اگر ۲۶ دستگاه کمکار در حوزه عفاف و حجاب، ۲۷ سازمان حوزه پیشگیری از سرقت و ۳۲ دستگاه در حوزه پیشگیری از سوانح رانندگی به وظایفشان عمل کرده بودند، امروز پلیس مرد تنهای میدان نبود و ناگزیر نمیشد هم کاستیهای دستگاههای مسئول را از کف خیابانها و جادههای کشور جمع کند و هم در جنگ ترکیبی شکل گرفته هدف هجمههای گسترده قرار گیرد. دوران فرماندهی سردار رادان بر پلیس کشور که رئیس ستاد کل نیروهای مسلح از آن به عنوان «دوران سخت» یاد کرده، انباشت همه معضلاتی است که در چند دهه گذشته با ترکفعلهای سازمانها به بحرانهای اجتماعی تبدیل شده است. عبور از این بحرانها که علاوه بر معضلات اجتماعی با جنگهای ترکیبی هم گره خورده جز با عزم عملی قوه قضائیه، مطالبهگری از دستگاههای کمکار و جلب اعتماد عمومی ممکن نیست که در صورت عملی نشدن آن، دشواری مدیریت میدان برای پلیس بیشتر میشود.
پیچیدگی جرائم، فشار بر پلیس
در جوامع پیشرفته همزمان با گسترش جوامع و پیچیدهتر شدن فناوریهای نوین، سازمانها و نهادهای خدماترسان از جمله پلیس با استخدام دانشمندان علوم اجتماعی و علوم انسانی و سرمایهگذاری در این بخش از پلیس حمایت میکنند. دانشمندانی که با پژوهشهای خود میتوانند روابط اجتماعی را بررسی کنند و برای پیشگیری از آسیبهایی که به صورت تهدید ظاهر میشوند، مدلهای خود را ارائه دهند. اگر کشورهای پیشرفته توانستهاند در مناسبات اجتماعی خود نظم و قانون را برقرار کنند، به دلیل داشتن پوستهای روشن یا چشمهای آبی نیست، بلکه به دلیل استفاده از راهکارهای عملی است که با پشتوانههای علمی صورت گرفته است، نه استفاده از شیوههای منسوخ شده دستوری که فرجامی جز پیچیدهتر شدن آسیبها و فشار بیشتر بر پلیس ندارد. در کشور ما هیچگونه سرمایهگذاری انسانی در این بخش انجام نمیشود، از همینرو مدام در حال شکل گرفتن آسیبهای نوظهوری هستیم که مجریان قانون شیوههای مقابله با آن را نمیدانند و تلاش میکنند با هشدار و مجازات با مرتکبان برخورد کنند. در همین حاشیه تهران نسبت به دو دهه قبل شهرکها و شهرهای بسیاری ایجاد شده است، بدون اینکه در نظر گرفته شود ساکنان این شهرها به خدمات درمانی، پلیسی، قضایی، آموزشی، شهری و رفاهی نیاز دارند؛ بنابراین وقتی موج آسیبها جامعه را هدف قرار میدهد از پلیس انتظار میرود مثل سوپرمن وارد شود و همه مجرمان را با سلاحش قلعو قمع کند. این انتظاری است که در همه سالهایی که پلیس در کف میدان حاضر بوده، از آن وجود داشته است، یعنی انتظارات از پلیس بیش از اختیارات و امکاناتی است که دارد.
پلیسی که آموزش درست ندیده با یک اسلحه فکسنی و بدون داشتن بدیهیترین تجهیزات ایمنی مثل جلیقه ضدگلوله به جنگ مجرمانی برود که چیزی برای از دست دادن ندارند. نتیجهاش این میشود که طی ۵۰ روز گذشته هشت مأمور پلیس در برقراری امنیت جانشان را از دست دادندو خانوادههایشان سوگوار شدند. روشن است پلیس در چنین وضعیتی مظلوم واقع میشود و به دلیل ضعف امکانات، تجهیزات، آموزش و مهارت، توان مقابله با آسیبهایی که مدام بر دامنه آن اضافه میشود، ندارد ما مدام شاهد شهادت مأموران پلیس در درگیریها هستیم.
