شکار اژدها در ثانیههای پایانی بهترین توصیف از گلزنی روزبه چشمی و رامین رضاییان است. راب پیچ بیشک هرگز تصور چنین پایان تلخی را نداشت. تیم او به کمک ابر و باد و مه و خورشید و فلک توانسته بود ۹۸ دقیقه مقاومت کند و درست زمانی که انتظار شنیدن سوت پایان بازی را داشت دروازهاش به واسطه روزبه چشمی باز شد. هافبک دفاعی استقلال که دقیقه ۷۷ بعد از مصدومیت نوراللهی به عنوان یار تعویضی به میدان آمد و شاید هرگز تصورش را هم نمیکرد که قرار است سرنوشت بازی با ولز را رقم بزند. درست برعکس رامین رضاییان که از ابتدای بازی در زمین حضور داشت، الحق والانصاف یکی از نفرات مهم تیم بود. بازیکنی که هم به عنوان وینگر و هم دفاع راست میتواند بازی کند و این توانایی به او این فرصت را میدهد که از خط دفاع تا حمله حضور داشته باشد. بازیکنی قلدر که در مصاف تن به تن با نفرات حریف نیز کم نمیآورد. ضمن اینکه بسیار فرصتطلب است، بهطوریکه بعد از گلزنی روزبه چشمی، هافبک تعویضی ایران که با وجود اندک زمان حضورش در زمین علاوه بر گلزنی، عنوان بهترین بازیکن زمین را نیز از آن خود کرد با استفاده از شوکی که به حریف وارد شده بود توانست گل دوم ایران را به ثمر برساند، آنهم درست سه دقیقه بعد از گلی که روزبه چشمی به زیبایی به ثمر رساند.
درست در شرایطی که ولز همه هدفش مهار خط حمله ایران بود و دفاع مطلق مقابل هافبکهای هجومی، چشمی به عنوان یار تعویضی شیرازه این تیم را از هم پاشید، آنهم روی یک کار گروهی و با شوتی سرکش از پشت محوطه جریمه حریف که نفیرکشان ولزیها را درنوردید و در کنج دروازه حریف آرام گرفت، آنهم درست در شرایطی که گلر تعویضی این تیم همسو با ضربه روزبه به کنج دروازه شیرجه زده بود، اما تلاش او نتوانست ضربه دیدنی چشمی را مهار کند. گلی که ولز را در چنان شوکی فرو برد که رضاییان هم توانست در ادامه بازی درخشانی که در طول ۹۰ دقیقه ارائه داده بود در دقیقه ۱۰۱ بازی گل دوم را وارد دروازه ولز کند. گلی که، چون تیر خلاص همه چیز را به سود ایران تغییر داد، آنهم در شرایطی که علاوه بر دروازهبان، یکی دیگر از بازیکنان ولز نیز برای مهار رضاییان به سمت او یورش بردند، اما دیگر خیلی دیر و تیر از چله کمان رها شده بود.