کد خبر: 1149732
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۱:۴۵
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و حزب دموکرات کردستان، مروری بر یک تجربه تاریخی
دموکرات‌ها حوصله همه را سرآوردند باید جزای اعمال‌شان را بکشند در آغازین روز‌های سال ۱۳۵۸، آتش تجزیه‌طلبی از خطه کردستان زبانه کشید و مردم انقلابی ایران را نگران این بخش از مام میهن ساخت. پس از‌این رویداد، زنده‌یاد آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و تنی چند از اعضای شورای انقلاب اسلامی، رهسپار منطقه گشتند تا شرایط آن را از نزدیک ببینند و با مردم و نخبگان کرد نیز به گفتگو بنشینند، اما تجربه طالقانی در این سفر، بس خواندنی و آگاهی‌بخش می‌نماید. او ضمن تفکیک مردم کردستان با حزب موسوم به دموکرات، قائل به رسیدگی دولت به بدنه جامعه کرد و ایستادگی در برابر موج‌سواری دموکرات‌ها بود. خوانش این موضوع پس از ۴۴ سال که اعضای این حزب با پشتوانه خارجی، هنوز در خواب تجزیه‌طلبی و خودمختاری به سر می‌برند، به هنگام و سودمند به نظر می‌آید. مقال پی آمده با همین هدف به نگارش درآمده است. امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.
نیما احمدپور

 گزارشی در باب شکل‌گیری یک تجربه، در باب کردستان و تجزیه طلبی حزب دموکرات
در آغاز مقال مناسب می‌نماید که ملخصی از ماجرای درگیری در کردستان و آغاز و انجام آن را به مرور بنشینیم. این منطقه از کشورمان، در عداد نخستین مناطقی بود که تجزیه‌طلبان بدان طمع کردند و آن را عرصه تاخت‌و تاز خود قرار دادند. با این همه آنان به رغم آنکه از این اقدامات ایذایی طرفی نبستند، اما تا هم اینک و پس از سپری گشتن ۴۴ سال، همچنان با حمایت خارجی، سودای تجزیه و خودمختاری را در سر می‌پرورند. محمدرضا کائینی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در این‌باره می‌نویسد:
«هماره بر این باور بوده‌ام که براندازان سال ۱۴۰۱، به لحاظ رویکرد، دستاویزگزینی، خلاقیت و حتی درک سیاسی، حتی نتوانسته‌اند یک گام از براندازان ۱۳۵۸ فراتر نهند! سوژه‌ها و مستمسک‌های ایشان، عموماً تکراری، آزمون شده و البته به در بسته خورده می‌نماید. تنها با این تفاوت که این‌بار، پول و رسانه‌های نوین آن‌ها را در بوق کرده‌اند. نمونه‌اش موضوع «کردستان» که خودمختاری‌خواهی در آن، از آغازین تحرکات ضد‌انقلاب بود. با این همه به محض برآمدن این نغمه شوم، در آغاز فروردین ۵۸، آیت‌الله سیدمحمود طالقانی اعلام کرد که برای گفتگو با مردم کرد به سنندج خواهد رفت. آیت‌الله سیدمحمد بهشتی، آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی‌صدر نیز از شورای انقلاب، او را همراهی کردند. از اولین نتایجی که این هیئت آن را اعلام کرد، بی‌میلی بدنه کردستان به خودمختاری از ایران و انحصار این بیماری، به برخی جریانات سیاسی از قبیل حزب دموکرات است که از زبان کرد‌ها سخن می‌گویند. طالقانی در این سفر، هر چه با بدنه کرد به مهر و دوستی بود با چهره‌هایی، چون عزالدین حسینی با اخم و اُشتُلُم. کار به جایی رسید که همزمان دولت موقت برای کمک به آرامش کردستان، ولو به اشتباه سپهبد محمدولی قرنی رئیس ستاد مشترک ارتش را کنار گذاشت! در نهایت اغلب کرد‌ها رسماً گفتند به طالقانی اعتماد کامل