روزبهروز تهاجم ترکیبی تمامعیار علیه کشورمان خود را نمایانتر میکند؛ تهاجمی که از یک عملیات رسانهای پرحجم امپراتوری دروغ آغاز شد و کمکم لایههای دیگر خود را آشکار کرد. اصطلاح «جنگ ترکیبی» (Hybrid Warfare) واژهای نسبتاً جدید است که اولینبار در کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۱۵ مطرح شد و بهمعنای کشاندن دامنه منازعه به زمانها، مکانها و حوزههای گوناگون و همافزایی ابزارهای تهاجم برای تضعیف طرف مقابل است. براساس همان مدل اولیه برخی از اجزای این نوع تهاجم عبارتند از: ۱) جنگ دیپلماتیک ۲) تهاجم رسانهای ۳) حمایت از شورش و اغتشاش ۴) عملیات ویژه تروریستی و خرابکاری ۵) جنگ اقتصادی و ۶) حمله سایبری. در این مدل لایههای مختلف تهاجم یکبهیک و یا همافزا مؤلفههای قدرت حریف را آماج حملات خود قرار میدهند.
آنچه در روزهای پایانی تابستان و پاییز امسال رخ داد از این قرار بود، با دروغ «ضربوجرح مهسا امینی» مردم خشمگین و معترض شده و با تحریک احساسات آنها به کف خیابان دعوت شدند. در ادامه هدف آن بود که فشار پرحجم دیپلماتیک علیه جمهوری اسلامی ایران فعال شود و ازاینرو از قدرت رسانه و نیز ایجاد کمپین در میان ایرانیان خارج از کشور استفاده شد. لایه بعدی ایجاد جنگ اقتصادی در قالب تشدید تحریمها بود تا با افزایش فشار بر سفره مردم، جمع زیادی را که هنوز به خیابان نیامدهاند، به خیابان بکشانند. حمله سایبری به زیرساختهای کشور نیز لایه بعدی این تهاجم بود. در این مدت بارها زیرساختهای مورداستفاده و نیاز مردم هدف حمله سایبری مزدوران رژیم صهیونیستی قرار گرفت تا با اخلال ولو موقتی بر نارضایتیها بیفزاید. هرچند این حملات سایبری تاکنون دفع شد، اما آنها بهطور محدود توانستند برخی رسانههای کشور را برای دقایقی از حملات خود متأثر سازند.
غربیها میدانند و بارها هم این دانسته خود را آزمودهاند که با شعلهورشدن چند سطل زباله در خیابان، نظام اسلامی براندازی نمیشود. مسئله آنها بیشتر روشن نگاهداشتن این شعله است که به خاموشی میرود. ادامه اغتشاشات خیابانی از یکسو و خلق ماجراهای دروغین جدید برای تحریک مجدد افکارعمومی به آنها این امید را میدهد که آشوبگران خشمگین را در خیابان به رفتارهایی هیجانی و خصوصاً فراتر از خطوط قرمز امنیتی سوق داده و به خشونت متقابل بکشانند تا بهانههای جدید برای ماندن در خیابان تولید شود. البته مدارای نظام این سناریو را ناکام گذارده است، بهگونهای که در تهران بزرگ که حدود ۵۰ درصد حجم اغتشاشات کشور در آن رخ داد نهتنها از معترضان کسی کشته نشد، بلکه چند شهید هم از نیروهای انتظامی و بسیجی فدای امنیت مردم شدند. در واقع وفاداران نظام جان دادند تا دشمن بهانهای برای خونخواهی و فتنهانگیزی نیابد.
اندکاندک نشانه همافزایی لایههای این فتنه آشکار میشود و تقسیمکار میان داخل و خارج در جهت ضربه زدن به مؤلفههای قدرت ملت ایران خود را نمایان میکند. جدیدترین قطعه جورچین این جنگ ترکیبی، البته عملیات ویژه تروریستی بود که کاملاً هوشمندانه و برای شعلهورسازی فتنه مذهبی دنبال شد. مدلی که در حمله به حرم مطهر شاهچراغ در شیراز مشاهده میشود کاملاً شبیه مدلی است که تیمهای تروریستی تحت هدایت امریکا در دوره اشغال عراق دنبال کردند، یعنی حملات تروریستی و به دنبال آن اتهامافکنی به مذاهب مختلف و ایجاد فتنه مذهبی. حمله تروریستها به حرم مطهر امامین عسکریین (ع) در اسفند ۱۳۸۴، دقیقاً برای آن بود که این خرابکاری به اهلسنت نسبت داده شود و شیعیان عراق به واکنش متقابل وادار شوند. در فتنه اخیر نیز از روزهای نخست ماجرا رسماً و علناً در فضای مجازی به آموزش سلاحهای دستساز و نیز چگونگی اقدامات مسلحانه و خرابکارانه پرداخته شد و سپس نیز با کلیدواژه «خرابکاری شرافتمندانه»، عملیات تروریستی و خرابکارانه عادیانگاری شد. همه اینها نشانههایی بود که خبر از نیت دشمن برای انجام یک یا چند عملیات تروریستی در اماکن خاص میداد. درست در زمانی که در برخی مناطق دارای ویژگیهای قومی و مذهبی خاص فضا غبارآلود و ملتهب است، حمله یک تروریست تکفیری به حرم شاهچراغ با هدف ایجاد فتنه مذهبی و نزاع شیعه و سنی تدارک دیده شد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم چشم طمع دشمنان این مرزوبوم قدرت و تمامیت ارضی ایران را نشانه رفته و در این جنگ احزاب همه ظرفیتهای دشمن به میدان آمده است. باطلالسحر این جنگ احزاب و فتنه ترکیبی، اتحاد در صف خودی است و ایستادن در مقابل چنین تهاجم ترکیبی نیازمند انسجام و «ید واحده»ای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن توصیه فرمودند. همه باید نقش خود را در مقابله با این تهاجم ترکیبی شناخته و به آن عمل کنند.