سرویس جامعه جوان آنلاین: خشکسالی، کم بارشی و به دنبال آن کم آبی امروزه مشکل کشورهای زیادی از جمله ایران است، به ویژه ایران که بر روی کمربند خشک نیز واقع شده و این یعنی از زمانهای دور خودبخود مدام با کم آبی دست و پنجه نرم میکرده که ایجاد قنات و تقسیم مهندسی آب در زاینده رود از شاهکارهای شیخ بهایی؛ گواه این ادعاست، در واقع مردم پذیرفته بودند که آب در کشور کم است پس باید با داشتههای خود مدارا کنند تا با مشکل مواجه نشوند.
اما چند سالی است همگام با توسعه صنعتی و کشاورزی به نظر میرسد از داشتهها و منابع آبی موجود افسارگسیخته استفاده شده که نتیجه آن وارد شدن به شرایط تنش آبی و قرار گرفتن در یک قدمی بحران آبی در کشور است، در واقع اینکه کشوری وارد تنش یا بحران آبی شده شاخصی است که بر اساس میزان موجودی آب در هر متر مکعب به ازای هر نفر در سال سنجیده میشود، با توجه به این شاخص اگر کشوری بیشتر از ۱۷۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال آب داشته باشد آن کشور از نظر منابع آبی مشکلی ندارد و اگر از این میزان کمتر شود به مرور به تنش آبی و در نهایت بحران آبی میرسد که الان کشور ما در مرز تنش آبی و یک قدمی بحران آبی قرار دارد. البته بخشهایی از کشور در مرحله بحران آبی قرار دارد، اما در مجموع در کشور هنوز به آن مرحله نرسیده ایم.
مدیر مرکز تحقیقات آب و فاضلاب گفت: اکنون کشور در جایگاهی قرار گرفته که به علت شرایط حدی و اقلیمی میانگین بارشها از میانگین بلند مدت مشابه آن پایینتر آمده است.
عباس اکبرزاده افزود: در بهترین حالت باید انتظار داشت که کشور به میانگین بلند مدت بارشها باز گردد، در واقع طی صدها و هزاران سال میانگین بارش در کشور ۲۵۰ میلیمتر در سال بوده که اکنون به حدود ۲۰۰ میلیمتر در سال کاهش یافته و همچنان نیز در حال کمتر شدن است، پیش بینیها نشان میدهد که بارشها تا سال ۲۰۵۰ همچنان روبه کاهش خواهد بود؛ بنابراین شرایط به گونه ای نخواهد بود که اگر مدت کوتاهی بارش داشته باشیم مردم گمان کنند که وضعیت عادی شده است.
وی اظهار داشت: مسالهای که امروزه در زمینه میزان بارشها وجود دارد موضوع تنش و بحران آبی است، بررسیها و شرایط منابع آبی نشان میدهد که اکنون تقریبا تمام کشور در مرز تنش آبی قرار گرفته است، واژه تنش آبی یک شاخص بسیار مهم بوده که بر اساس آن وضعیت بحران و تنش آبی یک کشور ارزیابی و تحلیل میشود، در واقع مبنای این شاخص میزان آب موجود تجدیدپذیر بر اساس متر مکعب به ازای هر نفر در سال است. یعنی اگر کشوری بیشتر از ۱۷۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال آب داشته باشد این کشور از نظر منابع آبی وضعیتی عادی دارد.
وی در پاسخ به اینکه اکنون کشور ما در چه وضعیتی از منابع آبی قرار دارد گفت: ما در سال ۱۳۰۰ حدود ۱۷ هزار متر مکعب آب به ازای هر نفر داشتیم یعنی جزو کشورهای بسیار پرآب بودیم البته باید توجه داشته باشیم که آن سال تعداد جمعیت هم در کشور کم بود یعنی اگر همان ۲۵۰ میلیمتر در سال بارندگی داشتیم را بر تعداد تقسیم میکردیم عدد بزرگی میشد، بعد از آن روند افزایش جمعیت و همگام با آن کاهش بارشها را تجربه کردیم، به طوری که با گذشت چند دهه کاهش بارشها همراه با افزایش جمعیت، کشور وارد مرحله تنش آبی شده است. به طور مثال جمعیت در کشور در سال ۱۳۰۰ کمتر از ۲۰ میلیون نفر و میزان آب در دسترس به ازای هر نفر در همین سال ۴۵۰۰ متر مکعب بوده است که با مرز ۱۷۰۰ متر مکعب در سال فاصله زیادی داشته ایم. ، اما این عدد حدفاصل سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ به ۱۷۰۰ متر مکعب در سال نزدیک شد و اگر این میزان از ۱۰۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال پایینتر رود از تنش آبی وارد بحران آبی خواهیم شد.
