کد خبر: 1308305
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۰
گفت‌وگوی «جوان» با محمد لسانی، کارشناس سواد رسانه
کاربران را تبدیل به «کارگران داده» برای خارجی‌ها کرده‌ایم! درمیدان پیام می‌گوییم نباید مخاطب فرست باشیم، اصولاً مخاطب را بپرانیم و به سمت رسانه خارجی و ضدوطن و میهن برانیم. این مسئله طراحی میدان می‌خواهد. ما امروز مخاطب فرست هستیم و کاربران را تبدیل به کارگران داده و اطلاعات برای خارجی‌ها کرده‌ایم
سجاد آذری
جوان آنلاین:‌جنگ‌های امروز دیگر فقط در میدان نظامی نیست و از میدان اقتصاد، فرهنگ تا رسانه و هرجای دیگری که تصور کنید کشیده شده است. وقتی دارید یک متن در گوشی همراه خود می‌خوانید یا یک خبر را در تلویزیون خانه می‌بینید هم ممکن است درگیر یک جنگ پیچیده شده باشید که حتی لحظه‌ای تصوری در خصوص آن ندارید. در گفت‌وگوی «جوان» با محمد لسانی، کارشناس سواد رسانه زوایای این جنگ رسانه‌ای و کار‌هایی که در این خصوص باید انجام شود مورد بررسی قرار گرفته است. 
 
بعد از جنگ، رسانه‌ها باید چه تفاوت‌هایی با شرایط عادی داشته باشند و در شرایط جنگی فعلی چه تفاوت‌هایی در رسانه‌ها ایجاد شده است؟
چند مسئله مهم است که در زمان جنگی باید به آن توجه کنیم، یکی از آنها رصد تحرکات دشمن با توجه دادن مردم به خباثت و بداندیشی آنهاست. ما باید باور کنیم یک دشمن عینی، مجسم و خون‌ریز داریم که باید آن را سرجایش بنشانیم پس نکته اول رصد تحرکات و گفته‌های دشمن است. نکته دوم این است که آن آمادگی و هوشیاری در حوزه‌های مختلف باید ایجاد شود که شامل حوزه‌های زیرساختی، اجتماعی، اقتصادی و کسب‌وکارهاست. نکته سوم مربوط به ضعف دشمن است، یعنی در حوزه‌هایی که دشمن بیان عجز و ناتوانی دارد ما باید بتوانیم تقویت انگاره عجز و شکست دشمن را از زبان خودشان به خوبی انجام دهیم. نکته بعدی که باید انجام شود بحث روایت‌های مربوط به ایستادگی و سلحشوری مردم است، یعنی مردمی هزینه دادند که قسمتی از این هزینه‌ها، هزینه جانی است؛ قسمتی دیگر هم هزینه مالی است و البته مردم هنوز هم هزینه می‌دهند از جمله برای کمک به هم، کمک به بازسازی، سر زدن به مجروحان، کمک به هزینه‌های درمانی و دیگر اتفاقاتی از این دست که باید در جهت نمایش همدلی و مشارکت مردم در ایستادگی در مقابل دشمن اینها به نمایش گذاشته شود. اگر همه اینها را با هم برشمریم یک نظام مسائل مقاومت در رسانه می‌شود که بسیار مهم است. 
 
چقدر ما در رسانه آماده شرایط جنگی بودیم و اقدامات پدافندی در حوزه رسانه برای جنگ چه چیز‌هایی است؟
اصولاً دشمن صهیونیستی از عنصر غافلگیری استفاده کرد برای همین نظام اجتماعی و فرهنگی ما که رسانه جزئی از آن است از آن ساعتی که این اتفاق‌ها افتاده است، یعنی ساعت ۵/۲ و ۳ شب تا ۶ و ۷ صبح در غافلگیری به سر می‌برد، اما یکی از اتفاقات خوبی که در ساعت‌های ابتدایی در صداوسیما افتاد این بود که از همان ساعت‌های ابتدایی چندین تیم به محل‌های ترور بسیج شدند و تقریباً بحث پوشش خبری از اول با قوت انجام شد. 
