هیچ صدایی ندارد، نه لرزشی، نه انفجاری و نه هشداری، اما یکباره فرومیریزد. نه مثل زلزله میماند که با تکان، همه را بیدار کند و نه مثل سیل است که با خروش، هشدار دهد. فرونشست زمین، پدیدهای است که در سکوت میآید، بیآنکه کسی متوجهش شود؛ خانهها را ترک میدهد، جادهها را میشکند و زمینهای کشاورزی را نابارور میکند.
هنوز درک نکردهایم که فرونشست، وقتی رخ دهد، دیگر مجالی برای هشدار و اصلاح باقی نمیگذارد. پژوهش «تحلیل فرونشست زمین در ایران» با بررسی ۷۶مطالعه در ۲۱ استان، نشان میدهد این بحران در حال وقوع است؛ از تهران تا مشهد، از فارس تا کرمان، از یزد تا گلستان، زمین در حال بلعیدن خودش است. فاجعهبارتر اینکه در تهران، نرخ فرونشست در برخی مناطق به ۴۳سانتیمتر در سال رسیده است، یعنی هر سال، پایتخت به اندازه ارتفاع یک کودک پنجساله پایینتر میرود!
در مشهد، یکی از پرجمعیتترین شهرهای کشور، فرونشست بین ۱۴ تا ۲۳ سانتیمتر در سال گزارش شده است. در دشت دیندارلو از استان فارس، این رقم به ۳۰سانتیمتر رسیده، در نوق و بهرمان از کرمان نیز همین میزان ثبت شده است. این اعداد، فقط آمار نیستند، نشانههایی از فروپاشی تدریجی سرزمینی هستند که میلیونها نفر روی آن زندگی میکنند.
بارها و بارها گفته شده که عامل اصلی این فاجعه، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است. سفرههای آب که قرنها در دل خاک شکل گرفتهاند، حالا با سرعتی نگرانکننده تخلیه میشوند. کشاورزی بیبرنامه، رشد بیرویه شهرها و مدیریت ناکارآمد منابع آب، فشار مضاعفی بر خاک وارد کردهاند. در کنار آن، عواملی شامل حرکت و تغییر شکل پوسته زمین، وزن سازههای سنگین و انحلال سازندهای آهکی نیز به این فروپاشی کمک کردهاند.
اما بحران فقط به فرو رفتن زمین محدود نمیشود. شکافهای سطحی، ترکخوردگی ساختمانها، آسیب به خطوط انتقال آب و برق، نابودی زمینهای کشاورزی و تهدید مستقیم جان انسانها، بخشی از پیامدهای این پدیدهاند. در مناطقی مانند ابرکوه، قروه، ورامین و کرج، فرونشست نهتنها زیرساختها را تهدید میکند، بلکه آینده زیستمحیطی و اقتصادی منطقه را نیز به خطر انداخته است.
این پژوهش انجام شده همچنین نشان میدهد ایران فاقد الگوی جامع و منسجم برای مدیریت این مخاطره زمینشناختی است. نبود دادههای یکپارچه، نداشتن برنامهریزی بلندمدت و نبود همکاری بین نهادها، باعث شده است این بحران بهصورت پنهان، اما پیوسته گسترش یابد. در حالی که کشورهایی مانند چین با راهکارهای مهندسی توانستهاند فرونشست را کنترل کنند، ایران هنوز در مرحله هشدار باقی مانده است.
البته راهکارها وجود دارند؛ مدیریت پایدار منابع آب، کنترل برداشت از سفرههای زیرزمینی، تثبیت خاک با روشهای مهندسی، رعایت اصول ساختوساز، آموزش عمومی، پایش مستمر با فناوریهای نوین و تدوین الگوی ملی برای تحلیل و مدیریت مخاطره مواردی است که بارها و بارها، گفته و نوشته شده، اما آنچه تاکنون وجود نداشته، عزم بوده است؛ عزم و اراده کافی برای اجرا، برای اقدام و برای نجات!
متأسفانه این نبود اراده و این بیعملی، خطرناکتر از خود فرونشست است چراکه اگر امروز نایستیم، فردا شاید دیگر زمینی برای ایستادن نمانده باشد، نه برای ما، بلکه برای نسلهایی که هنوز نیامدهاند.