مرگ جمعی مردم در جریان سوانح رانندگی و پیامدهای ناشی از آن آسیبهای بسیاری را متوجه جامعه کردهاست. هر چند محرز شده که کیفیت پایین خودروهای تولید داخل نقشی مضاعف در این کشتارهای جادهای داشته با این حال خودروسازان بیتوجه به حوادث صورت گرفته به حیات خود ادامه میدهند. درباره کیفیت پایین خودروها و چرایی بیتوجهی به آسیبهای آن موضوع را در گفتگو با سرهنگ هادی هاشمی، رئیس اسبق پلیس راهور تهران، کارشناس ترافیک و استاد دانشگاه بازکاوی کردهایم.
کیفیت پایین خودروهای تولید داخل معضلی است که سالهاست وجود داشته و با این که صدها هزار نفر از جمعیت کشور به دلیل نقص این خودروها جانشان را از دست دادهاند و انتقادهای گستردهای علیه آن مطرح بوده با این حال این خودروها با کیفیت پایینتر نسبت به قبل تولید و با قیمت کلان به مردم عرضه میشود. ساختار خودروسازی به چه چیزی رسیده که نقد را حتی به قیمت از دست رفتن جان شهروندان پذیرا نیست؟
این بر میگردد به قاعدهای که در کشور ما در خصوص خودروسازها حاکم است، ولی در هیچ جای دنیا وجود ندارد و آن حمایت دولت از خودروسازان است. در کشور ما تعرفههای سنگین گمرکی و دولتی مردم را نیازمند به خرید خودروهای داخلی میکند. از طرفی مجلس هم به دلایلی ورود خودروها را ممنوع میکند. مجموع این دو مورد باعث انحصاری شدن خودرو میشود، بنابراین رقابتی وجود ندارد. دولت به تعرفههای سنگین گمرکی و مالیاتی، به درآمدهای خودش میرسد و برای دولت و مجلس ایمنی مهم نیست و اینکه کارشناسان میگویند رانندگان در جادهها دچار حوادث میشوند، این حرف برای آنها هیچ جایگاهی ندارد زیرا حمایت دولت و درآمد خودروسازان بدون دغدغه به مافیایی تبدیل شده که معلوم نیست پشت آن چه خبر است که هیچ احساس دغدغهای برای سلامت مردم و استفاده از خودروها در کشور نباشد.
در تصادف بهبهان نشان داده شد که خودروسازان با پررویی در چشم مردم نگاه کردند و گفتند خودروهای ما عالی است. بنده از این جواب شرم کردم و جالب اینکه هیچ مسئول و سازمانی از جمله استاندارد هیچ واکنشی نشان نداد و این عدم احساس مسئولیت خیلی خطرناک است. بنابراین هیچ امیدی به شرایط بهتر برای استاندارد شدن خودروها وجود ندارد.
ارزیابی کیفیت خودروها کجا انجام میشود؟ با وجود این کیفیت پایین آیا اساساً ارزیابی آن صورت میگیرد یا خیر؟ این رویه در کشورهای پیشرفته چگونه است؟
در کشورهای پیشرفته دولت مسئول ایمنی و جان مردم است. در آن کشورها دستگاهها و مؤسساتی هستند که خودروها را از حیث فرمانپذیری و سازگاری با سرنشینان، بازدارندگی ترمز، میزان آسیبپذیری در تصادفات را ارزیابی و از یک تا پنجستاره میدهند. مردم، چون تخصص این کار را ندارند خودشان به آنها اعلام میکنند که سهستاره و پایینتر از آنرا نخرند، چون دولت خودش را مسئول ایمنی و جان مردم میداند؛ لذا تکلیف مردم روشن است تا خودروهای ایمن و ناایمن را انتخاب کنند. در کشور ما متأسفانه این ارزیابی صورت نمیگیرد و شرایط ارزیابی و نظردادن درباره ایمنی خودروها به گونهای است که در هیچ جای دنیا پیدا نمیشود. بنده با داشتن ۳۰سال تجربه در حرفه تصادفات، معلم تصادفات هستم لذا به جرئت میگویم خودروهای ما کیفیت بسیار پایینی دارند و این کیفیت پایین جان مردمی را که اغلب از دهکهای پایین هستند میگیرد یا نقص عضو میکند. مسئول این کیفیت و ایمنی وزارت صمت، سازمان استاندارد و خود خودروساز است. در دنیا خودروسازها تنها با استاندارد پایه نمیتوانند خودروهایشان را بفروشند، بلکه باید با استانداردهای کارخانهای به مدد کیفیت خودروها آنها را بهفروش برسانند. ولی در کشور ما خودروها به مدد دولت و قوانین و مقررات عجیب و انحصاری خودروها به فروش میرود که جای تأسف دارد.