اگر ساختار سازمان صداوسیما را بشناسیم می‌دانیم راجع به آن در دو بخش باید قضاوت کنیم؛ یکی بخش سیاسی و خبر است و دیگری بخش سیما که هرکدام از آنها آرایش جنگی می‌گیرند. بخش سیما عموماً برنامه‌های خانوادگی، عمومی و زندگی جاری مردم را پوشش می‌دهد و برنامه‌های سیاسی بخش‌های خبری و شبکه خبر را شامل می‌شود برای همین در مورد این دوتا جدا باید قضاوت کنیم و بگوییم چه اتفاقات خوبی افتاده یا چه اتفاقاتی می‌توانست بیفتد که در سازمان الگو شود و حتی چه اتفاقات نامناسبی افتاد. 
روی آنتن بعضاً اتفاقاتی می‌افتد که ممکن است ناخوشایند باشد مثلاً در زمانی که وحدت و انسجام باید مخابره شود دوییت و انشقاق مخابره شود یا اینکه چقدر آنتن از چهره‌های برجسته، همگرا، معتبر و موثق تأمین می‌شود یا برخلاف آن اینکه چقدر آنتن خالی از چهره است. هرکدام از این مؤلفه‌ها مبنای قضاوت ما می‌شود راجع به این دو معاونت‌های سازمان صدا وسیما که ساختار اصلی پخش و ضبط این سازمان هستند چگونه در زمان جنگ عمل کردند. 
 
نمود این وحدت و همبستگی ملی که همه از آن دم می‌زنند در رسانه موجب تک‌صدایی و از بین بردن سلایق مختلف نمی‌شود؟
ما وحدت رویدادی داریم و وحدت فرایندی؛ در حوزه رویدادی یک اتفاق موجب وحدت می‌شود برای همین مقطعی است، خیلی توان، شعور، شور و انگیزه می‌خواهد این مسئله مقطعی به یک مسئله میان مدت و حتی بلندمدت تبدیل شود یا به عبارت بهتر همبستگی تبدیل به سرمایه اجتماعی شود. در این زمینه رسانه تنها کنشگر نیست و به نظر می‌رسد خیلی از مواقع کنشگران سیاسی و سازمانی ما در این زمینه مهم هستند که به این وحدت خدشه وارد نکنند، چون در مواردی شاهد بودیم در میانه جنگ چهره‌هایی عموماً سیاسی مواضعی می‌گرفتند و در برنامه‌های پخش زنده صحبت‌هایی می‌کردند که خودش دوییت ایجاد می‌کرد یا پس از آتش‌بس شاهد بودیم چهره‌هایی برای آنکه نفع سیاسی ببرند و دیده‌ربایی کنند می‌آیند و مواضعی می‌گیرند برای همین وحدت حول رویدادی که دارد شکل می‌گیرد و احساسات مشترک حول آن عملاً کف همبستگی است. 
ما همبستگی را یک فضای جمعی پرشور و مانا می‌دانیم که این رویداد می‌تواند عامل آن باشد یا به ایجاد آن کمک کند برای همین باید حواسمان باشد رسانه موجب تک‌صدایی نشود. در این خصوص شعور و فهم کنشگران سیاسی و فهم سیاسی کنشگران غیرسیاسی هر دو اهمیت دارد، یعنی هم کنشگران سیاسی ما باید از آنتن و همگرایی درست استفاده کنند و هم کنشگران غیرسیاسی ما این فهم سیاسی را از اضطرار ملی داشته باشند و از آنتن سوء استفاده نکنند هر دو اینها مهم هستند و اتفاقاً اینها موجب تک‌صدایی نمی‌شود. 
