پرونده پسر نوجوانی که قبل از قتل با ارسال پیامک خانوادهاش را از حادثه گروگانگیری باخبر کرده بود، با مطرح شدن اظهارات شاهدان وارد مرحلهای تازه شد.
به گزارش «جوان» سال گذشته تحقیقات پلیس ورامین با مرگ مشکوک پسر ۱۴سالهای به نام حامد در بیمارستان به جریان افتاد. وقتی مأموران در محل حاضر شدند پدر حامد گفت: «ساعتی قبل پسرم برای بردن زبالهها مقابل در خانه رفت، اما دیگر بازنگشت. فکر میکردم با دوستانش مشغول صحبت است که همان موقع برادرهمسرم تماس گرفت و گفت حامد به او پیامک داده و درخواست کمک کرده است. پسرم در آن پیامک نوشته بود چند نفر او را در یک خانه گروگان گرفتهاند. از خانه بیرون رفتم و هراسان اسم پسرم را صدا میزدم. ناگهان چند کوچه بالاتر در یک خانه باز شد که با دیدن آن صحنه شوکه شدم. دیدم پسرم در حالی که چاقو خورده بیرون آمد و در آغوش من افتاد. همان موقع او را به بیمارستان رساندیم، اما بر اثر شدت خونریزی فوت کرد.»
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه با تحقیق از دیگر شاهدان حادثه پسر ۱۹سالهای به نام امید شناسایی و بازداشت شد. امید وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت همدست فراریاش به نام بهنام عامل قتل است. با وجود انکارهای متهم، بنا به شواهد و قرائن موجود امید به اتهام قتل عمد راهی زندان و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اولین جلسه محاکمه
اولین جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه هفتم دادگاه تشکیل شد. پس از درخواست قصاص از سوی اولیای دم، متهم با انکار جرمش گفت: «من و حامد باهم دوست بودیم. شب حادثه او با پای خودش به خانه یکی از دوستانمان آمد. بهنام نیز آنجا بود. ما بعد از خوردن مشروب باهم درگیر شدیم و در آن درگیری بهنام با چاقو به گردن مقتول ضربه زد.» با دفاعیات متهم، هیئت قضایی پرونده را به دادسرا فرستاد تا بعد از کامل شدن تحقیقات در تاریخ دیگری تحت رسیدگی قرار گیرد.
دومین جلسه محاکمه
به این ترتیب پرونده بار دیگر روی میز هیئت قضایی آن شعبه قرار گرفت. متهم وقتی در جایگاه ایستاد، بار دیگر با انکار جرمش ادعای تازهای مطرح کرد و گفت: «چند ماهی بود از کرمانشاه به تهران آمده بودم و در ورامین مشغول کار بودم. مدتی بود با حامد و چند نفر از بچههای محل دوست شده بودم و هرازگاهی برای تفریح دور هم جمع میشدیم. شب حادثه همراه حامد و دو نفر دیگر به خانه یکی از دوستانمان رفتیم و آنجا باهم مشروب خوردیم. ساعتی بعد مجید تماس گرفت و ما را به خانهشان دعوت کرد. حامد هم قبول کرد همراهمان باشد، اما خواست قبل از رفتن برای مادرش دارو بخریم، به همین خاطر او را سوار موتور کردم و به داروخانه رفتیم و بعد از گرفتن داروها به خانه مجید رفتیم. آنجا دور هم بودیم که باز مشروب خوردیم، به همین خاطر خیلی حال طبیعی نداشتیم، حامد گفت میخواهد به خانهشان برگردد. خواستم صبر کند تا او را برسانم. بعد از لحظاتی هر دو از خانه مجید خارج شدیم و در راهپلهها بودیم که یک دفعه از پشت سر متوجه سوزشی در کمرم شدم. نمیدانم چه کسی مرا با چاقو زد. این شد که روی زمین افتادم و دیگر نتوانستم حرکت کنم. بعد از آن بود که متوجه شدم حامد هم از ناحیه گردن چاقو خورده و راهی بیمارستان شده است.»
اظهارات چند شاهد
در ادامه شاهدانی که به دادگاه آمده بودند یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و یکی از آنها گفت: «چند سالی است که در آن کوچه ساختوساز انجام میدهم. آن شب وقتی در کوچه سر و صدا را شنیدم، از ساختمان بیرون آمدم که دیدم امید در حالی که قمه در دستش بود، همراه دو نفر دیگر سوار موتور است. دوست امید داد میزد و میگفت حامد کشته شد، فرار کنیم.»
شاهد دیگر که دایی مقتول بود، گفت: «آن شب همراه دوستانم بودم که حامد پیامک فرستاد و در آن گفت چند نفر در حال اذیت و آزارش هستند. همان موقع همراه دوستم سوار موتور شدیم و به آدرسی که حامد فرستاده بود، رفتیم. وقتی به آن کوچه رسیدیم، از موتور پیاده شدم و شروع به صدا زدن حامد کردم. همان موقع بود که حامد از در خانهای بیرون آمد، اما دوباره داخل خانه رفت. برای بار دوم که بیرون آمد، دیدم چاقو به گردنش خورده و زخمی شده است. پشت سر او امید را دیدم. شک ندارم امید قاتل است.»
در ادامه شاهد دیگری گفت عامل قتل دوست متهم به نام بهنام است. او گفت: «بهنام بود که با قمه به گردن مقتول ضربه زد و فرار کرد.» در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.