کد خبر: 1088765
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
ورزش دلسوز می‌خواهد، نه سخنران حماسی!
گرفتن تیربار روی آن‌ها که جلای وطن کردند کار سختی نیست، اما زیر سؤال بردن ورزشکاری که عطای حضور در تیم ملی کشورش را به لقای آن بخشیده راه‌حل این معضل نیست تا وقتی مقصران اصلی هرگز فکر مهاجرت به ذهن‌شان هم خطور نمی‌کند.
دنیا حیدری

گرفتن تیربار روی آن‌ها که جلای وطن کردند کار سختی نیست، اما زیر سؤال بردن ورزشکاری که عطای حضور در تیم ملی کشورش را به لقای آن بخشیده راه‌حل این معضل نیست تا وقتی مقصران اصلی هرگز فکر مهاجرت به ذهن‌شان هم خطور نمی‌کند.
تعارف را باید کنار گذاشت. یک‌بار برای همیشه باید صریح و واضح مقصران این داستان تکراری را مخاطب قرار داد برای بسته شدن این پرونده. مسئله امروز، نه مهاجرت پریسا جهانفکریان است و نه پشت‌پایی که یکتا جمالی بعد از تاریخ‌سازی در وزنه‌برداری به تیم ملی زد. مسئله تک‌تک آن‌هایی هستند که امثال جمالی و جهانفکریان را در این مسیر قرار دادند و شرایط را برای جدایی نخبه‌های ورزشی کشور مهیا کردند. پهن کردن دام بیشتر شبیه بهانه و توجیه است و راه فراری برای آقایانی که باید در این راستا پاسخگو باشند، اما با نطق حماسی، سعی در بیرون کشیدن خود از این مهلکه دارند.‌
می‌توان تک‌تک ورزشکارانی را که از کشور رفته و زیر پرچم کشوری دیگر مسابقه می‌دهند، خائن قلمداد کرد. می‌توان آن‌ها را فریب‌خورده‌هایی معرفی کرد که زرق و برق یا حتی وعده‌های پوچ دیگر کشور‌ها چشم‌شان را کور کرده، اما ردیف کردن این الفاظ تحقیرآمیز برای کوچک شمردن تصمیم آن‌ها که ورزش ایران را رها کرده و رفته‌اند، چه کمکی به پایان دادن به این تراژدی تلخ می‌کند!
دلیل اصلی این اتفاق تلخ را می‌توان به سادگی و با گوش دادن به گله‌های قهرمان المپیک دریافت. حرف‌های او بی‌شباهت به گله ورزشکارانی نیست که جلای وطن کرده‌اند. یکتا جمالی بعد از تبدیل نخستین مدال برنز وزنه‌برداری بانوان ایران به نقره و تاریخ‌سازی دوباره راهش را جدا می‌کند، اما توجه‌ها به او (هرچند منفی و در راستای توبیخ) به مراتب بیشتر از قهرمان وزنه‌برداری جوانان جهان است که هیچ مسئولی را در بازگشت به کشور در فرودگاه نمی‌بیند! داستانی تکراری که نشان می‌دهد نه ایستادن بر بالاترین سکوی افتخار ورزشی دنیا (قهرمانی المپیک) و نه کسب خوشرنگ‌ترین مدال جهانی تغییری در اصل ماجرا ندارد و بی‌توجهی به ورزشکاران و مدال‌آوران، حرف اول و آخر را در ورزش ایران می‌زند. بی‌توجهی که بیش از ۹۰ درصد قهرمانان با دلخوری از آن یاد می‌کنند، بی‌آنکه تغییری در نوع نگرش آقایان ایجاد شود. همان‌هایی که بعد از رسیدن کارد به استخوان قهرمانان، یاد پرچم و خاک و عرق به آن می‌افتند. درست بعد از گذشتن کار از کار که گاهی به مهاجرت ورزشکاران ختم می‌شود و گاه نیز به بوسیدن و کنار گذاشتن ورزش قهرمانی!
چاره، اما نه مصاحبه‌های سخیف آقایانی است که خود مقصر ردیف اول رقم خوردن این اتفاق‌های تلخ هستند، نه گرفتن نوک تیز انتقاد‌ها به سمت آن‌هایی که قید افتخارآفرینی برای پرچم پرافتخار ایران را زده‌اند. چاره روی کار آمدن مدیران دلسوز است، افرادی که به جای مصاحبه‌های حماسی در راستای موفقیت ورزش کشور گام بردارند و با مهیا کردن شرایط، چه به لحاظ روحی و چه امکاناتی این زنجیره را پاره کنند، چراکه بی‌هیچ شک و تردیدی ورزشکاری که از هر لحاظ تأمین باشد هرگز فریب دام‌های پهن شده را نمی‌خورد، چراکه ما از خودی می‌خوریم، نه بیگانه.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار