دخترم! حالا که حرفه عاشقی در پیش گرفتهای و خیال داری مثل فرشتههای سپیدپوش، پرستار باشی، بگذار برایت از دنیای فرشتهها بگویم. اول اینکه اگر عشق ورزیدن میدانی پا پیش بگذار. این هنر بدون عشق عین شکنجه است. باید قدرت همدردی داشته باشی. باید بتوانی همزمان هم درد زن خفته روی تخت را که ضجه میزند و به خود میپیچد را بفهمی، هم عصبانیت همسرش را که ناشی از نگرانی است درک کنی و هم طوری رفتار کنی که آب توی دل دخترکش تکان نخورد و مطمئن باشد همه چیز کنار تو آرام است.
باید با بیمار سالمندت مانند پدر و مادر خودت رفتار کنی. مبادا برایش پشت چشم نازک کنی یا به خاطر پیر بودن در وظیفهات کم بگذاری. حق حیات برای همه یکسان است.
باید بلد باشی شبها خودت از دردها بنالی ولی وقتی سر شیفت میروی و لباس سپید میپوشی، یک فرد روئینتن باشی. دردها را کنار بگذاری و قهرمان بیمارهایت باشی.
باید روی قدمهایت تمرین کنی؛ که استوار و متین باشند. که وقتی پا به بخش میگذاری دل مریضهای غمگین به بودنت قرص شود. باید بتوانی تخیلت را قوی کنی. زخم بیمارت را زخم خود تصورکنی و آرام ببندی. یا کودکی را به مثابه کودک خودت بدانی و آرام برایش آمپول بزنی.
دخترم! در این هنر، باید عاشق مردمت باشی. چون اگر نباشی و فقط به عشق شاغل بودن و حقوق، پا در این راه بگذاری، هنوز به نیمه نرسیده خسته میشوی و کم میآوری. پولی که میگیری در برابر عشقی که میدهی و جانی که وسط میگذاری هیچ است.
یادت باشد خیلیها به نگاه مهربان و کلام دلنشینت امیدوارند تا با درد عزیزانشان کنار بیایند.
بعضیها رنجشان زیاد است. خانه زاد بیمارستان شدهاند. آنقدر درد کشیدهاند که تمام همکارهایت او را عضوی از خودشان میدانند. مثل آنها که در بخش سرطان بستریاند. یا آنها که مدام باید برای دیالیز بیایند یا کودکان معصومی که در انتظار پیوند کلیهاند.
دخترم! یادت باشد تو هر روز با بیمارها سر وکار داری و همه قوانین بیمارستان برایت عادی است. اما کسی که بیمار دارد دستپاچه و مضطرب است. برای او فقط مریض خودش در اولویت است. پس بهخاطر رعایت نکردن قانونهای عمومی و سروصدا راه انداختن و... به او اخم نکن.
اگر کسی آرام در گوشت گفت هزینه درمان ندارد، او را آرام کن. مبادا سرت را پایین بیندازی و بگویی برو هر وقت پول جور کردی بیا. مبادا در مهربانی کردن خسیس باشی یا میان بیمارهایت فرق بگذاری. دخترم! آدمها وقتی روی تخت بیمارستان میافتند دلشان نازک و قلبشان شکننده میشود. بیش از همیشه محبت لازم دارند. پس تو به جای خانوادهشان در نبود آنها مهربان باش و یادت باشد دست محبت تو بهتریم مرهم برای زخمها و دردهای آنان است.
اگر بیماری تنها و غریب بود و کسی برای ملاقاتش نیامد، یک لبخند مهمانش کن و نگذار در خودش فرو برود. قلب شکسته زودتر از دست شکسته آدم را از پا در میآورد.
دخترم! اگر انتخاب کردی که فرشته باشی مراقب تغذیه و سلامتت باش. به خودت برس و هر روز ورزش کن. تو قرار است امید هزاران نفر باشی. پس سالم و زیبا و مهربان بمان.
خیلی وقتها در حقت ظلم میشود. آنطور که باید تکریمت نمیکنند، ولی تو نرنج و صبور باش. بدان که با خدا معامله کردهای و مزدت را از همان نگاههای مهربان و دل قرص همراهان بیمارت بگیر!
اگر عاشقی، اگر میتوانی دیگری را بر خودت ارجح بدانی، اگر میتوانی کودکت را در خانه تنها بگذاری تا کودکی در بیمارستان تنها نباشد، اگر میتوانی نیمه شب آغوش برای بیمارانت بگشایی و محرم رازشان باشی، اگر میتوانی ایثاری، زینبگونه برای دردمندان داشته باشی، بسمالله.