فدراسیون فوتبال در حالی بعد از گذشت دو ماه و یک هفته تازه در خصوص ایرانی یا خارجی بودن سرمربی بعدی به نتیجه رسیده است که مدعی بود سرعت و دقت دو اولویت اصلی برای تصمیمگیری در خصوص نیمکت تیم ملی فوتبال ایران است؛ روندی که نشان میدهد آقایان برخلاف تمام ادعاهایی که مطرح کردهاند، کوچکترین اهمیتی به مقوله سرعت نمیدهند که اگر میدادند بعد از گذشت ۹ هفته از پایان کار ایران در جام جهانی ۲۰۲۲، نام سرمربی تیم ملی همچنان مجهول نبود.
اما آنچه ابهامات انتخاب سرمربی تیم ملی را مبهم میکند، اظهارات پراکنده تاج در این مورد است. رئیس فدراسیون فوتبال هنوز به طور واضح و مشخص در خصوص وضعیت تیم ملی صحبت نمیکند و آنچه بر زبان میآورد بیشتر شبیه کنایه است تا شرح اقداماتی که برای روشن شدن تکلیف سرمربی آن انجام شده است. در واقع آنچه تاج بیان میکند، نه شرح ماوقع که توضیح واضحات است. اینکه عدهای موافق مربی داخلی هستند و عدهای مخالف و همچنین برعکس، مسئله امروزو دیروز نیست و نیازی به توضیح هم ندارد، اما به نظر میرسد تاج هنوز بعد از گذشت ۶۷ روز آنقدر چیزی در چنته ندارد که ترجیح میدهد به این مسائل بپردازد: «در مورد سرمربی تیم ملی دو نگاه در داخل کشور مطرح است؛ نگاه اول مربوط به مربی داخلی است که موافقان و مخالفانی دارد، مربی خارجی هم به همین شکل. اگر مربی خارجی انتخاب کنیم، اطمینان دارم عدهای انتقاد میکنند که چرا مربی داخلی انتخاب نشد. اینها را قبول داریم و میفهمیم. به این نتیجه رسیدهایم که شاید مزایای مربی خارجی بهتر از داخلی باشد. اگر داخلی هم انتخاب کنیم، عدهای به شرایط مربی داخلی یا انتخاب متفاوت انتقاد میکنند که این را هم از همین الان میپذیریم، اما با در نظر گرفتن جمیع جهات به این نتیجه رسیدهایم که این انتخاب برای فوتبال ما و فدراسیون بهتر است. ما مربیان افتخارآفرین زیادی در فوتبال کشور داشتهایم که واقعاً زحمت کشیدهاند و خیلی از اتفاقات مثبت محصول فعالیت آنهاست؛ افرادی مثل حشمت مهاجرانی، علی پروین و علی دایی و امیر قلعهنویی زحمت کشیدهاند. همین اواخر نیز مربیانی مثل وحید هاشمیان و جواد نکونام به تیم ملی خیلی کمک کردند.»
شاید هم پرداختن به این موارد، زمینهسازیهای تاج است برای آماده کردن افکار عمومی و همچنین دولت، جهت دستدرازی دوباره به بیتالمال که قبل از هرگونه صحبتی در زمینه نیازهای فنی تیم ملی یا بررسی گزینههای واجد شرایط، بحث را به مسائل مالی میکشاند، البته با دستاویز قرار دادن تحریمها که بهانه خوبی است برای هزینه کردن هر چه بیشتر در این مورد، درست مانند پرونده ویلموتس که بیشک تاج را باتجربهتر هم کرده است! «در بحث مربی خارجی محدودیتهایی داریم. امروز در کشورمان تحریم در همه جا تأثیر گذاشته و ما هم باید با همین اراده و شرایط زندگی کنیم. ما به قوانین ایران احترام میگذاریم و باید با همانها فدراسیون را اداره کنیم. اگر آمدیم و بار دیگر کاندیدای فدراسیون انتخاب شدیم، با همین قوانین بوده است. میدانید اگر همین الان پول نقد داشته باشیم با همین تحریم انتقالش به خارج از کشور امکانپذیر نیست. روند ویلموتس الان جلوی ماست که یکی از متهمانش خودمان هستیم. من، فریدون اصفهانیان و شش عضو دیگر هیئت رئیسه چرا در این پرونده متهم شدیم، به این دلیل که نتوانستیم بهموقع پول ویلموتس را بدهیم.»