تک‌صدایی به معنای یک چیز گفتن یا یک جور گفتن و رکود است، اما اگر به اینجا برسیم که درباره موضوع میهن نقطه نظر مشترک وجود دارد قدر این را باید بدانیم، اتفاقاً همین که افراد نظرگاه و استدلال‌های متفاوت دارند موضوع را جذاب می‌کند که ما مشترک هستیم، اما مختلفیم. خداوند در آیات قرآن کریم در اینباره می‌فرماید: «و جعلنا شعوبا و قبائل لتعارفوا»، یعنی شما را در دسته‌ها و گروه‌های مختلف قرار دادیم برای اینکه همدیگر را بشناسید. پس این اختلاف بد نیست، اختلاف نگاه و اختلاف منظر است، ولی این اختلاف منظر به هیچ عنوان به معنای تفرقه و ضدیت با میهن نیست، بنابراین چند جا در جهان، اتفاقاً وحدت شیرین و معنابخش است که یکی از آنها حول بحث خالق یا ارزش‌های دینی است که افراد مختلف وحدت داشته باشند، مثلاً در ادیان این قوت است که بتواند افراد را نظم و نظام بدهد؛ دیگری ارزش‌های ملی است، بحث وطن، میهن، خاک، ناموس وطن یا مام میهن از حوزه‌های وحدت بخش و نظام ده است، یعنی می‌تواند سازمان‌دهی ذهنی و اجتماعی ایجاد کند و می‌تواند مولد قدرت باشد و تولید قدرت کند. 
 
مقابله با فیک‌نیوز‌ها و اخبار جعلی در شرایط جنگی به عهده مردم عادی است یا دولت؟
این مسئله فراتر از مردم عادی و دولت است و مسئولیت اصلی آن به عهده حاکمیت است، وقتی حاکمیت و نظام می‌گویم به معنای این است که حتی از دولت‌های گذرا هم مسئولیت بیشتر و بالاتری دارد، دولت‌ها گذرا و مستأجر چند ساله هستند و به مسائل کوتاه‌مدت خودشان نگاه می‌کنند، اما حاکمیت و نظام به مسائل بلندمدت و ریشه‌ای خودش نگاه می‌کند، بنابراین، این زمینه حتی بالاتر از وظیفه دولت است. در اغلب کشور‌هایی که ما می‌بینیم پروژه‌ها یا برند‌های راستی‌آزمایی دارد خود حاکمیت مسئولیتِ تقبل، راهبری و اجرای آنها را دارد، دلیل آن هم ارتباط این راستی‌آزمایی به چند مسئله مهم است؛ اول اینکه به جان، مال و آبروی انسان‌ها ربط پیدا می‌کند و بسیاری از مواقع حتی یک انسان هم در این فیک‌نیوز‌ها دخیل نیست، در حالی که در بسیاری از مواقع ممکن است اقشار، اقوام، صنوف، کسب‌وکار‌ها و قومیت‌های مختلف را درگیر کند، بنابراین فیک‌نیوز می‌تواند خون به راه بیندازد، فیک‌نیوز می‌تواند آتش و آشوب به راه بیندازد و برای همین است که حاکمیت‌ها از سال ۲۰۱۶ میلادی شروع کردند به این مسئله توجه کردن و اگر نگاه کنید از ۱۰ سال گذشته حاکمیت‌ها پروژه‌های راستی آزمایی و صحت‌سنجی خبر و اطلاعات را در مقابل کمپین‌های کج آگاهی که وظیفه آنها ایجاد اختلاف است، داشتند. حاکمیت‌ها می‌ایستادند و سعی می‌کردند هم ادبیات راستی‌آزمایی، هم نیروی انسانی راستی‌آزما و هم ابزار‌های راستی‌آزمایی را گسترش دهند. در این زمینه ما در جمهوری اسلامی ایران صرفاً در حوزه سند جلو رفتیم، در حوزه آگاهی، شبکه انسانی و در حوزه ابزار‌ها عقب هستیم و اگر نگویم تقصیر، حداقل قصور و ترک فعل در حوزه‌های مختلف انجام شده است. شاهد هستیم گردش و چرخش اطلاعات در داخل کشور انبوه دروغ‌هایی را شامل می‌شود که موجب توهم، محاسبه اشتباه و تصمیمات اشتباه در لایه‌های مختلف می‌شود. 