تنهایی پلیس در میدان عفاف و حجاب
این روزها پلیس در حالی به تنهایی قدم به میدان مبارزه با بدحجابی گذاشته است که ۱۸ سال از تصویب طرح راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی میگذرد، طرحی که براساس آن ۲۶ سازمان و دستگاه اجرایی کشور موظف به اجرای مأموریتهای محول شده برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب شدهاند، اما وضعیت موجود نشان میدهد سازمانها و دستگاههای مورد نظر به دنبال عملی کردن مأموریتهای محول شده نرفته و نمیروند. در هفتههای اخیر و به دنبال گسترش بیحجابی، نگرانی عمده درباره چرایی شکستن هنجارهای جامعه و بیتفاوتی سازمانهای متولی مطرح شده است. با این حال پیکان انتظارات و انتقادات در حالی متوجه پلیس میشود که این نهاد در انتهای زنجیره شکلگیری این آسیب قرار دارد. با این حال پلیس در میدان حاضر میشود و با اعلام هشدارهایی درباره برخورد با گسترش بیحجابی، گامهای عملی را با ارسال پیامکهای کشف حجاب، هشدار و اقدام به پلمب و احضار برخی افراد دنبال میکند.
آنچه به پلیس محول شده
براساس مصوبه حجاب و عفاف در ۲۱ بند به وظایف پلیس اشاره شده که عمده وظایف محولهاش هم ایجابی است. از جمله این وظایف، تذکر به افراد بدحجاب و برخورد با آنها طبق ضوابط قانونی در اماکن عمومی شهر، اعلام حدود و ضوابط قانونی عفاف و ملاکهای بدحجابی در جامعه به منظور تشخیص مصادیق آن همکاری با سازمانهای ذیربط در فضاسازی تبلیغی و فرهنگی در تمامی مسیرهای منتهی به کوهستانها و تفرجگاههای کوهستانی و سایر اماکن عمومی و تفریحی، برخورد قانونی با افراد خیابانی، افراد بدحجاب و باندهای اصلی فساد و فحشا، ممانعت از تولید، توزیع و نمایش محصولات سمعی و بصری غیرمجاز و نمایش لباسهایی که موجب بیعفتی و بدحجابی میشوند، آموزش، ساماندهی و بهکارگیری نیروهای آگاه زنان جهت نظارت بر رعایت حجاب و پوشش در اجتماع با رعایت حریم و حرمت شخصی افراد، اهتمام بیشتر به آگاهسازی جامعه از آثار مثبت اجتماعی و اخلاقی حجاب و عفاف و نتایج منفی رعایت نکردن آن از طریق خلق آثار فرهنگی، هنری و تبلیغی است.
همه سهمیههای فراموش شده
عمده سازمانها و افرادی که مسئولیت برخورد با وضعیت بیحجابی و نابسامانی های اجتماعی ناشی از آن را فقط متوجه پلیس میدانند باید در نظر داشته باشند که عمدهترین مسئولیتها در این بین به عهده سازمانها و نهادهای فرهنگی کشور گذاشته شده است که در رأس این نهادهای فرهنگی از سازمان صداوسیما خواسته شده به ۳۱ وظیفهای که برای گسترش عفاف و حجاب به آن محول شده است، عمل کند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش هم با ۲۱ بند از شرح وظایف در جایگاه بعدی قرار دارند. سازمان جوانان با ۱۴ وظیفه، سازمان تبلیغات اسلامی با ۱۲ وظیفه، ستاد امر به معروف و نهی از منکر با ۱۱ وظیفه، شهرداری با ۱۰ وظیفه، وزارت امور خارجه با ۱۰ وظیفه، مرکز زنان و خانواده با شش وظیفه، مجلس شورای اسلامی با هفت وظیفه و قوهقضائیه با پنج وظیفه از جمله نهادهای تأثیرگذار در این طرح هستند که در انجام مأموریتهایشان کوتاهی صورت گرفته است.
