جوان آنلاین: دکتر هادی صمدی، استاد فلسفه و آیندهپژوه تکاملی، در گذرگاه تلگرامیاش «تکامل و فلسفه» نوشت: مقاله «وراثت فرهنگی، محرک یک گذار در تکامل انسان» که پیشبینیهای بسیار جالبی در مورد آینده انسان دارد، نشان میدهد که فرهنگ، بهعنوان یک سیستم وراثتی قدرتمند، در حال ایجاد یک تغییر بنیادین در مسیر تکامل انسان است که هم بر نحوه انتقال اطلاعات (وراثت) و هم بر سطح اصلی سازماندهی زیستی (فردیت) تأثیر میگذارد. نویسندگان مکانیسم نظری جدید و قابل آزمایش به نام «گذار تکاملی در وراثت و فردیت» را معرفی میکنند. ایده اصلی مقاله این است که تفاوت در ظرفیت سازگاری بین وراثت فرهنگی و وراثت ژنتیکی، این گذار تکاملی را پیش میبرد و فرهنگ سریعتر و منعطفتر از ژنها سازگار میشود.
دهههاست که دانشمندان در مورد اینکه آیا انسان در حال تجربه یک گذار تکاملی در فردیت است، بحث میکنند. این گذار شبیه به رویدادهایی مانند پیدایش موجودات چندسلولی از تکسلولیهاست که در آن، واحدهای زیستی پایینتر در یک واحد بالاتر و جدید (ابر- ارگانیسم) ادغام میشوند. برخی معتقدند این گذار با ظهور جوامع پیچیده کامل شده، برخی میگویند متوقف شده و برخی دیگر آن را اساساً برای انسانها غیرقابل اعمال میدانند. نظریههای موجود با مشکلاتی مانند سیال بودن گروههای انسانی، مهاجرت (که تفاوتهای ژنتیکی بین گروهها را کاهش میدهد) و نقش نامشخص فرهنگ روبهرو هستند.
در انسان، دو سیستم وراثتی ژنتیکی و فرهنگی را باید از هم تمییز داد: وراثت ژنتیکی که انتقال عمودی ژنها را از والدین به فرزند بر عهده دارد، آهسته است و دریافتکننده نقش فعالی ندارد؛ و وراثت فرهنگی که میتواند عمودی، افقی (همتا به همتا) یا مورب (از بزرگسالان غیروالد) باشد. این سیستم بسیار سریعتر، فعالانه و دارای نوآوریهای هدفمند است. نشان داده شده که فرهنگ به دلیل زمان کوتاهتر، وراثتپذیری بالاتر از طریق آموزش و قدرت گزینش قویتر از طریق یادگیری، قابلیت بسیار بیشتری برای ایجاد تغییراتِ انطباقی سریع دارد.
مراحل تکامل فرهنگی انسان
مطابق نظریه اصلی مقاله، تکامل فرهنگی انسان در سه مرحله اتفاق افتاده است.
در مرحله اول، ظرفیت فرهنگی انسان توسط ژنتیک محدود شده بود. انتخاب طبیعی روی ژنهایی عمل میکرد که تواناییهای شناختی و اجتماعی لازم برای فرهنگ (مانند زبان و یادگیری) را بهبود میبخشیدند. تکامل مغز بزرگ، طول عمر زیاد، یائسگی و تواناییهای زبانی، همگی ویژگیهای ژنتیکی هستند که بستر را برای فرهنگ پیچیده فراهم کردند. در مرحله دوم، همتکاملی متقارن ژن و فرهنگ را شاهدیم و فرهنگ و ژنها با قدرتی تقریباً برابر بر یکدیگر تأثیر میگذاشتند. بهترین مثال، همتکاملی توانایی هضم لاکتوز (ژن) با فرهنگ دامداری و مصرف لبنیات (فرهنگ) است.
اما اکنون در مرحله سوم هستیم که پیشدستی فرهنگی را شاهدیم. در این مرحله، تکامل فرهنگی آنقدر سریع شده که از تکامل ژنتیکی پیشی گرفته است. ما مشکلات را بهصورت فرهنگی حل میکنیم، مثلاً با عینک، جراحی، دارو. نقش انتخاب طبیعی روی ژنهای مرتبط تضعیف یا متوقف شده است. مقاله مثالهای جالبی را معرفی میکند: جراحی سزارین، که نیاز به لگن بزرگ برای زایمان طبیعی را کاهش داده است؛ دندانپزشکی، که مشکلات ناشی از دندان عقل را حل کرده است؛ غذاهای بدون گلوتن/لاکتوز، که مشکلات گوارشی ژنتیکی را با راهحلهای فرهنگی جبران میکند؛ و فناوریهای تولیدمثل، که به افرادی که بهطور طبیعی قادر به بچهدار شدن نیستند، این امکان را میدهد.
مهمترین دستاورد مقاله آنجاست که به مدد ریاضیات، این نتیجه را مستدلتر میکند. مقاله دو شاخص را برای ارزیابی این گذار پیشنهاد میکند: شاخص نخست که سهم فرهنگ در شکلدهی ویژگیهای فردی (در مقابل ژنها) را میسنجد و در حال افزایش است؛ و شاخص دوم برای تعیین موفقیت و بقای فرد (در مقابل ویژگیهای فردی) که این شاخص نیز با وابستگی ما به سیستمهای بهداشتی، آموزشی و اقتصادی گروهی در حال افزایش است. نتیجه اینکه گذار در حال شتاب گرفتن است.
پیشبینی آینده انسان
۱. نقش انتخاب طبیعی روی ژنها در حال کاهش است و شاهد انباشت ژنهای معیوبی هستیم که فرهنگ اثرات منفی آنها را جبران میکند.
۲. از اهمیت تولیدمثل ژنتیکی فردی کاسته میشود و در مقابل، موفقیت فرهنگی مهم خواهد شد.
۳. کنترل اجتماعی بر تولیدمثل از طریق قوانین، هنجارها و فناوری افزایش خواهد یافت.
۴. نسبت به هویت خانوادگی و ژنتیکی، هویت فرهنگی اهمیت بیشتری پیدا میکند.
۵. افراد بهطور فزایندهای عملکردها و شایستگی خود را به گروهها برونسپاری میکنند.
۶. گروههای فرهنگی کارآمدتر و یکپارچهتر میشوند.
۷. تمایز و تفاوت بین گروههای فرهنگی افزایش مییابد.
۸. نظامهای آموزشی جدیدی ایجاد میشوند که بهعنوان یک سیستم وراثت فرهنگی گروهی برای انتقال دانش پیچیده در جوامع بزرگ ضروریاند.