به گزارش جوان آنلاین نشریه «آئین» به مدیرمسئولی «محمدرضا خاتمی» در شماره 22 و 23 خود با درج گزارشی از مراسم دفن «پرویز مشكاتیان» (موسیقیدان) از قول «محمدرضا درویش» (آهنگساز) مدعی شده است:«... بسیاری از موسیقیدانان نسل ما امروز خانهنشین شدهاند چون وقتی صحنه را از هنرمند بگیرند دقمرگ میشود. پرویز مشكاتیان نمرد، او به قتل رسید و نه به دست یك شخص بلكه به دست شرایط ناجوانمردانه فرهنگیای كه برای چندین سال در كشور ما حاكم بوده است، اگر بخواهیم دنبال مسؤولان این قتل بگردیم جای كندوكار بسیار دارد. آیا مدیران فرهنگی در این دهه قدمی برای موسیقی برداشتهاند...»مطالب فوق در حالی نوشته میشود كه كشته شدن فكر و روح جوانان با موسیقیهای رپ، متال و... در دستور كار مهاجمان فرهنگی قرار دارد ولی قلم به دستان آئین حرفی در این زمینه به میان نمیآورند. اینكه بیات یا مشكاتیان و یا امثال آنها از این دنیا بروند چیز سابقهداری است مگر قرار است فردی كه سر و كارش با تار و كمانچه است در دنیا باقی بماند؟ اگر اینطور باشد باید موسیقیدانان و مطربان درباری شاهان معدوم هنوز زنده باشند! اینكه در این کشور هر كس فوت كند او را به سیاست ربط دهند فقط از افكار مشارکتی-دوم خردادی آن هم برای تهییج افكار عمومی برمیآید. چه اینكه زمانی در غائله قتلهای زنجیرهای شادی مضاعف داشتند و یا اینك كه هر مرگی را چه قتل و چه مرگ طبیعی را به نظام و جامعه نسبت میدهند.گزارش جوان آنلاین می افزاید:اگر واقعاً هنرمندی را مردم دوست داشته باشند خود مردم به دنبال آنها هستند و لزومی ندارد امثال نشریه آئین برای آنان مرثیهسرایی كند، مگر تا به حال هنر خانهنشین شده است كه برای صاحب هنر اینگونه قلم میزنند. هنر واقعی و متعالی رسیدن به بهشت جاودانه است كه اگر كسی طالب آن باشد میتواند به آن برسد، دقمرگی و ناامیدی از كسانی ناشی میشود كه از دنیا مأیوس هستند و این مرام قلمبدستان آئین و... است.این نشریه كه پس از چند ماه وقفه اولین شماره (بعد از انتخابات) خود را منتشر كرد در قسمتهایی از مطالب خود به تجزیه و تحلیل حوادث بعد از انتخابات پرداخته است.آئین در مقالهای با عنوان «تجربیات تلخ و دشوار دوران گذار» به قلم «حبیبالله پیمان» با ادعای اینكه احكام فقهی و ارزشهای برخواسته از اصول ایدئولوژیك با آزادی و عدالت و توسعه كمتر همخوانی دارد، مینویسد:«... به همین دلیل سنتگرایان تكیه زده بر قدرت بعد از تصفیه منافقین قادر به تحقق اهداف و آرمانهای ملی و تاریخی مردم ایران نبودند...»پیمان در ادامه با ارائه رهنمود خواستار آن شده است كه تحركات صنفی با تلاش برای كسب حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و احیای دوباره نهضت فرهنگی و فكری همراه شود.وی در ادامه ضمن القای احساس ناامنی در جامعه با اشاره به مواد مخدر و عشقهای زمینی، مینویسد:«... اما زیست مشترك همراه با رنج و درد، این فرصت را پدید آورد كه از آن نمادها و از میراثی كه بستر پرورش فكری و اخلاقیشان بود، فاصله بگیردند و آنها را همراه با خویشتن در پرتو آگاهی از علل و عوامل رنجها در بوته نقد بگذارند. تردید نبود كه رهایی از قیودی كه مردم را در زندانهای تاریخ و جامعه و فرهنگ به بند كشیده است. در گروه تداوم و تكامل فرآیند عمل هدفمند و تجربه مشترك (پراكسیس) همراه با فاصلهگیری و نقد علمكردهاست... فرآیند رهایی از وابستگیها و امیدها بیثمر و یا از اساس كاذب، آغاز شده است، بیآنكه نسبت به عروهالوثقای اصیلی كه درون شعور ناخودآگاه و الهی آنان جای دارد، خودآگاهی حاصل شده باشد...»این نشریه ارگان رسمی حلقهای به نام آئین به حساب میآید كه قبل از سال 76، با محوریت «م.خ» تشكیل شد ولی به دلیل قبول مسؤولیت وی در سال 76 نشریه آئین با توقفی چندساله روبهرو گشت.گفتنی است این نشریه در دو شماره قبل از انتخابات به قلم «م.ت» خواهان همبستگی دانشجویان و اقشار مختلف جهت كسب آزادی براساس منشور مورد توافق شده بود. «م.ت» در این مقاله خواهان تبدیل دوگانگی دینی و غیردینی به دوگانگی آزادیخواهی در برابر سلطه در داخل كشور شده بود.
