یکی از کارکردهای اصلی رسانهها قاببندی ذهن مخاطبان با استفاده از تکنیکهای برجستهسازی است. برجستهسازی اغلب به مدد عنصر تکرار و برخورد اتفاق میافتد، اما اگر این تکرار و برجستهسازی بدون گفتمان رسانهای متناسب و درست صورت گیرد، ممکن است نه فقط اثرگذاری لازم را نداشته باشد بلکه خود چالشزا شود. در بحث جمعیت و لزوم افزایش جمعیت نیز اگرچه با تلاشی رسانهای برای قاببندی و برجستهسازی موضوع مواجهیم، اما به نظر میرسد هنوز این مسئله به صورت یک گفتمان مؤثر رسانهای سازماندهی نشده تا بتوانیم بهتر و سریعتر نتیجههای آن را دنبال کنیم، به خصوص اینکه برای اصلاح روندهای جمعیتی در کشور فرصت چندانی باقی نمانده است و به تعبیر کارشناسان جمعیتی همین امروز هم برای اصلاح ساختارهای جمعیتی و نجات جمعیت از سیاهچالههای سقوط دیر است!
هر چند سیاستگذاریها و قوانینی همچون قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده در صورت تأمین اعتبار و اجرای درست میتوانند در مسئله جمعیت اثرگذار باشند و با در اختیار قرار دادن تسهیلاتی برای فرزندآوری خانوادهها را به داشتن فرزندان بیشتر ترغیب کنند، با وجود این، مسئله جمعیت و اقناع خانوادهها برای فرزندآوری بیشتر و حتی پیش از تسهیلات و مشوقهای اقتصادی نیازمند اصلاحات فرهنگی و تغییر گفتمان غالب در جامعه در خصوص فرزندآوری است و این گفتمانسازی از سوی رسانهها باید اتفاق بیفتد.
به بیان دیگر در کنار راهبردهای کلان در حوزههای مختلف، سیاست افزایش جمعیت در قالب فرهنگسازی و تغییر گفتمان جامعه از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت توسط رسانهها قابل تحقق است.
برخی سیاستگذاریهای نادرست در زمینههای اقتصادی و اجتماعی همچنان منجر به تحدید موالید در کشور میشود و در کنار این برخی اقدامات فرهنگی و اجتماعی هم موجب تغییر اساسی بینش، نگرش و رفتار خانوادهها در زمینه فرزندآوری شده است. در این میان رسانهها هم نتوانستهاند آنطور که باید و شاید نقش خود را در راستای گفتمانسازی برای جا افتادن فرهنگ افزایش جمعیت ایفا کنند و حتی شاهد آن هستیم که بازنمایی و کلیشه رسانهای زن و مادر در تولیدات رسانهای منجر به تداوم گفتمان قبلی جامعه و تحدید جمعیت شده است.
در جامعه امروزی و از رهگذر شبکههای اجتماعی و رسانهها، هویت مادری با جابهجایی ارزشها، خلق هویتها و نقشهای جدید شرایطی را رقم زده است که گاهی زنان مادر بودن را هویت مطلوب خود نمیدانند و به سمت همان هویتهای جدیدی گرایش پیدا میکنند که در عمل حاصل برساختههای رسانهای است.
رسانههای نوین سبکهای جدیدی از زندگی ایجاد کرده و کلیشههای متفاوت از زیبایی و الگوهای آن را ارائه دادهاند که گاهی سبب شدهاند بیم از بین رفتن این زیبایی بر میل به باردارشدن زنان اثر بگذارد. اینجاست که بیش از پیش خلأ یک گفتمان رسانهای برای فرهنگسازی و اصلاح برساختههای رسانهای از زن و نقشآفرینیهای او در جامعه و خانواده به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل میشود، بنابراین در راستای فرهنگسازی برای دستیابی به جمعیت مطلوب و اصلاح بینش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پیامدهای منفی کاهش باروری لازم است الگویی از سبک زندگی و فعالیتهای اجتماعی زنان تدوین و تبیین و ترویج شود. در این زمینه نیازمند آموزش هستیم و ساختارها هم باید اشتغال زنان را متناسب با معیارهای اسلامی و هماهنگ با مصالح خانواده به منظور ایفای هر چه کاملتر نقش مادری و همسری طراحی و اجرایی کنند. در چنین شرایطی است که گفتمانسازی و ترویج فواید فرزندآوری و تبیین آثار منفی کاهش نرخ باروری با رعایت شرایط و مقتضیات راهبردی میتواند کمککننده و گفتمانساز باشد و جامعه را به این هدف نزدیک کند.
در این مسیر نباید فراموش کنیم که گفتمانسازی امری یکباره و دفعی نیست و فرآیندی است که با برنامهریزی و در طول زمان حاصل خواهد شد. همچنانکه گفتمان «فرزند کمتر، زندگی بهتر» نه یک شبه ایجاد شد و نه از بین رفت.
بازنگری در وضعیت موجود درباره افزایش جمعیت تکعاملی نیست. برای حصول نتیجه هم باید توجه داشت در کنار تمام سیاستهای تدوینشده و اقدامات پیش رو، اقناع افکار عمومی و جریانسازی برای تحقق این مهم دارای اهمیت است، لذا داشتن پیوست رسانهای جامع برای سیاستهای افزایش جمعیت، ضرورتی غیرقابلانکار است.