روشن است بخش عمده ناهنجاریهای ایجاد شده در حوزه عفاف و گسترش بیحجابی محصول فرار این سازمانها از مسئولیتهای قانونی است که به آنها تکلیف شده بود و در این بین پلیس تنها سازمانی بین ۲۶ دستگاه است که هم براساس تکلیف قانونی و هم مطالبه مردمی در میدان حاضر شده است. راههایی که دیگر سازمانها باید قبل از پلیس هموار میکردند حالا به بار اضافی پلیس تبدیل شده است از جمله اینکه فرمانده رادان درباره رویکرد پلیس مقابل افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند، تأکید دارد که «رویکرد ما نسبت به این موضوع قانون و دغدغههای مردم است. ما مشتاقانه آسایش و آرامش خود را فدای آسایش و آرامش مردم میکنیم تا رضایت خداوند متعال و مردم را کسب کنیم. اعتقاد ما این است که قلیل افراد بدپوشش هم زنان و دختران میهن ما هستند که ممکن است غفلت کرده باشند. البته ممکن است درصد اندکی عامدانه باشد، اما سایر آن غفلت است. امروز دشمن با برنامه به دنبال هدف گرفتن نهاد خانواده در کشور است و میخواهند این نهاد را از بین ببرند و ما برای ناکامی دشمن به وظایف قانونی خود به مدل هوشمند عمل میکنیم و قطع به یقین مردم نیز در این زمینه ما را همراهی میکنند. ما بدپوششی را از طریق پیامک ارسال میکنیم و اگر مخاطب ما نظرش این باشد که پیامک اشتباه است به نظر او احترام میگذاریم و میپذیریم که نظر مخاطب ما درست است و اگر فردی اعلام کند این پیامک اشتباه ارسال شده است، ما در مرحله اول آن را میپذیریم، اما اگر تکرار شد، قطعاً غفلتی صورت گرفته است.»
جنگ ترکیبی پلیس
عملیات پلیس در کف میدان تنها منوط به برخورد با بدحجابی نیست، بلکه اظهارنظرهای پلیس و برخوردهای قانونیاش در این باره همواره با هجمههای بسیاری از سوی بسیاری از جریانهای داخلی و رسانههای معاند همراه بوده است. جنگ ترکیبی صورت گرفته مدتهاست با عقبنشینی دستگاههای اشاره شده از سنگرهای فرهنگیشان شروع شده و مدیریت میدان را برای پلیس دشوار کرده است، از همینروست که سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دوران فرماندهی سردار رادان را دوران سخت دانسته است. او در مراسم معارفه فرمانده رادان گفته بود: «دشمن جنگی ترکیبی را آغاز کرده و زمانی که نتوانسته با انواع تهدیدهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی به نتیجه برسد، امروز همه آنها را علیه ملت ایران به کار گرفته است. شما ببینید هیچ دورهای نبوده که از رؤسای کشورهای استکباری آنقدر واضح با افراد معلومالحال دیدار و بیشرمانه از آدمکشی و اغتشاش در کشور حمایت کنند. آنها تمام دستگاههای جاسوسی خود را بسیج کردهاند. این مقدار اسلحه وارد کردند که در این سه ماه با هیچ دورهای قابل مقایسه نیست و امپراطوری رسانهایشان را نیز فعال کردهاند. اینها دوران سختی است و مرد آبدیدهای میخواهد که سردار رادان از پس آن برخواهد آمد.»
دوران سختی که کشور در حال گذر از آن است با جنگهای ترکیبی آمیخته شده است. جنگهای ترکیبی که با مدیریت رسانهای غرب در آن بدون نیاز به تجهیزات نظامی و سازماندهی نیروهای انسانی موفق شده بخشی از بدنه اجتماعی را برای برهم زدن هنجارهای اجتماعی به خیابان بکشاند. اینکه سردار رادان مرد دوران سخت است و از پس روزهای دشوار برخواهد آمد به ابزارهایی برای این عرصه دشوار هم نیازمند است. نمیشود سردار را فقط با حمایتهای شفاهی و بدون پشتوانههای عملی میان میدان رها کرد که حقیقت این است پلیس در این میدان رها شده و آنچه تا امروز اتفاق افتاده، چیزی جز همین همراهیهای شفاهی نبوده است. اینکه مدام از تریبونها فریاد زده شود پلیس نیازمند حمایت است و کسی قدم از قدم برندارد، مثل حباب روی آب است که به گفته سعدی/ سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی/ به عمل کار برآید به سخندانی نیست