این نظر درست است که این سالها «اربعین» و راهپیمایی اربعین توجههای جهانیان را به نسبت روز «عاشورا» بیشتر جلب کرده است. شاید از لحاظ فلسفه و هدفی که از اربعین بوده است، همین اتفاق درست هم باشد. به خصوص اگر دقت کنیم که توجه جهان به اربعین باعث توجه به عاشورا هم میشود.
مگر فلسفه و هدف اربعین چه بوده است؟ رهبر فرزانه انقلاب حدود دودهه پیش و زمانی که هنوز این راهپیمایی و این خیزش بزرگ اینگونه فراگیر و جهانی نشده بود، گفته بود:
- «آمدن اهل بیت حسین بن علی (ع) به سرزمین کربلا [در اربعین]، فقط برای این نبود که دلی خالی کنند یا تجدید عهدی بکنند؛ آنچنان که گاهی بر زبانها جاری میشود. مسئله بسیار بالاتر از این بود. نمیشود کارهای شخصیتی مثل امام سجاد (ع) یا مثل زینب کبرا (س) را بر همین مسائل عادی رایج ظاهری حمل کرد. باید در کارها و تصمیمات شخصیتهایی به این عظمت، در جستوجوی رازهای بزرگتر بود.
مسئله آمدن بر سر مزار سیدالشهدا (ع)، در حقیقت، امتداد حرکت عاشورا بود. با اینکار خواستند به پیروان حسین بن علی (ع) و دوستان خاندان پیغمبر و مسلمانانی که تحت تأثیر اینحادثه قرار گرفته بودند، تفهیم کنند که این حادثه تمام نشد. مسئله با کشتهشدن، دفنکردن و اسارتگرفتن و بعد رهاکردن اسیران، خاتمه پیدا نکرد؛ مسئله ادامه دارد. [آنها]به شیعیان یاد دادند اینجا محل اجتماع شماست؛ اینجا میعادگاه بزرگی است که با جمعشدن در این میعاد، «هدف جامعه شیعی» و «هدف بزرگ اسلامی جامعه مسلمین» را باید به یاد هم بیاورید؛ «تشکیل نظام اسلامی» و تلاش در راه آن، حتی در حد شهادت، آن هم با آنوضع! این چیزی است که باید از یاد مسلمانان نمیرفت و خاطره آن برای همیشه زنده میماند.».
اما این «هدف بزرگ» اسلامی و شیعی یک مقدمه مهم هم لازم دارد و آن اینکه در ابتدا خود مسلمانان و خود شیعیان از آنچه برخی بر سیدالشهدا و خاندان پیغمبر علیهمالسلام آمد، احساس پشیمانی و شرمندگی کنند و بخواهند که آن قصورها و تقصیرها و سکوتها و همراهینکردنها و رهاکردنهای دقیقه نودی خود را جبران کنند!
اربعین، هنگامه بیداری و فصل بازگشت است. در اربعین مسیری که سر مقدس سیدالشهدا (ع) و شهدای مظلوم کربلا را به کوفه و سپس پایتخت حکومت یزید بردند، معکوس میشود. حالا همه مردم، همه مسلمانان بیدار و همه شیعیان پشیمان از کوفه و نجف به سمت کربلا برمیگردند، در همه راههایی که میتوان از آنجاها به کربلا برگشت، حرکت میکنند. با پای پیاده هم حرکت میکنند تا با زنان و کودکانی که در این راه پاهاشان پرآبله شد، همدردی کنند، تا پاهای مردان این راه را ماساژ دهند، به جبران تشنگیهایی که بر اهل بیت پیامبر رفت زائران آنها را با انواع و اقسام نوشیدنیهای خنک توان رفتن و به حسین رسیدن بدهند، عطر و گلاب به رویشان بپاشند. برادران و خواهران اهل تسنن ما هم خود را به این کاروان میرسانند تا دلدادگی خود را به اهل بیت پیامبر نشان دهند. کاروان مسیحیان عراق و غیر عراق هم در این مسیر حاضر میشوند تا با آن راهب نصرانی که سر مطهر سیدالشهدا را امانت گرفت و تکریم کرد، همراهی کنند. آنها که امکان سفر به عراق و حضور در این خیزش بزرگ جهانی را ندارند هم این سالها در شهرهای خود «راهپیمایی جاماندگان» را راه میاندازند تا نشان دهند که دلشان با این تظاهرات چشمپرکن است. نویسندگان و هنرمندان و گزارشگران و خبرنگاران جهان اسلام و برخی از اهالی رسانههای آزاد جهان هم اینسالها با نوشتهها و تصاویر و فیلمها و آثار هنری و کتابهای فراوان خود به تبلیغ و ترویج و تبیین این حرکت بزرگ میپردازند تا چشمهای دنیا بیشتر باز شود و نگاهها بیشتر به نهضت حسینی و ماجرای عاشورا معطوف شود و در نتیجه دلهای بیشتری از جهان با حسین علیهالسلام همراه شود.
همه با قدمها، قلمها، زبانها و خلاصه عملهای خود در این خیزش عظیم سهیم میشوند تا دنیا برای قدوم منتقم خون حسین (عج) آمادهتر شود و آمدن او را بیشتر بطلبند و خداوند خطاپوش مهربان هم به یمن این آمادگی و دعاهای از ته دل این مردم، این اتفاق مبارک را زودتر رقم بزند تا دنیا از شر یزید و یزیدصفتان و کودککشان و نسلکشان نجات یابد.
این اتفاق زمانی میافتد که شمار آنان که به این «نهضت بازگشت» میپیوندند، بیشتر و بیشتر شود.