کانال تلگرامی «اقتصاد به زبان ساده» نوشت: در دهه ۱۹۷۰ چارلز گودهارت، اقتصاددان انگلیسی، موضوعی را مطرح کرد که بعدها به قانون گودهارت مشهور شد. البته این مفهوم در ابتدا برای انتقاد به سیاستهای پولی دولت مارگارت تاچر، نخستوزیر بریتانیا مورد استفاده قرار گرفت و در حال حاضر نیز در بسیاری از حوزههای اقتصادی کاربرد دارد. بهطورکلی، این قانون بیان میکند: «وقتی یک شاخص اندازهگیری به یک هدف تبدیل شود، دیگر شاخص خوبی نخواهد بود.»
مثالی برای قانون گودهارت
مدیر یک مرکز تماس خدمات مشتریان به منظور افزایش درآمد، سیاستکاری جدیدی را آغاز میکند: «از این پس هر کارمند به جای پرداخت دستمزد ساعتی، حقوق خود را برحسب تعداد تماسهای تلفنی دریافت میکند.» این سیاست باعث شد تا بعد از گذشت یک هفته تعداد تماسها در روز به دو برابر افزایش یابد و به نظر میرسید که موفقیتآمیز بوده است. مدیر مربوطه که پیش از این هیچگاه به درخواستهای کارمندان خود توجهی نداشت، از نتیجه این سیاست بسیار راضی بود. بنابراین یک روز تصمیم گرفت که به کارمندانش سر بزند، اما با صحنه شوکهکنندهای مواجه شد. کارمندان او برای پاسخ دادن به تماس مشتریان، تلفن را برمیداشتند و بعد از چند پاسخ کوتاه و حتی بدون خداحافظی تلفن را قطع میکردند. پس تعجبی نداشت که چرا تعداد تماسها دو برابر شده بود!
در واقع این مدیر افزایش تعداد تماسها را هدف و مبنای اصلی قرار داد. در نتیجه بدون آنکه خودش بخواهد به کارمندانش این انگیزه را داد که کیفیت را فدای سرعت کنند. او قربانی پدیدهای شد که به قانون گودهارت معروف است.