گفتنی است پیش از این "جوان آنلاین"، در گزارشی پیرامون سوابق اختلاف پرویز مشکاتیان با محمدرضا شجریان و نقش وی در بایکوت کردن مشکاتیان نوشته بود:شاید بسیاری از هموطنان ایرانی پس از شنیدن و یا دیدن پیام تسلیت و ابراز همدردی محمدرضا شجریان به مناسبت درگذشت "پرویز مشکاتیان" - هنرمند و نوازنده برجسته سنتور- علاقمند باشند که از روابط آن ها اطلاعاتی به دست آورند."پرویز مشکاتیان" روزی روزگاری داماد شجریان بوده است. این دو هنرمند چند کار مشترک هم با هم انجام داده اند که از جمله آن ها می توان به "بیداد همایون" و "در آستان جانان" اشاره کرد. آلبوم "بیداد همایون" به اعتقاد کارشناسان هنری یکی از بهترین کارهای شجریان است و عموم متخصصان این فن، مهمترین دلیل برجستگی این اثر را سنتورنوازی مشکاتیان می دانند.اما پس از مدتی، اختلاف عمیق و شدیدی بین شجریان و مشکاتیان پیدا می شود که این اختلافات و درگیری ها در سال 1365 به اوج خود می رسد.در همین سال است که دخترشجریان- افسانه- تحت فشار قرار می گیرد تا از مشکاتیان طلاق بگیرد. پادرمیانی های هنرمندان و خیرخواهان در این رابطه هم کارساز نمی شود و سرانجام، افسانه از پرویز مشکاتیان طلاق می گیرد.بعد از این ماجراها حق و حقوق اجراها و همکاری های مشکاتیان نیز پرداخت نمی شود و از این تاریخ به بعد است که مشکاتیان در اوج شهرت و توانمندی و در نهایت استعداد برای رسیدن به مدارج عالی کاری ، به یکباره منزوی و بایکوت می شود.این جریان یادآور سرگذشت "ایرج بسطامی" هنرمند و خواننده توانمند کشور است که در زلزله بم جان خودش را از دست داد. بسطامی هم مدتی را به شاگردی نزد شجریان سر کرد و درست هنگامی که نامش بر سر زبان ها افتاد ه به شیوه ای مرموز از صحنه موسیقی کنار گذاشته و بایکوت شد به گونه ای که حتی بیشتر کارها و آلبومهای او نیز پس از مرگش منتشر گردید.البته پیش از درگذشت بسطامی در زلزله بم ، مشکاتیان و بسطامی به هم پیوستند و کارهای هنری مشترکی را با هم ساختند که البته به دلیل وجود همان فضای بایکوت ، نتوانست انزوای این دو را از بین ببرد.شاید خالی از فایده نباشد که روشن شود چرا این دو هنرمند- مشکاتیان و بسطامی- پس از مدتی نزدیکی با شجریان به یکباره بایکوت می شوند؟