دارند! اما این همه، جدایی‌طلبان را به وانهادن اغتشاش سوق نداد و آنان چندی بعد از پاوه سر برآوردند و دکتر مصطفی‌چمران، اصغر وصالی و یارانش را در محاصره مرگ گرفتند که البته تنها با چند خط پیام امام خمینی تار و مار شدند! پس از چندی طالقانی در خطبه‌های نماز عیدفطر در شهریور ۵۸، دموکرات‌ها را به محاکمه گرفت که عده‌ای هستند تنها از دولت بودجه و امکانات می‌خواهند، اما پروای فرمانبری از آن را ندارند... یک عده جوان احساساتی ۳۰ ساله تصور می‌کنند که قیم کرد‌ها هستند... کسانی که رهبر انقلاب را که سراپا دلسوزی برای مستضعفان است به خشم آوردند، جزای خود را بچشند... (نقل به مضمون.) این خطبه متولیان استفاده ابزاری از نام طالقانی را بس ملول و برافروخته ساخت تا جایی که بعد‌ها این سخنان را از مجموعه خطبه‌های او حذف کردند! می‌بینید که قصه کردستان آن هم با سپری گشتن ۴۴ سال تغییر چندانی نکرده است. دموکرات‌های جوان و احساسی آن روز، مستظهر به حمایت خارجی، همچنان بوق تجزیه و خودمختاری به دست دارند، در حالی که بدنه کرد تنها به دنبال حل مشکلات معیشتی خویش است و در فردای جدایی از ایران، آینده روشنی برای خویش نمی‌بیند. این مهم، تکلیف نظام در حل معضلات این منطقه را دوچندان ساخته است....»

آغاز ماجرا و تلاش طالقانی برای ایجاد آرامش در کردستان
خوش‌بینی به مخاطب، تلاش برای جذب وی و نیز سوق دادن او به مشارکت در امور جاری کشور، از ویژگی‌های مهم آیت‌الله سیدمحمود طالقانی قلمداد می‌شد. هم از این روی در سنندج و با مشاهده فضاسازی‌ها درباره موضوعاتی، چون اختلاف شیعه و سنی و نیز تصدی‌گری کمیته‌های انقلاب، پیشنهاد کرد که با تشکیل شورایی شامل تمامی اقشار و اصناف کردستان، به این معضل پایان داده شود. این رویداد، قطعاً برای بدنه مردم کرد راهگشا و نتیجه‌بخش بود، اما جدایی‌طلبان دموکرات را در تنگنا قرار می‌داد. نویسنده اثر «زندگی و مبارزات آیت‌الله سیدمحمود طالقانی» از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در این‌باره آورده است:
«در اواخر اسفند ۱۳۵۷، خبر درگیری شدید مسلحانه بین گروه‌های مختلف در شهر سنندج منتشر شد. اخبار حکایت از آن داشت که درگیری در آغاز، بین دو کمیته شیعی و سنی مستقر در سنندج آغاز شده است و سپس به محله و محاصره پادگان از طرف مردم انجامیده و در نتیجه میان نیرو‌های مستقر در پادگان و مردم، نبرد مسلحانه‌ای در گرفته است. با اوج‌گیری درگیری‌ها، چند نفر از اعضای جمعیت کرد‌های مقیم تهران، نزد آیت‌الله طالقانی رفته و از وی تقاضا کردند که به کردستان سفر کرده و به درگیری و جنگ پایان دهد. طالقانی صبح روز عید، در حالی که هزاران نفر مردم مشتاق در ورزشگاه آزادی حاضر شده بودند تا ایشان را زیارت کنند، همه ملاقات‌ها و برنامه‌های خود را لغو کرد و پس از یک ملاقات و مذاکره کوتاه با امام‌خمینی (ره) عازم سنندج شد. از طرف امام‌خمینی هم هیئتی مرکب از آقایان شهید آیت‌الله دکتر سیدمحمد بهشتی، حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی‌صدر و احمد صدرحاج سید جوادی وی را همراهی کردند. آیت‌الله طالقانی پس از ورود به سنندج، هیئت جلسه مشترکی را با شورای موقت این شهر تشکیل داد. او با سران کرد دیدار کرد و با سخنرانی در جمع مردم شهر، خواستار