 
از نظر فن رسانه کشور ما در دهه گذشته در برابر پیشرفت دشمنان پیشرفت محسوسی داشته یا خیلی عقب هستیم؟
ما استراتژیست حوزه رسانه‌ای در کشور کم داریم و اگر استراتژی داریم این استراتژی‌ها و راهبرد‌ها به خوبی پیاده‌سازی فنی و عملی نمی‌شوند، وقتی قرار است یک راهبرد جزئی و عملی شود بحث راهبران این تحول مهم می‌شود چه کسانی مجریان و راهبران این تحول باشند. سه لایه اینجا بیان شد؛ لایه اول راهبردها، لایه دوم گام‌های عملی و لایه سوم راهبران و مجریان هستند و این سه لایه باید با هم دست بدهند. اگر ما استراتژیست و راهبردنویس در رسانه نداشته باشیم اصولاً زمین بازی و نحوه بازی ما دچار خطاست. اگر در لایه دوم نتوانیم راهبرد را به گام عملی تبدیل کنیم، حرف‌های کلان و فضایی و اقدامات ما روی زمین موجب استهزاء، عقبگرد، لطمه و خدشه می‌شود، پس ما در گام دوم باید راهبردهایمان را به گام‌های عملی ریز کنیم و مسئله سوم این است که راهبران و مجریان این تحول رسانه‌ای ما چه کسانی هستند، چه نیروی انسانی داریم، آیا تخصص و مهارت آن وجود دارد؟ 
در باره فن رسانه گفتید. ما اعتقاد داریم صرفاً نگاه تکنوکرات و فن‌سالارانه مهم نیست. بسیاری از مواقع فن است، فهم و استراتژی استفاده از فهم نیست برای همین این سه لایه ضعف ماست، اصولاً دانش رسانه در کشور ما جایگاه، پایگاه و توجه لازم را پیدا نکرده است یا بسیار سطحی و با رویکرد‌های ژونالیستی با آن برخورد می‌شود یا بسیار عمیق در لایه‌های جامعه‌شناسانه و فلسفی با آن برخورد می‌شود. ما یک برخورد معقول و منطقی که نیاز میدان و جامعه ما باشد پیدا نمی‌کنیم. این مشکل ماست که توان ما با نیاز ما با همدیگر دست نمی‌دهد. توان و نیاز با یکدیگر یک محور ایجاد نمی‌کند، موجب قدرت نمی‌شود، بلکه در قسمت‌هایی کم توانی، ناتوانی و در قسمت‌هایی نیاز کاذب و نیاز شدید موجب می‌شود کج کارکردها، ضربه‌ها، لطمه‌ها، سایش و فرسایش سرمایه اجتماعی و سرمایه ملی را شاهد باشیم. این قسمت به این برمی‌گردد که در این زمینه باید برای یک طرح و اقدام ملی در باز طراحی و بازسازی ساختار‌های رسانه‌ای اقدام کنیم. 
اصولاً به نظر می‌رسد ضعف در نگاه‌ها و افق‌ها و ضعف در ورود به میدان رسانه داشتیم و اصولاً طراحی میدان رسانه ما مشکل داشته است. باید بنشینیم خودمان را به چالش دعوت و از چالش استقبال کنیم برای اینکه بتوانیم به جایگاه خودمان بازگردیم و بتوانیم مرجعیت رسانه‌ای داشته باشیم. همانطوری که در میدان واقع بعضی از مواقع می‌گویند یک کشور نباید مهاجر فرست باشد و نباید مهاجرت شدید از آن شکل بگیرد، در میدان پیام هم ما می‌گوییم نباید مخاطب فرست باشیم، اصولاً مخاطب را بپرانیم و به سمت رسانه خارجی و ضدوطن و میهن برانیم. این مسئله طراحی میدان می‌خواهد. ما امروز مخاطب فرست هستیم و کاربران را تبدیل به کارگران داده و اطلاعات برای خارجی‌ها کرده‌ایم. اصولاً داده و اطلاعات برای اپلیکیشن‌های خارجی تولید می‌کنند و نتوانستیم جذابیت، گیرایی و چسبندگی در میدان رسانه ایجاد کنیم.
برچسب ها: کارگر ، اقتصاد ، فرهنگ ، رسانه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار