ازدواج نسلهای امروز و دیروز چه تفاوت شاخص و اصلی با هم دارند؟
دختر یکی از دوستان بنده به واسطه معرف، خواستگاری را داشت. این خواستگار به رغم همه شرایط توسط دخترخانم رد میشد، تنها به این دلیل که واسطه معرف این شخص بوده است و دختر خانم به این موضوع نقد داشت. در واقع ساختارهای انتسابی و همسرگزینی در ازدواج نقش و رنگ خود را از دست داده است. نسل جدید در ازدواج به سمت متغیرهای انتسابی نمیرود، بلکه به سمت متغیر اکتسابی میرود. در گذشته بیش از ۸۰ درصد متغیر انتسابی در ازدواج وجود داشت که نقش عمده آن با واسطه و معرف بود، در حالی که امروزه متغیر انتسابی خاصیت خود را از دست داده و جای خود را به متغیر اکتسابی داده است.
نقش و شکل حمایتی خانوادهها در ازدواج جوانان چگونه باید باشد؟
اگر حمایتها را به دو صورت مادی و معنوی تعریف کنیم، در گذشتههای دور حمایت مادی چندانی از فرزندان برای ازدواج نداشتیم، چراکه ما برای شکلگیری ازدواج با چهار بلوغ اقتصادی، عاطفی، اجتماعی و جنسی مواجه بودیم. در گذشتههای دور با توجه به اینکه افراد از سنین نوجوانی وارد بازار کار میشدند، بعد به یک بلوغ اقتصادی میرسیدند، این بلوغ اقتصادی منجر به عدم وابستگی اقتصادی به ساختار خانواده میشد. در واقع نوعی استقلال اقتصادی به فرد اعطا میشد، اما از آنجا که به لحاظ معنوی ساختار جامعه، حاکمیت جمع بر فرد بوده است، باعث میشود به لحاظ معنوی و رفتاری حمایتهای اجتماعی و عاطفی قوی از جانب خانواده صورت بگیرد؛ یعنی گپها و نشستهای خانوادگی بسیار گستردهای داشتیم که باعث میشد فرد احساس خلأ نکند و بتواند زندگی اجتماعی خود را به خوبی ادامه دهد.
همچنین با توجه به پایین بودن سن ازدواج فاصله فرد با نظام خویشاوندی تفاوت داشت. امروز در ساختار خانواده شاهد این هستیم که والدین به لحاظ مادی به شدت فرزندان خود را حمایت میکنند، چراکه بازار کار به اندازه کافی وجود ندارد. جوانان به دلیل حمایت خانواده به لحاظ اقتصادی دچار مشکل نمیشوند، اما میبینیم که در سایر حوزهها از خانواده جدا میشوند. از آنجا که بعد خانواده در جامعه کاهش پیدا کرده و به یک یا دو فرزند اکتفا میکنند، حمایت مادی و حق انتخاب بیشتر شده، ولی متأسفانه حمایت معنوی و عاطفی کمتر دیده شده است.
شیوه برخورد خانوادهها برای همسرگزینی جوانان امروزی چگونه باید باشد تا به انتخاب صحیح منجر شود؟
واژه صحیح، دارای بار ارزشی است و باید پرسید صحیح از نظر چه کسی؟ در واقع تعریف صحیح از نظر والدین یا فرزندان متفاوت است. شاید انتخاب والدین ناصحیح و انتخاب جوان صحیح باشد یا برعکس. البته با اتفاقاتی که در حوزه ارتباطات و رسانهها رخ داده والدین نیز ناگزیر از آن تأثیر پذیرفتهاند. اگر شما ۲۰ سال پیش میگفتید دختر یا پسر شما با کسی آشنا شده است، تا مرز نابودی کشیده میشد و برخوردهای قهری صورت میگرفت، ولی خانوادهها در شرایط امروز در حد معقول اجازه محک زدن و فرصت دادن به انتخابهای جوانان را میدهند.
قطعاً هیچ فردی برای بدبخت شدن ازدواج نمیکند و هدف همه خوشبختی است. حالا تعریف مشترکی که میتواند بین والدین و جوانان برای رسیدن به این مفهوم باشد، چگونه شکل میگیرد؟
در موضوع ازدواج جوانان خانوادهها باید یک افقگشایی برای آنها ایجاد کنند تا جوانان با دیدن مسیرهای مختلف بتوانند مسیر درست را انتخاب کنند. والدین براساس تجربه خود افق دید بیشتری دارند؛ در نتیجه امکان مسیرسازی بیشتری برای جوان خواهند داشت، اما تصمیمگیری نهایی را باید به خود جوانان واگذار کنند.