پلیس سالهاست که در صحنه سوانح حاضر شده و علت وقوع حادثه را اعلام کردهاست. در مورد سوانحی که نقص فنی خودروی داخلی علت وقوع حادثه بود چرا توان پلیس نتوانسته باعث رفع اشکال از خودرو بشود؟ چرا کسی توان متوقف کردن خط تولید را تا رفع اشکال نداشتهاست؟
مسئولینی که باید خط تولید را به خاطر نقص فنی متوقف کنند وزارت صمت، سازمان استاندارد و سازمان حفاظت محیطزیست است. با توجه به رابطه نزدیک آنها بنابراین انتظاری نمیرود که این مهم انجام شود. همه آنها این نواقص را میدانند و بهتر از همه خود خودروسازها میداند که اولاً در قطعات به صورت تکی و به صورت تجمعی کیفیت بسیار پایین است. بارها در تصادفات، قدرت مانور خودروها نشان داده شدهاست که این قطعات بسیار ضعیف هستند و باید اولین کسی که تولید را متوقف میکند خود خودروساز بعد وزارت صمت و سپس سازمان استاندارد و محیط زیست باشد که متأسفانه این اتفاق نمیافتد.
از طرفی استانداردها بر اساس ضوابط به پلیس برای شمارهگذاری اعلام میشود، پلیس موظف است آن را شمارهگذاری کند. عکس آن هم صادق است یعنی اگر این استانداردها وجود نداشت وزارت صمت میتواند از مشروعیت شمارهگذاری خودرو را رد کند و خودرو پلاک نشود.
البته انتظاری نداریم، چون سالهاست خودشان اقرار کردهاند که خودروها کیفیتشان پایین است و اجازه دهید این معایب برطرف شود، اما معلوم نیست چند سال طول میکشد و چقدر مردم باید بمیرند، چقدر تاوان داده شود تا درست شود.
وظیفه پلیس چیست؟ پلیس میداند که هیچ کدام از خودروها بر اساس ضوابط و قانون دارای استانداردهای ابلاغی نیست، لذا شمارهگذاری خودرویی باید متوقف شود. خودروهای ما از سال۹۱ به شرط داشتن ایربگ قابلیت شمارهگذاری دارند، اما ثابت شده به خصوص در تصادف بهبهان که هیچ کدام ایربگشان عمل نمیکند، بنابراین میتوان شمارهگذاری را متوقف کرد. این وظیفه پلیس است که پلاکهایی که از سال۹۱ به بعد را پس بگیرد؛ چراکه خودروها جعلی پلاک داده شده است. صحنهسازی و سندسازی کردهاند و پلیس را در قالب مصوبه وزارت صمت گذاشتهاند تا پلاک شوند در حالیکه خودروها آن استانداردهای لازم را نداشتهاند. تکلیف پلیس است که شمارهگذاری را متوقف کند تا ایمنی و استاندارد خودروها تعیین تکلیف شود و خط تولید متوقف شود. اما متأسفانه در همین روزهای اخیر شاهد فروش فوقالعاده خودروهای داخلی هستیم که ما را به این نتیجه میرساند که باید فاتحه ایمنسازی را خواند.
نمیدانم چرا وزارت و سازمانها پشت به مردم کردهاند و رو به خودروسازها هستند. هر چقدر در مورد تلفات مردمی گفته میشود ارزشی قائل نیستند. حالا تنها از پلیس انتظار میرود که به فکر مردم باشند و به جرئت میتوان گفت شمارهگذاری این خودروها خلاف قانون و مقررات است؛ چرا که شرایطش را از دست داده است و نیازی نیست پلیس از کسی اجازه بگیرد و به حکم همان قانون استاندارد باید شمارهگذاری را ممنوع کند؛ چرا که با توجه به ماهیت پلیس او کار ممنوعه نمیکند و خودروهای از سال۹۱ به بعد نیز تعیین تکلیف شوند.
یکی از موضوعاتی که همواره باعث جولان خودروسازها در بازار شده انحصاری بودن بازار است. چه سازوکاری در جریان است که خودروهای خارجی بدون گمرکی کلان بتواند وارد رقابت با این خودروها شود؟
خودروسازها در کشور انحصاری هستند. مردم باید بدانند این خودروها را کسی نمیخرد. با وجود تعرفههای سنگین گمرکی باید گفت که دولت با برداشتن این تعرفهها میتواند مدرنترین و ایمنترین خودرو را که با قیمت پراید امروز در ایران برابری میکند را در اختیار مردم بگذارد. با این شرایطی که دولت ایجاد کردهاست هیچ بهبودی در خودرو ایجاد نخواهد شد.
بسیاری از مردم بیگناه به خاطر سهلانگاری در خودروسازی مردند و این همه معضلات و ناهنجاریهای اجتماعی ایجاد شد، اما دولت و وزارت صمت حتی یک عذرخواهی هم از مردم نکردند. با هیچ معادلهای در جهان امروز قابل قیاس نیست و مسئله بسیار عجیبی است.
