و ادبیات فارسی و موسیقی ایران نیز دلبستگی داشت و گاهی شعر میسرود. از وی چند ترجمه و مقاله به یادگار باقیمانده است....»
سیمای کلنل در آیینه پژوهشها
سوگمندانه باید اذعان کرد که زندگی و زمانه کلنل محمدتقی خان پسیان، چندان موضوع پژوهشهای پردامنه قرار نگرفته است. آثاری نیز که در این باره به رشته تحریر درآمده، خالی از خلل یا برخی ناداوریهای تاریخی نیست. همین امر موجب شده است تا فضای داوری در باره این شخصیت نامدار تاریخ معاصر ایران چندان شفاف نباشد، چنانکه یوسف متولی حقیقی به این امر اذعان دارد:
«در مورد شخصیت کلنل پسیان، کتابهای مختلفی نوشته شده است. در سال ۱۳۰۶ جمعی از دوستان و هواداران کلنل، در برلین کتابچهای منتشر کردند. علاوه بر این شخصی به نام علی آذری نیز کتابی تحت عنوان انقلاب بیرنگ منتشر کرد که حالتی جانبدارانه نسبت به کلنل داشت. بعد از انقلاب اسلامی هم چند کتاب در مورد کلنل چاپ شد که کتاب انقلاب خراسان از جمله آنهاست و دربرگیرنده اسنادی است که کاوه بیات منتشر کرده است. کتاب قیام ژاندارمری خراسان کتابی که مهرداد بهار منتشر کرده است، نگاه مثبتی به کلنل ندارد. کلیمالله تعقدی جلد پنجم حرکت تاریخی کرد را به قیام نافرجام کلنل پسیان در خراسان اختصاص داد و اخیراً هم کتابی تحت عنوان کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی در ایران، نوشته استفانی کروئین به چاپ رسید. من نیز در مطالعاتم قبل از دهه ۸۰ به این نتیجه رسیدم که در این باره کتابی جامع و مستند لازم است که به اختصار اطلاعاتی را در اختیار دانشجویان قرار دهد؛ لذا شروع به مطالعه و جمعآوری اسناد کردم، به اسناد خانوادگیاش دسترسی پیدا کردم و سرانجام کتابی تحت عنوان از تبریز تا مشهد، پژوهشی پیرامون زندگانی و قیام کلنل محمدتقی خان پسیان در خراسان به چاپ رساندم. در واقع در این کتاب تأکید بیشتر بر حضور کلنل در خراسان است و در آن کارنامه کلنل را در خراسان و مشهد، مورد نقد و ارزیابی قرار دادهام....»
کلام آخر
کلنل محمدتقی خان پسیان در زمره نامهایی است که خود اتکایی تاریخی ایرانیان را به رخ آنان میکشد و نشان میدهد که پیشینیان ما از عده و عُده وابستگان به بیگانه نهراسیدند و برای نیل به اهداف مقدس خویش، این همه را به هیچ گرفتند. ظهور و افتخارآفرینی افرادی، چون پسیان، سند جانبازی ملت در برابر مهاجمان است. همین امر نیز موجب گشته که قلم به مزدان وابسته یا آنان را نبینند یا اندیشه و هدفشان را واژگونه تفسیر کنند.