فردین ساروخانی در کانال تلگرامی «نجوا» طی یادداشتی نوشت: اگرچه چند هفتهای از سفر ربع پهلوی به سرزمینهای اشغالی میگذرد و شاید این صحبتها کمی کهنه به نظر برسد، ولی اهمیت موضوع به حدی است که بیان آن در هر تاریخی میتواند بسیاری از واقعیتها را آشکار کند.
ابتدا باید به بیان این مبحث بپردازیم که اپوزیسیون خارجنشین ایران کاملاً وابسته به غرب، اسرائیل و عربستان سعودی است. در واقع بدون حمایت محور عبری – عربی- غربی اپوزیسیون حتی قدرت انجام کوچکترین فعالیتی را نیز ندارد. غرب با قدرت رسانهای خود سعی دارد اپوزیسیون ورشکسته ایران را همچنان سر پا جلوه دهد. امثال نازنین بنیادی و حامد اسماعیلیون که یکباره مطرح میشوند از همین جنس هستند.
وابستگی اپوزیسیون باعث شده تا آنها هیچگونه اختیار عملی از خود نداشته باشند. اپوزیسیون ایران حتی قدرت ایستادن مقابل زیادهگوییهای جمهوری باکو در خصوص تمامیت ارضی ایران را نیز ندارد. وطنپرستی این جماعت فقط به سر دادن شعار درباره کوروش کبیر و قوم آریایی خلاصه میشود.
چند هفته پیش رضا پهلوی، به عنوان تفاله باقیمانده از خاندان پهلوی به سرزمینهای اشغالی سفر کرد. هدف اصلی از این سفر، اعتبار بخشیدن به اپوزیسیون ایران بود؛ اتفاقی که پیش از این با دعوت اپوزیسیون به کنفرانس مونیخ رخ داده بود. در واقع غرب متوجه شده است که مخالفان جمهوری اسلامی در داخل ایران اعتبار چندانی ندارند و از این رو سعی دارد برای آنها کمی اقتدار و توجه جلب کند.
بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل در بدترین وضع خود در چند سال اخیر قرار دارد. از یک طرف اعتراض اشغالگران صهیونیست به دیکتاتوری نتانیاهو و از سوی دیگر مسلح شدن کرانه باختری و حملات موشکی مقاومت از غزه، سوریه و لبنان. اینکه اسرائیل دست به دامن عنصری بازنده (که ۴۰ سال اندر خم یک کوچه است) شده، نشان میدهد وضع اسرائیل تا چه حد از نظر دیپلماتیک بحرانی است.
عربستان روابطش با ایران را عادیسازی کرده و به تبع آن مصر، امارات و بحرین نیز به زودی روابطشان را احیا خواهند کرد. جنگ در یمن لحظات پایانی خودش را طی میکند و سوریه مجدداً به اتحادیه عرب بازگشته است. تمامی این موارد به معنای منزوی شدن رژیم اسرائیل و بر باد رفتن صلح ابراهیم است. حال اسرائیل سعی دارد این ضعف دیپلماتیک را با دعوت از یک فرد دور از قدرت جبران کند!
اما مسئله اصلی اینجاست که پس از بازگشت پسر شاه مخلوع از اسرائیل، چندین نفر از نمایندگان کنست در بیانیهای اعلام میکنند که آذربایجان ایران باید از ایران تجزیه شده و دولت مستقل خود را داشته باشد.
اپوزیسیون سعی دارد به مردم ایران چنین القا کند که اسرائیل فقط دشمن حاکمیت ایران است و با خود ایران هیچ مشکلی ندارد. تمام تلاش اپوزیسیون با همین بیانیه نمایندگان اشغالگر رژیم صهیونیستی به باد رفت. البته ربع پهلوی در بیانیهای ملتمسانه سعی کرد این اقدام نمایندگان را جدای از حاکمیت اسرائیل جلوه دهد. گویا نمایندگان کنست جزئی از حاکمیت نامشروع اسرائیل محسوب نمیشوند!
خاندان پهلوی علاقه شدیدی به ایرانفروشی آن هم بدون هیچ جنگی دارد. رضا قلدر که آرارات و دشت ناامید را بخشید. محمدرضا هم که بحرین را عروس کرد و حالا ربع پهلوی که گوی سبقت را از اجداد خود ربوده و هنوز سر کار نیامده قول تجزیه آذربایجان را به اسرائیل و باکو داد!
خوشمان بیاید یا نیاید باید به این نکته اذعان کنیم که جمهوریاسلامی آخرین حکومت ایران است. با داشتن چنین اپوزیسیون خود باخته و فشلی حتماً جمهوری اسلامی با قدرت ادامه خواهد داد ولی اگر جمهوری اسلامی نیز برود، ایرانی باقی نخواهد ماند.
بزرگترین فایده بیانیه نمایندگان اسرائیلی این بود که ثابت کرد دشمنان با خود ایران مشکل دارند نه با جمهوری اسلامی!