مرد میانسالی که از دو سال قبل به اتهام قتل در کرج تحت تعقیب بود، وقتی برای تحقیق درباره دو پسر بازداشت شدهاش وارد دادسرای امور جنایی شد با هوشیاری بازپرس به دام افتاد.
۲۸ آذر ۹۹ به مأموران پلیس کرج خبر رسید چند مرد در بهشت سکینه درگیری خونینی را رقم زدهاند.
وقتی مأموران پلیس به محل حادثه رسیدند، دریافتند لحظاتی قبل مردی همراه دو پسرش با مرد جوانی درگیر شده که در جریان آن مرد جوان با اصابت چاقو زخمی و به بیمارستان منتقل شده است. دقایقی بعد مأموران پلیس برای تحقیق راهی بیمارستان شدند که تیم پزشکی اعلام کرد مرد جوان بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ رفته است.
با اعلام خبر قتل، پرونده وارد مرحله تازهای شد و تیمی از کارآگاهان جنایی برای بررسی حادثه وارد عمل شدند.
نخستین بررسیها نشان داد مقتول و عاملان قتل یکدیگر را میشناختند و این درگیری را نیز در مراسم چهلم یکی از بستگانشان در بهشت سکینه رقم زدهاند.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، مأموران برای بازداشت مظنونان به خانه آنها رفتند، اما مشخص شد عاملان قتل پس از حادثه به مکان نامعلومی گریختهاند.
بازداشت ۲ برادر در تهران
سپس مأموران پلیس متهمان را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه چند روز قبل رد دو برادر را در یکی از محلات جنوبی تهران که به صورت مخفیانه زندگی میکردند، به دست آوردند؛ بنابراین کارآگاهان پلیس آگاهی کرج با گرفتن نیابت قضایی راهی تهران شدند و به دستور قاضی محمد وهابی، دو متهم را بازداشت و به دادسرای امور جنایی تهران منتقل کردند، اما ردی از متهم سوم که پدر دو برادر بود، به دست نیاوردند.
دو برادر در بازجوییها به درگیری با مقتول اعتراف کردند، اما مدعی شدند در قتل دخالتی نداشتند. یکی از متهمان گفت: «من و مقتول با هم اختلاف داشتیم و روز حادثه هم نزاع دستجمعی بود و نمیدانم چه کسی به مقتول ضربه زد. پس از این حادثه من، برادرم و پدرم از ترس فرار کردیم تا اینکه الان دستگیر شدیم.»
بازداشت سومین متهم در شعبه
در حالی که متهمان جرم خود را انکار میکردند، بازپرس شعبه متوجه مرد میانسالی شد که شباهت زیادی با متهمان داشت. مرد میانسال بیرون از شعبه و داخل دفتر درباره متهمان سؤالاتی میپرسید و سعی داشت به هر روشی شده اطلاعاتی از پروند به دست آورد. بازپرس به حرکات و رفتار مرد میانسال مشکوک شد و احتمال داد او پدر دو برادر باشد که به اتهام قتل فراری بود و مأموران موفق به دستگیری وی نشدهاند. بدین ترتیب مأموران به دستور قاضی شعبه، مرد میانسال را بازداشت و به داخل شعبه منتقل کردند. متهم وقتی دید دستش رو شده، خودش را معرفی کرد و گفت از دو سال قبل به خاطر حادثه مرگبار بهشت سکینه زندگی مخفیانهای داشته است.
وی در ادعایی گفت: «مقتول آشنای ما بود، اما از مدتی قبل به خاطر موضوعی جزئی با پسرم اختلاف پیدا کرد. او مدام برای پسرم پیامکهای تهدیدآمیز میفرستاد و فحاشی میکرد. پسرم نیز جواب پیامکهای او را میداد تا اینکه در مراسم ختم یکی از بستگانمان با هم درگیر شدند. آن درگیری با میانجیگری بستگان و آشنایان ختم به خیر شد، اما کریخوانی آنها ادامه داشت تا اینکه در مراسم چهلم همان مرحوم در بهشت سکینه با هم درگیر شدیم. آن روز او همراه تعدادی از بستگانش به ما حمله کرد و ما هم با او درگیر شدیم، اما نمیدانیم چه کسی او را با چاقو زد. پس از این حادثه از ترس فراری شدیم تا اینکه امروز متوجه شدم دو پسرم بازداشت و برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شدهاند. خیلی نگران پسرانم بودم، به همین خاطر برای پرسوجو به دادسرا آمدم و میدانستم تحت تعقیب پلیس هستم، اما سعی کردم شناسایی نشوم که هوشیاری بازپرس دست مرا رو کرد و بازداشت شدم.»
متهمان در ادامه با صدور قرار عدم صلاحیت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی کرج قرار گرفتند تا از سوی مقام قضایی محل حادثه، مورد تحقیق قرار بگیرند.