جام جهانی و حمایتهای همه جانبه از تیم ملی به خصوص افراد در پرداخت پاداشهای قابل توجه یک بار دیگر صدای قهرمانان و مدال آوران سایر رشتهها را درآورد. ورزشکارانی که نه مدالآوریها و قهرمانیهای پی در پی و نه حتی تاریخسازیهایشان نتوانسته است طی تمام این سالها تغییری در شرایط آنها یا نگاه مسئولان ایجاد کند.
مسئله حمایت از تیم ملی یا پرداخت پاداش به فوتبالیها نیست، مسئله تبعیض فاحشی است که بین فوتبال و سایر رشتهها وجود دارد. مسئله عدم حمایت از سایر رشتهها و نادیده گرفته شدن موفقیتهای قابل توجهی است که ورزشکاران دیگر رشتهها با سالها تلاش و به جان خریدن مشقتهای فراوان رقم میزنند، اما نه تنها حمایتی از این موفقیتها نمیشود که تلاشهای این افراد نیز دیده نمیشود و همین باعث میشود حمایتهای همه جانبه و پرداخت پاداشهای هنگفت به فوتبالیستها، واکنش قهرمانان و تاریخسازان سایر رشتهها را به دنبال داشته باشد. واکنشی که در واقع نه به حمایت از فوتبالیستها که به نوع نگاه پر ایراد مسئولانی برمیگردد که باید همه ورزش را به یک چشم ببینند، اما سالهاست که چشمشان فقط فوتبال را میبیند. رشتهای که حتی سریالی شدن ناکامیهایش نیز تغییری در نگاه حمایتی مسئولان ایجاد نمیکند و همین مسئله است که باعث به وجود آمدن دلخوری قهرمانان و مدال آوران سایر رشتههای دیگر میشود.
اینکه قبل از یک بازی پاداشی خارج از عرف به ملیپوشان یک رشته پرداخت شود، اما به تاریخسازی یک رشته دیگر حتی در اندازههای یک تقدیر در خور توجه نشود، دلیل خوبی است برای به زبان آمدن ورزشکارانی، چون نازنین ملایی که افتخاراتی، چون کسب سه طلای مسابقات قایقرانی روئینگ قهرمانی آسیا را در کارنامه دارد و برای چهار سال متوالی موفق به ایستادن بر سکوی نخست قاره شده و یک ساعت بعد از مسابقه یک نفره سنگین وزن، در دونفره نیز موفق به کسب عنوان طلا میشود. اما نه این موفقیتها و نه حضورش در سه ماده که اتفاقاً در هر سه نیز به گردن آویز طلا دست مییابد تا پرچم پر افتخار ایران را بر فراز آسیا به اهتزاز در آورد، نمیتواند تغییری در نگاه آقایان مسئولان به این ورزشکار تاریخساز داشته باشد، آن هم در شرایطی که او را در آسیا به عنوان ورزشکاری خاص میشناسند، اما در کشورش حمایتها از او تا اندازهای است که بعد از زیادهرویها در خصوص فوتبالیستها صدایش در میآید که ما هم هستیم.
نازنین مولایی مشتی است نمونه خروار. او تنها یک نمونه از ورزشکاران و مدال آورانی است که سالها به سختی و با کمترین امکانات برای افتخارآفرینی برای کشورشان تلاش میکنند، اما حمایتها از آنها در حد توجه به یکی از شکستهای تیم ملی فوتبال هم نیست.
در محبوبیت فوتبال و تأثیرگذاری آن کوچکترین شکی نیست، اما نهایت افتخاری که طی همه این سالها توسط فوتبال ایران کسب شده است صعود به رقابتهای جام جهانی بوده و بس. صعودی که پاداشی چند برابر همه موفقیت سایر رشتهها نصیب فوتبالیستها کرده است. حال آنکه این نوع حمایت را برای قهرمانان و طلاییهای المپیک هم شاهد نبودهایم! با اینکه موفقیتهای کسب شده توسط ورزشکاران در المپیک قابل قیاس با کسب یک برد یا مساوی در جام جهانی نیست، اما توجه به این اندک موفقیت کسب شده توسط فوتبالیها چنان آقایان مسئول را از خود بیخود و دست به جیب میکند که نمیتوان به مدال آوران و قهرمانان دیگر رشتهها بابت اعتراض به این ناحقی و تبعیض حق نداد!