ماجرای این شهیدان از این قرار است که در عملیات والفجر مقدماتی و پس از شکست آن، فرماندهان تصمیم میگیرند که زخمیها را به پشت میادین مین و به یک شیار منتقل کنند تا از رگبار شدید بعثیها در امان باشند. همه عقب نشینی میکنند و این شهدا پس از پنج روز در حالی که شدیدا تشنه لب بودند آنجا میمانند. عدهای از تشنگی شهید شدند و برخی نیز با تیر خلاص دشمن بعثی پر کشیدند. به علت مینگذاری شدید منطقه و تصرف آن توسط دشمن، تا دو سال پس از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۱ هیچکس از سرگذشت آنها اطلاع نداشت! بالاخره رزمندهای به نام جعفر ربیعی (نویسنده کتاب رملهای تشنه) از اسارت آزاد میشود و همسر شهید محمد راحت که در فکه مفقود شده بود از او میپرسد از همسر من خبر داری؟ آیا او نیز اسیر است؟ جعفر ربیعی پاسخ میدهد: خیر او اسیر نیست، او به همراه تقریبا ۱۵۰ رزمنده دیگر شهید شده است. اگر الان به منطقه فکه بروم شاید بتوانم محل شهادت آنها را بیابم. در سال ۱۳۷۱ به فلکه آمدند و پس از ۱۰ سال از شهادتشان، آنان را همانگونه که شهید شده بودند پیدا کردند. نقل است که شهید خسروانور چهارزانو شهید شده بود و چهارزانو نیز تفحص شد.
با صدای شهید آوینی، حتما ببینید.