اگر جان مردم برای وزارت و سازمانها مهم باشد باید تعرفههای بزرگ گمرکی برداشته شود تا ایجاد رقابت شود و مردم نیز با پول یک پراید یک خودروی استاندارد بخرند تا جانشان در حوادث حفظ شود تا اگر راننده به دلایل مختلف مرتکب تخلف شد تاوانش مرگ یا نقص عضو در نتیجه خاموش شدن چراغ خانواده نباشد. خودرو باید کمک به سرنشینان و حافظ جان آنها باشد؛ بنابراین خود سازمان استاندارد هم میداند خودرو کیفیت ندارد؟
استاندارد با دلایل و شواهدی که احساس میشود آن دلایل و شواهد جعلی است، میگوید خودروها باید پلاک شود. خود سازمان استاندارد میداند که خودرو آن کیفیت لازم را ندارد. پلیس هم میداند. بنابراین پلیس است که نباید خودرویی را که با دلایل و شواهد جعلی اعلام استاندارد میشود، شمارهگذاری کند و هیچ نیازی به آوردن دلیل نیست. این نو ع شمارهگذاریها غیرمجاز و ممنوع است. باید متوقف شود.
در آخر روی صحبتم با خودروسازان است، تاریخ قضاوت خوبی در مورد شما نخواهد کرد. تولید شما ارتباط مستقیمی با جان مردم دارد و تولیدات شما به جهت نداشتن کیفیت لازم جان مردم را به خطر میاندازد. در تصادفات سرنشینان به سه صورت دچار آسیب میشوند، برشی، فشاری و کشی. در برشی قطعات ماشین مثل چاقو اعضا و بدن سرنشینان را برش میدهد. در فشاری برخورد سرنشینان با قسمت داخلی باعث له شدگی میشود و در کشی، نسوج داخلی بدن بر اثر فشار منفی پاره میشود و شخص به ظاهر سالم، اما خونریزی داخلی میکند و در آخر فوت میکند؛ لذا در هر سه نوع این تصادفات، کمربند و ایربگ مؤثر است؛ چرا که انرژی جنبشیاش را خنثی میکند و از مرگ و میر جلوگیری یا شدت جراحات را کاهش میدهد.
اما این مهم در خودروها وجود ندارد و مثال آن تصادف بهبهان بود. شما میدانید که خودروها چه کیفیتی دارند و مرد با اعتماد به شما آنها را خریداری میکنند، اما شما آنها را به کمینگاه مرگ میبرید... باید به وزارت صمت و سازمانهای مربوطه و همکارانم در پلیس راهنمایی و رانندگی بگویم، حافظ جان مردم شماها هستید. شماها با هویت دادن به خودروهایتان اجازه میدهید که آنها در هر شهر و هر نوع جادهای تردد کنند و شما به نوعی تضمین سلامت و ایمنی مردم هستید. در حالیکه همه میدانید خودروها این نقص را دارد و به جای خودروی ایمنی و حامی سرنشین تبدیل به آلت قتاله و بمب متحرک، جان سرنشینان را میگیرد، اما سکوت میکنید و آنها پلاک میشوند. این در هیچ مکتبی پسندیده نیست.
به همکارانم در خانواده پلیس که جانشان را برای حفظ ایمنی مردم به خطر میاندازند و هر بار شاهد شهید شدن تعدادی از آنها نیز هستیم، میگویم این خودروها استاندارد نیستند و مشروعیت شمارهگذاری را از دست دادهاند و باید متوقف شود و رو به مردم هم میگویم که این خودروها نامحرم هستند. آنها جعلی و امنیت شمارا به خطر میاندازند. آنها را نخرید اگر هم دارید استفاده نکنید. از مجلس به عنوان یک کارشناس خواهش میکنم با ممنوع کردن ورود خودروها چراغ خانه هموطنانمان را خاموش نکنند. سالانه بیش از ۱۵هزار نفر به خاطر این مهم کشته میشوند که اکثراً نیز سرپرست خانوادهها هستند. آنها با این کار ارتقای کیفی و ایمنی را هم نابود میکنند. نه تنها ممنوعیت خودروها باید از بین برود بلکه تعرفههای گمرکی و مالیاتی حذف شود تا جان مردم حفظ شود.
به وزارت صمت نیز میگویم برای درست شدن کیفیت خودروها تنها زمان میخرید، اما از هر مسئولی که حامی خودروساز است حمایت میکنید. اگر این دو کارخانه را ببندید و حق و حقوق پرسنل آنها را از سرانه مردم بگیرید، میارزد تا جان مردم از بین نرود. این همه حمایت از خودروساز هیچ گونه وجاهت مشروعی ندارد. آنها دارند جان مردم را میگیرند. در تصادفاتی که مردم جانشان را از دست میدهند هیچ پشیمانی در چهره خودروسازها و سازمانهای مقصر دیده نمیشود. این قصور به چه کسی گفته شود و به کجا پناه ببریم. خدایا خودت شاهد باش که مردم چه کنند و چه کسی به داد آنها برسد.