به نظر میرسد رئیس فدراسیون قصد زدن یک تیر و دو نشان را دارد. گویا او قصد دارد با مطرح کردن این موارد از یک سو تعلل در خصوص انتخاب سرمربی تیم ملی را موجه و منطقی نشان دهد و از سوی دیگر ماجرای پرونده ویلموتس را به سمت و سویی دیگر سوق دهد و افکار عمومی را منحرف کند. حرف تاج عین واقعیت است و در هر کجای دنیا، اگر تیمی پول مربی یا بازیکن خارجی خود را دو ماه پرداخت نکند، آن بازیکن یا مربی میتواند با توجه به قوانین فیفا قرارداد خود را یک طرفه فسخ کند و غرامت هم بگیرد، اما این مسئله ارتباطی به ماجرای ویلموتس ندارد! آنچه این پرونده را به ننگینترین قرارداد تاریخ فوتبال ایران تبدیل کرد، فسخ یک طرفه قرارداد ویلموتس به دلیل عدمدریافت مطالباتش نبود! تاج پای قراردادی را با مرد بلژیکی امضا کرده بود که هیچ حقی برای فوتبال ایران قائل نشده بود و علاوه بر آن، رقمی برای این مربی درجهچندم در نظر گرفته شده بود که او حتی در خواب هم به خود نمیدید! با وجود این، اما به نظر میرسد رئیس فدراسیون در نظر دارد ماجرا را بعد از گذشتن این همه سال، به گونهای دیگر جلوه دهد.
رئیس فدراسیون درست همانند مرتبه قبل ادعا میکند که مربیان تراز اول زیادی خواهان حضور در فوتبال ایران هستند: «ما مربیان بنام و باکیفیت رزومهدار خیلی داریم و از قضا ایران کشوری است که همه مربیان طالب هستند که به اینجا بیایند، زیرا سطح گستردهای از بازیکنان لژیونر داریم.» البته از یک منظر میتوان ادعای تاج را تأیید کرد. بیشک مربیان زیادی با توجه به داستان ویلموتس ترجیح میدهند با حضوری کوتاهمدت در فوتبال ایران، ره ۱۰۰ ساله را یک شبه بروند و پول هنگفتی به جیب بزنند، اما بیهیچ تردیدی هیچ یک از آنها مربیان تراز اول نیستند و همانند ویلموتس مربیان خانهنشینی هستند که به خوبی میتوانند از بیکفایتی مدیران ایران استفاده کنند و مال و منالی به جیب بزنند.
اما شاید مهمترین مسئله این است که فدراسیون بعد از گذشت ۶۷ روز از پایان جام جهانی برای فوتبال ایران هنوز نمیداند با خود چندچند است و چه تصمیمی باید برای نیمکت تیم ملی بگیرد و تنها کاری که تا به امروز کرده دادن وعده بوده و گمانهزنی عنوان کردن آنچه رسانهها به آن پرداختند: «مذاکراتی که رسانهها اعلام میکنند، گمانهزنی خودشان است، دیدم نام فردی را مطرح کرده و عدهای به عنوان مخالف یا موافق در موردش صحبت کردهاند، در صورتی که فدراسیون از این موضوع بیخبر بود. هیئت رئیسه فدراسیون در جریان این افراد نیست ولی انتخاب سرمربی تیم امید بزرگسال از کارهای پیشروی هیئت رئیسه است که باید به سرعت انجام شود.»