کشور از سال ۱۴۰۱ بین دو مرز تنش آبی و بحران آبی قرار گرفته استعضو هیات علمی موسسه تحقیقات آب افزود: در سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ و به طور واضح در سال ۱۳۹۳ به مرز ۱۷۰۰ متر مکعب آب به ازای هر نفر در سال رسیدیم که به معنای ورود به تنش آبی بود، در واقع تا این سال هنوز ۱۷۰۰ متر مکعب به ازای هر ایرانی سرانه آب تجدید شونده در دسترس بوده است، اما در حال حاضر و سال ۱۴۰۱ عدد فوق بین دو مرز تنش آبی و بحران آبی قرار گرفته است. البته این به آن معنا نیست که تمام کشور اینگونه باشد، یعنی در حال حاضر مکانهایی از کشور وجود دارد که در شرایط بهتر یا بدتری هستند و این آمار میانگین بوده بنابراین هنوز به لحاظ علمی بحران آبی وجود ندارد بلکه تنش آبی داریم؛ بنابراین با یک سری اقدامات میتوانیم در آینده انتظار داشته باشیم که وضعیت را بهبود داده و به مرز بحران وارد نشویم، اما اگر همین روند مصرف و نحوه مدیریت را ادامه دهیم چندان امیدی وجود نخواهد داشت.
نمودار فوق نشان دهنده آن است که کشور به سمت بحران آب و شاخص پایینتر از ۱۰۰۰ متر مکعب در سال (بحران آبی) پیش میرود.
وی اظهار داشت: پیش بینیهای برخی از مجامع بین المللی نشان میدهد که ایران در سال ۲۰۵۰ به سرانه ۵۰۰ متر مکعب آب به ازای هر نفر خواهد رسید که فاجعه بار خواهد بود. اما با فناوریهای نوین میتوان مشکل فوق را مدیریت و حل کرد، زیرا برای گذر از این مرحله استراتژیهایی وجود دارد که در صورت اجرایی شدن آنها و استفاده از ایدههای نوین و فناورانه میتوان از بروز فاجعه پیشگیری کرد.
اکبرزاده در پاسخ به اینکه برای مقابله با بحران کم آبی که در کمین ما نشسته چه باید کرد گفت: استراتژیهایی برای مقابله با بحران آبی وجود دارد، سوال این است که چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ وظیفه مردم و دولت چیست؟ تمام کارهایی که میتوانیم انجام دهیم در دو دسته اقدام تقسیم بندی میشود. اول اقداماتی که میتوان در حوزه مدیریت مصرف انجام داد و دوم اقداماتی که در حوزه تولید قابل انجام است، یعنی در مرحله اول با کمک مردم مصرف آب در کشور مدیریت شود و در مرحله دوم مسئولانی که وظیفه تولید آب را دارند باید با راهکارهای جدیدی که الزاما روشهای متعارف نیست تولید را افزایش دهند.
وی درباره روشهای متعارف توضیح داد: روشهای متعارف همان روشهای معمول طبیعی است که آب وارد رودخانه و سپس پشت سدها و بعد از آن از طریق شبکه آبرسانی به دست مردم میرسد، حال در اینجا سوالی پیش میآید مبنی بر اینکه آیا میگوییم روشهای متعارف باید جمع شود؟ خیر باید همچنان ادامه یابد، اما چون ورودی کاهش یافته است، خروجی نیز بالطبع کاهش خواهد یافت؛ بنابراین در این بخش نوآوری خاص با اثر بخشی بالا را نمیتوان انجام داد.
از مهمترین مصادیق در حوزه مدیریت مصرف، رسانهها هستند که در راستای آگاهی رسانی و فرهنگ سازی در جهت مصرف بهینه میتوانند نقش مهمی داشته باشد. مدیر مرکز تحقیقات آب و فاضلاب ادامه داد: بخش بعدی استفاده از منابع نامتعارف آب است مانند نمک زدایی از آبهای شور و لب شور، استفاده از پساب تصفیه شده، بازچرخانی آب مصرف شده (آب حاصل از سینک ظرفشویی، حمام و یا ماشین لباسشویی بجز آبی که وارد سرویسهای بهداشتی شود آب خاکستری است که با بازچرخانی دوباره قابل مصرف است) البته منابع دیگری مانند آبهای ژرف هم وجود دارد که جزو آبهای استراتژیک محسوب میشوند و استفاده از آنها بایستی با رعایت ملاحظات خاصی صورت گیرد به ویژه آبهای فسیلی که فقط در زمانهای بحرانی از آنها استفاده میشود.
وی افزود: از مهمترین مصادیق در حوزه مدیریت مصرف، رسانهها هستند که در راستای آگاهی رسانی و فرهنگ سازی در جهت مصرف بهینه میتوانند نقش مهمی داشته باشد. در برخی کشورها ضریب تاثیر استفاده از رسانههای اجتماعی برای مدیریت کم آبی بسیار بالا است که شاید در ایران چندان به عنوان راهکار اساسی به آن فکر هم نمیشود. موضوع بعدی تدوین استانداردهای لازم در این حوزه است که قطعا احتیاج به همکاری سایر وزارتخانهها و سازمانها دارد که در چند سال اخیر اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفته است.