تشکیل شورای شهر سنندج با انتخاب مردم شد. پس از مذاکرات طولانی با گروه‌های مختلف، طالقانی به این نتیجه رسید که تنها راه برای جلوگیری از سوءاستفاده هر یک از گروه‌ها برای به قدرت رسیدن، تشکیل شورای واقعی شهر سنندج است. در نهایت این شورا به رغم برخی کارشکنی‌ها، با درایت طالقانی تشکیل شد. پس از برقراری آرامش نسبی در سنندج، طالقانی پس از سه روز تلاش و کار خستگی‌ناپذیر برای جلوگیری از تفرقه و ایجاد آشوب از سنندج به تهران بازگشت، اما هنوز چند روزی از حل مسئله سنندج نگذشته بود که درگیری مشابهی در ترکمن صحرا میان اهل سنت و شیعیان آن منطقه، ذهن همه را به خود مشغول ساخت. این بار نیز همه نظر‌ها به سوی طالقانی متوجه شد و همه می‌دانستند که با حضور ایشان، شرایط ترکمن صحرا نیز همچون سنندج آرام خواهد شد، لذا از وی تقاضا شد به ترکمن‌صحرا سفر کند. طالقانی که به علت بعضی مسائل از جمله کهولت سن و ضعف جسمانی دیگر قادر به مسافرت به ترکمن صحرا نبود، نماینده خود را بدانجا فرستاد و در کنار آن ضمن پیامی خطاب به مردم ترکمن صحرا از آنان خواست که صلح و آرامش را در آن منطقه برقرار کنند. متن این پیام ارزشمند با صدای طالقانی از صداوسیمای ایران پخش شد. وی در این پیام، روی دو نکته اساسی یعنی تشکیل شورا و جلوگیری از تفرقه و اختلاف بین شیعه و سنی تأکید داشت. در بخشی از این پیام آمده است: بار‌ها حضرت امام‌خمینی پیشوای انقلاب ایران و نیز این جانب تأکید داشته‌ایم که برای ما و مکتب ما، مرزبندی میان ترک، فارس، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و امثالهم هیچ اعتباری ندارد. معتبر همبستگی و برادری و برابری اسلامی و ایرانی است که باید همه در تحکیم آن بکوشیم... از برادران و فرزندان با ایمان ترکمن، مخصوصاً از جوانان غیور انتظار دارم که به هرگونه تفرقه اندازی و عنوان کردن مطالبی نظیر شیعه و سنی که به لحاظ اصول و حقوق، هیچ تفاوتی در نظر‌ها ندارند، بی‌اعتنایی کرده و با متانت و شکیبایی لازم، کفایت و هوشیاری خود را برای تصدی امور خودشان و پیشرفت در مسیر مصالح انقلاب اسلامی، در تمام کشور به ثبوت رسانند....»

به مردم کردستان تذکر می‌دهیم که سوء‌تفاهم‌ها را از میان خود بردارند
طالقانی در سفر به کردستان، اگر چه متوجه شیطنت بدخواهان در این منطقه و سودای تجزیه‌طلبی آنان گشته بود، اما مخاطب خویش را بدنه مردم پاک و حق طلب این خطه قرار داد. وی ایشان را به وحدت و همگرایی توصیه کرد و از آنان خواست تا در شورایی که در آینده تشکیل خواهد شد، نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند. از سوی دیگر، آیت الله به مردم کردستان و ایران تذکر داد که سوء‌تفاهم‌ها را از میان بردارند و به سوی تفاهم و همزیستی مسالمت‌آمیز پیش روند. آنچه در پی می‌آید، شمه‌ای از پیام ۶ فروردین وی به مردم سنندج است:
