شهید علی غیور اصلی متولد سال ۱۳۳۱ در مشهد بود. از کودکی بسیار پرجنب و جوش بود؛ لذا وقتی به سنین جوانی رسید، به خاطر علاقه شخصیاش، وارد ارتش شد. زمان ورودش به ارتش، سن کمی داشت. به تهران رفت و در تیپ هوابرد مشغول خدمت شد. او که استعداد نظامی بالا و جسمی ورزیده داشت، برای بالا بردن تواناییهایش به خارج از کشور نیز اعزام شد و دورههای رزمی متعددی را پشت سرگذاشت. آلمان، ایتالیا و اردن، کشورهایی بودند که غیور اصلی به آنجا رفت و آموزش نظامی تکمیلی دید. سپس به ایران برگشت و سال ۱۳۵۲ ازدواج کرد. ثمره این وصلت، یک دختر و یک پسر بود که فرزند پسرش در زمان شهادت بابا، طفلی شیرخوار بود. غیور اصلی به خاطر تقید مذهبی که داشت، مقارن با انقلاب مردم ایران، به صف مردم پیوست و این کار برای او که یک نظامی بود، خطرات بسیاری در پیداشت. چنانچه در همان سال ۵۷ دستگیر شد و در انتظار حکم سنگینی بود که انقلاب به پیروزی رسید و او نیز از زندان آزاد شد.
بعد از پیروزی انقلاب، علی غیور اصلی به سپاه پیوست و سعی کرد پاسدارهای جوان را آموزش بدهد. او در سپاه اهواز، مسئولیتهایی مثل فرماندهی عملیات و مسئولیت آموزش را برعهده داشت. با شروع جنگ تحمیلی، زمینهای فراهم شده بود تا تواناییهای علی در شرایط جنگی به منصه ظهور برسد. در حالی که تانکهای دشمن به سرعت از دو مسیر به اهواز نزدیک میشدند، او توانست با شیوههای مختلف، مانع از پیشروی یگانهای دشمن شود.
سپس با پیام امام مبنی بر عقب راندن دشمن از اهواز، غیور اصلی طرح شبیخونی را به اجرا گذاشت که بعدها به عملیات «غیور اصلی» معروف شد. طی این شبیخون که با کمک هوانیروز همراه بود. تعداد کمی از نیروها همراه خود شهید، به تانکهای دشمن شبیخون زدند و با بالا آمدن آفتاب و حرکت هوانیروز، دشمن که هراسان شده بود از نزدیکی اهواز تا مرز چزابه عقبنشینی کرد.
یازدهم مهرماه ۱۳۵۹، عملیات غیور اصلی با موفقیت به پایان رسید و ارتش بعث که یکی از اولین شکستهای سخت خود را تحمل کرده بود، حدود ۹۰ کیلومتر عقب نشست و تلفات قابل توجهی نیز داد. اما روز بعد از عملیات در حالی که غیور اصلی میخواست به اهواز برگردد، اتومبیلش با یک تصادف روبهرو شد و این فرمانده رشید که اگر عمرش بیشتر کفاف میداد به حتم جبههها شاهد هنرنماییها و حماسه آفرینیهای او میشدند، خیلی زود به شهادت رسید. به این ترتیب، تاریخ جنگ تحمیلی یک نخبه نظامی را از دست داد.
برادر شهید در خصوص او گفته است: علی حتی در سختترین شرایط زندگی چهرهای عبوس نداشت و ناراحتی خود را بروز نمیداد. همیشه سعی میکرد در رفع مشکلات و سختیهای دیگران به آنها کمک کند بعد از شهادتش فهمیدند که شبانه و به طور مخفیانه به افراد مستحق کمک میکرده است. شهادت او تأثیر عمیقی بر اطرافیانش داشت. به طوری که پس از او تعدادی از افراد فامیل اسلحه او را زمین نگذاشتند و به جبههها شتافتند. پیکر پاکش در بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.