۲۸ شهریور ۱۳۸۳ بود که خبر رسید ابوالفضل سپهر شاعر حوزه دفاع مقدس بر اثر یک دوره بیماری طولانی مدت مرحوم شده است. ابوالفضل سپهر را در مجموعه تلویزیونی آخرین روز تابستان دیده بودیم. آن زمان یک نوجوان بود و کسی فکرش را نمیکرد این بازیگر کوچک روزی برای شهدا شعر بگوید و خودش را وقف آنها کند.
دفتر شلمچه
اواخر دهه ۷۰ بود که برای مدتی در دفتر نشریه شلمچه مشغول به کار شدم. آن زمان شلمچه به عنوان هفتهنامه پرفروش کشور مطرح بود. دفتر این نشریه دور و بر خیابان کارگر جنوبی قرار داشت. من با برادر بزرگترم در بخش اقلام نمایشگاهی نشریه کار میکردیم.
شلمچه فقط یک نشریه در عالم مطبوعات نبود، بچههای بسیج را در برگزاری نمایشگاههای دفاع مقدسی هم حمایت میکرد و برچسب و پوستر و از اینطور چیزها در اختیارشان قرار میداد.
نمازهای جعفر طیاری
همان روزها بود که در اتاق روبهرویی محل کارمان دیدم یک نفر دارد نماز میخواند. چهرهاش آشنا بود. از برادرم که پرسیدم گفت ابوالفضل سپهر است. در تلویزیون بازی میکرد.
یادم آمد او را کجا دیدهام، اما یادم نمیآمد در فیلمهایش لَنگ بزند! آخر ابوالفضل سپهری که من در دفتر شلمچه دیدم یک پایش میلنگید. اخوی گفت گویا تصادفی باعث این مشکل شده است.
به هرحال در دفتر شلمچه که بودیم مرحوم سپهر زیاد نماز میخواند! یعنی وقتی شروع به نماز خواندن میکرد ساعتی ادامهاش میداد. از آن نمازهای جعفرطیاری بود که ابوالفضل سپهر از همه طولانیتر میخواندش.
اتل متل یه شاعر
گذشت و چند سال از او خبر نداشتم. در همین زمانها بود که اشعارش گل کرد. خودش اشعارش را با لحن گرمی در مراسم مختلف میخواند و همین باعث شده بود بیشتر دیده شود: «اتل متل یه بابا/ دلیر و زار و بیمار/ اتل متل یه مادر/ یه مادر فداکار/ اتل متل بچهها/ که اونارو دوست دارن/ آخه غیر اون دوتا/ هیچ کسی رو ندارن...»
سبک خاص و عامیانه اشعار سپهر باعث شده بود توجهات به سمت او جلب شود، اما نه آنطور که بعد از فوتش این اشعار گل کردند! سال ۸۳ دانشجو بودم که برادر بزرگترم گفت ابوالفضل سپهر حال خوبی ندارد. او همچنان ارتباطش را با مرحوم سپهر حفظ کرده بود.
گویا کلیههایش مشکل داشت که باعث شده بود بارها بستری شود و اواخر دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود.
بهزاد سپهر
بعدها شنیدم که نام اصلی مرحوم سپهر، بهزاد بود، اما وقتی پایش به هیئت باز شد، آنجا نام ابوالفضل را برای خود انتخاب کرد و در آشنایی با راه و منش شهدا، سبک زندگیاش را تا حدی تغییر داد. خودش را وقف شهدا کرد و سفره دلش را با اشعارش برای آنها باز کرد.
قطعه ۴۴
مرحوم سپهر متولد خرداد ۱۳۵۲ بود که در سال ۱۳۶۷ با بازی در مجموعه تلویزیونی آخرین روز تابستان در کنار بازیگران مطرحی، چون مرحوم سیروس گرجستانی درخشید و شناخته شد.
اما به یکباره از صفحه تلویزیون محو شد و سبک زندگی دیگری برای خودش انتخاب کرد. او عاقبت ۲۸ شهریور ۱۳۸۳ پس از تحمل یک دوره بیماری سخت درگذشت و همانطور که خودش میخواست، در قطعه ۴۴ شهدای گمنام بهشت زهرا (س) دفن شد.