اکبرزاده اظهار داشت: مثال بسیار خوبی که در این حوزه وجود دارد حجم فلاش تانکها در سرویسهای بهداشتی است، پیش از این مخازن فلاش تانکها بسیار بزرگ بود و پیشنهاد میشد برای اینکه آب کمتری در آن جای گیرد و هدر نرود داخل مخازن آجر و یا بطری نوشابه استفاده شود. اما این کار چندان عملی نبود، در واقع اساسا این راهکار عملی نبود و میبایست راه درستی پیشنهاد میشد. به همین جهت تدوین استانداردها در این زمینه آغاز شد، بر این اساس استاندارد فلاش تانکها اصلاح شد، قبلا مخازن فلاش تانکها تا ۱۵ لیتر آب را در خود جای میداد و در واقع با هر بار مصرف این میزان آب شرب به هدر میرفت، اما در استانداردهای جدید ظرفیت مخازن به حدود ۶ لیتر کاهش یافت، با این کار از هدر رفتن حجم زیادی از آب جلوگیری میشود؛ بنابراین میتوان دید یک ایده و تفکر به ظاهر ساده چقدر میتواند در کاهش مصرف آب و کیفیت تجهیزات موثر باشد.
وی ادامه داد: مثال سوم در حوزه مدیریت مصرف، استفاده از ادوات کاهنده مصرف آب است که به دُرافشان معروف هستند، در این فناوری هوا و آب به طوری با هم مخلوط میشوند که همزمان با مصرف آب کمتر، احساس رضایت مصرف کنندگان هم کاهش نیابد. با این روش حدود ۲۰ درصد مصرف آب کاهش خواهد یافت که عدد بسیار بزرگی است. اما در ایران به علت کیفیت نامطلوب ادوات کاهنده، آنها را از سرشیرها باز کرده و کنار میگذارند، به همین جهت به نظر میرسد که ادوات کاهنده وسایل خوبی نیستند در حالی که عملا در کاهش مصرف آب بسیار تاثیر گذارند.
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات آب گفت: مثال چهارم بهینه سازی مصرف آب در کشاورزی است، عدد و رقمی که بانک جهانی برای این بخش با هدف مقابله با بحران کم آبی در منطقه منا یعنی منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه برآورد کرده حدود ۴۰ درصد است، به عبارت دیگر اگر در کشاورزی از سیستمهای نوین آبیاری استفاده شود میتوان انتظار داشت تا ۴۰ درصد در مصرف آب صرفه جویی کرد، البته منظور از ۴۰ درصد از کل مصرف آب نیست بلکه میزان مصرف آب در بخش کشاورزی است که آن هم در کشور بین وزارت نیرو و جهاد محل اختلاف نظر است. وزارت نیرو عدد ۹۲ درصد مصرف آب در بخش کشاورزی را مطرح میکند، اما وزارت جهاد کشاورزی این عدد را ۷۰ درصد اعلام میکند، البته میدانیم که ۷۰ درصد مربوط به کشورهای جهان اول است؛ به هر حال هر مقدار آبی که در کشاورزی مصرف میشود ۴۰ درصد آن به این طریق میتواند کاهش یابد که تاثیر بسیار بزرگی در مدیریت مصرف خواهد داشت.
وی تاکید کرد: البته رسیدن به این عدد کاملا عملی است، با توسعه سیستمهای نوین آبیاری، گسترش کشت گلخانهای و تغییر الگوی کشت میتوان به این عدد دست یافت. مثلا وقتی هندوانه که گیاهی آب بر است کاشته نشود و جای آن گیاهی که آب کمتری مصرف میکند کاشته شود و با ارزش افزوده آن هندوانه خریداری و وارد کشور شود؛ این یعنی اینکه آب در کشاورزی به صورت بهینه مصرف شده است، یا استفاده از روشهای نوین آبیاری که آب را در معرض تبخیر قرار نمیدهد بلکه با لوله آب را به اندازه نیاز گیاه در کنار ریشه رها میکند که مثال عملی دیگری برای رسیدن به آن ۴۰ درصد کاهش آب خواهد بود.
وزارت نیرو عدد ۹۲ درصد مصرف آب در بخش کشاورزی را مطرح میکند، اما وزارت جهاد کشاورزی این عدد را ۷۰ درصد اعلام میکند، البته میدانیم که ۷۰ درصد مربوط به کشورهای جهان اول است
اکبرزاده گفت: مساله بعدی در بخش مدیریت آب، توسعه و بهینه سازی روشهای متعارف مانند تصفیه خانهها است که میتوان از روشهایی استفاده کرد که آب هدر رفت کمتری داشته باشد یا در روند انتقال تبخیر کمتر صورت گیرد. مثلا در دنیا سطح دریاچهها را با گویهای مشکی میپوشانند تا آب تبخیر نشود. حتی در برخی مکانها با استفاده از پانلها روی دریاچه را سایه میکنند و علاوه بر جلوگیری از تبخیر آب از آن برق هم تولید میکنند، موارد فوق در حوزه بهینه سازی روشهای متعارف است. البته در کشور به دلیل کاهش بارشها روشهای متعارف تاثیر بالایی نخواهند داشت، هر چند بسیار مهم هستند، زیرا از همان میزانی هم که وجود دارد باید مراقبت به عمل آورد.