«این انقلاب به رهبری امام خمینی و ملت ایران بود و اکنون شما مسئول ادامه انقلاب از سرفصل تازه آن و مسئول آینده و نسل آینده می‌باشید. از این جهت مانند یک برادر و یک پدر دردمند که درد‌های این ملت را سال‌هاست لمس می‌کنم، به خصوص درد‌های این ملت کرد، اتهامات، کشتار‌ها و محرومیت‌ها را من از شما می‌خواهم که همبستگی و وحدت خود را نگه دارید و مراقب دشمنان انقلاب بوده و تحریکات را خنثی کرده و به ضعفا، محرومان و مستضعفان برسید. فاصله‌ها را از میان بردارید. من از شما می‌خواهم که با همت خود، سرزمین‌مان را خرم و سرسبز نگه دارید و بکوشید که با پشتیبانی دولت مرکزی، این محرومیت را از میان بردارید. شما مردم کردستان مسئولید که خواست‌های خود و مشروع را اعلام کرده و تنظیم کنید و آنچه را که اولویت داشته از هم تفکیک کنید و آنچه که امروز از دولت برمی‌آید، تقاضا کرده و خواست‌هایی را که در آینده عمل خواهد شد، مطرح کنید. من به عنوان پدر شما، هیچ نظری به هیچ گروهی ندارم و در این شهر سنندج که مرکز استان این قسمت از کردستان است، باید به کوشش دوستان و همکاری صمیمانه و احساسات پرشور خواهران و برادران کرد به نتیجه برسد. باید شورای موقت تشکیل و وظایفی که محول شده، برای حفظ امنیت و برای احتیاجات انجام بدهد. این شورا به زودی انتخابات آزادی را شروع و برای تشکیل انجمن شهر، انتظار داریم که مردم آزادانه نمایندگان انجمن شهر را برای مدتی انتخاب کرده، انتظار داریم که این شورا نمونه‌ای باشد برای سراسر مملکت و گروه‌های ما و ساکنان شهر و روستا و نمودار رشد و نمونه یک شورای آزاد و عالی و افراد آن نمایندگان واقعی مردم باشند، تشکیل شود. این مرحله اول بود که به نتیجه هم رسیدیم، وهله دیگر مشکل برادران ما بود که گروگان افراد ارتش روی سوء‌تفاهمی که بین مردم و ارتش پیش آمد، بودند و در حال سعی هستیم که آن‌ها هم به خانه‌های خود برگردند و تذکر می‌دهیم به مردم کردستان و تمام ایران که این سوء‌تفاهم‌ها را از میان خود بردارند....»

من داشتم خودم را برای دفاع از این‌ها فدیه می‌کردم
از سفر آیت الله طالقانی به کردستان، حدود پنج ماه سپری گشت، اما شرارت حزب دموکرات فرو ننشست. آنان در نقاط گوناگون این خطه و با آلت دست قراردادن برخی مردم محروم و جوانان ماجراجو، همچنان به اغتشاشات و درگیری‌ها دامن می‌زدند. رسیدن این اخبار به تهران، در مواجهه با جدایی‌طلبان دموکرات، افق جدیدی را در برابر طالقانی - که هم اینک امام‌جمعه تهران بود- قرار داد. وی در خطبه‌های نماز عید فطر در شهریور ۵۸، اغماض همیشگی خویش را به کناری نهاد و به صراحت در باب عوامل اصلی آشوب و ناامنی در کردستان به افشاگری پرداخت:
«متأسفانه در اواخر این ماه پربرکت، ماه مبارک، ماه روزه، ماه تقوی، ماه توجه به خدا، ماه همبستگی قلوب و وجدان‌های مسلمان‌ها، یک عده مردم جانی این برکت را این خبر را آلوده کردند. مردمی که در انجام جنایت از هیچ کاری فروگذار نکردند. تازه اسم خودشان را هم دموکرات می‌گذارند. دموکراتی که مردم را به گلوله ببندد، مردم مظلوم، مردم بیچاره، مردم بی‌طرف، پاسدارها، جوان‌های پاسدار، بیچاره‌ها،‌ای خاک بر سرشان. چقدر این نام همیشه برای این کشور، (نام دموکرات) خاطرات بدی داشته است. بعد از جنگ بین‌المللی دوم، ۱۳۲۰ دیدید که دموکرات‌های آذربایجان چه کشتار‌ها کردند. همین که قدرت مرکزی قوی شد، رفت آن طرف، آن‌ها فرار کردند، این‌ها را دادند دم چک. امروز همان چهره‌ها هستند به اسم دموکرات، یک عده بیچاره، یک عده مستضعف با شعار‌های فریبنده این‌ها را جمع کردند. اگر یک مقدار فشار زیاد شد، همان‌طوری که حالا هست، سران فرار می‌کنند. دست دوم، دست سوم را آن وقت دم چکند. چه مکتبی دارند؟ چه می‌گویند؟ چه می‌خواهند؟ مگر بار‌ها اعلام نشده که شما برادر‌های کرد هر پیشنهادی دارید، هر مسئله‌ای دارید، بیایید مطرح کنید. رسیدگی بشود. به قدری که در امکان هست برای شما انجام خواهد شد. دیگر چه می‌خواهند؟ این‌ها مگر تجزیه کنند کردستان را می‌خواهند؟ در دامن چه کسی می‌خواهند قرار بگیرند بهتر از دامن اسلام و رهبر‌های اسلامی و مردم مسلمان که همچو اندیشه‌ای دارند؟ من به یقین می‌دانم در مردم کردستان، در توده مردم چنین چیزی نیست که بار‌ها اعلام کردند. جز خودخواهی، جز جاه‌طلبی، جز بلندپروازی، مثل همه حزب‌بازی‌های عده‌ای جمع بکنند و شعاری بدهند و کلاه دیگران پس معرکه باشد. من نمی‌فهمم، آخر باید ما پیش از اینکه ارتش دخالت بکند، از برادران کردمان انتظار داشتیم که خود آن‌ها این آتش را خاموش بکنند، چرا نمی‌کنند؟‌ای برادران مسلمان،‌ای خواهران مسلمان کرد،‌ای کسانی که می‌دانید دل من برای شما می‌تپد و ما همه مردم برای شما و محرومیت‌های شما و فشار‌هایی که بر شما وارد شده، همه دلسوز هستند. چرا باید آلت دست یک مشت خودخواه، خودپرست، یک همچو فاجعه‌ای، اینطور چهره مردم کرد، مردم بزرگوار، مردم سالم، مردم مرزدار اینطور باید آلوده بشود؟ خدا لعنت‌شان کند آن‌هایی که فتنه‌ها را ایجاد می‌کنند. در این روز عید ۱۰۰ بار بر آن‌ها لعنت! از درگاه خدا و خلق، دور باش بر همه اینها. چقدر ما سعی کردیم، کوشیدیم با مذاکره، با مهربانی، دور هم نشستن مسائل را حل کنیم، چه این جوجه کمونیست‌های داخل خودمان چه آنها. یک مشت جوان احساساتی ۳۰ ساله خیال می‌کنند قیم همه مردمند. قیم همه زن‌های ما هستند. زن‌های ما احتیاج به قیم ندارند. زن‌ها حقشان پایمال شده، مگر خودشان نمی‌توانند حرف بزنند؟ جوان‌های مسلمان ما هستند که تو این آفتاب و با این زبان روزه، در میان این مزارع دارند کار می‌کنند. آنجا نشستند فقط به شعار دادن؟ این شد مسئله؟ من داشتم خودم را برای دفاع از این‌ها فدیه می‌کردم. حتی در مقابل بعضی از تنگ‌نظرها، اندک‌بین‌ها مرا متهم می‌کردند. حتی خود رهبر به من فرمود: شما چرا مسامحه می‌کنید درباره اینها؟ گفتم آقا این‌ها شاید به نصیحت، به موعظه، تغییر اوضاع، تغییر شرایط، جذب بشوند به عامه مردم و دیگر حوصله همه را سرآوردند. این رهبری را که سراپا دلسوزی نسبت به مستضعفان و محرومان است، ببینید چطور به خشم آوردند؟ این کار بود؟ بکشند جزای اعمال خودشان را. با کار‌هایی که کردند، دیگر در مردم جا ندارند. بروند فکر دیگری بکنند....»
آیت‌الله در پایان این خطبه نیز، مشی رحمانی و عطوفت محور خویش را وا نمی‌نهد و توصیه امام خمینی مبنی بر منحصر بودن مجازات، به کسانی که در کردستان مرتکب جرایم بزرگ شده‌اند، را تکرار می‌کند:
«من به همه برادرانم، به برادران ارتشی، پاسدار و کسانی که به طرف کردستان اعزام شدند، همین توصیه‌ای که دیشب امام فرمود، این رهبر با بینش و عالیقدر ما همین توصیه را ما همه باید بکنیم، فقط کسانی که متعرض جان و ناموس و حیثیت مردم شدند، این‌ها باید معدوم بشوند. اما آن‌ها که فریب خورده‌اند، رحمت خدا همانطور که علی فرمود، بالای سر آنهاست و ما مسلمان‌ها و همه مسلمان‌ها هم از آن‌ها خواهیم گذشت....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار