اسکات موریسون نخستوزیر استرالیا، جو بایدن رئیسجمهور امریکا و بوریس جانسون نخستوزیر بریتانیا در یک نشست مجازی، ائتلاف امنیتی سهجانبه آنگلوساکسونی برای ساخت زیردریایی اتمی در استرالیا را اعلام نمودند. این ائتلاف با نام «آکوس/اوکوس» جانشین پیمان «آنزوس» بین استرالیا، نیوزلند و ایالات متحده است. نیوزلند به دلیل ممنوعیت استفاده از انرژی هستهای در این پیمان جایی ندارد. جاسیندا آردرن، نخستوزیر نیوزلند با ناخرسندی از این ائتلاف، اعلام کرد به کشورهای همسایه اجازه ورود زیردریایی اتمی به آبهایش را نمیدهد. البته این ائتلاف، محدود به زیردریایی هستهای نیست و حوزههای مهم دیگری مانند هوش مصنوعی، جنگ سایبری، سیستمهای زیر آب و قابلیت حملات دوربرد را شامل میشود. با وجود اینکه استرالیا، انگلستان و امریکا دلیل این پیمان را ایجاد صلح و ثبات بیشتر در اقیانوس هند- آرام ذکر کردهاند، اما نباید از لایههای زیرین آن غافل ماند، از جمله: مهار چین و حضور بیشتر امریکا و متحدانش در این منطقه، تحدید اتحادیه اروپا یا به عبارت دیگر جلوگیری از قدرتیابی بیشتر اتحادیه اروپا به ویژه پس از آنکه وزیر دفاع آلمان موضوع ایجاد «ائتلاف واکنش سریع» را در نشست وزرای دفاع عضو اتحادیه اروپا مطرح کرد.
مهار قدرت چین
در نگاه دولتمردان امریکا و دنبالهروی همیشگی آن بریتانیا دیگر چین نه تهدیدی بالقوه، بلکه تهدیدی جدی و ملموس در به چالش کشیدن اقتصاد و قدرت ایالات متحده تعریف میشود. افزایش قدرت چین در اقتصاد جهانی سبب شده است این کشور به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده کالا در جهان تبدیل شود، به گونهای که بسیاری از شرکتهای بزرگ بینالمللی در چین به دلیل جاذبههای اقتصادی آن، اقدام به ایجاد خط تولید کردهاند. بازار مصرف شتابان در کنار جایگاه دوم در واردات کالا از سایر کشورها، نقش تجاری- اقتصادی این کشور را بیش از پیش تقویت کرده است. در سال ۲۰۱۹ چین دومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید ناخالص داخلی بوده و تا پیش از بحران کرونا از سه دهه گذشته، با رشد اقتصادی سالانه ۱۰درصد به عنوان پرسرعتترین اقتصاد بینالمللی شناخته شده است. همچنین رتبه یازدهم در سرمایهگذاری مستقیم خارجی و رتبه چهارم در جذب سرمایه خارجی را از آن خود کرده است. پکن قادر بوده سالانه قریب به ۱۴میلیون نفر را از خط فقر خارج کند. از این فراتر، نقش واسطهای چین در تولید کالاهای اولیه صنایع مهمی، چون خودرو، وسایل الکترونیکی، مواد دارویی و از این قبیل، باعث شده است قدرت چانهزنی این کشور نه تنها در برابر امریکا، بلکه اروپا افزایش یابد، بنابراین عجیب نبود که دولت ترامپ جنگ اقتصادی علیه چین را تشدید کند و اکنون بایدن نیز همان راه سلف خود را ادامه دهد. در پاسخ، چین این توافق را تلاشی برای مقابله با نفوذ خود در منطقه مورد مناقشه دریای جنوبی چین و تشدید رقابت تسلیحاتی اعلام نمود. سفارت چین در امریکا در واکنش به این پیمان گفته است دولتهای عضو این توافق «باید ذهنیت و تعصب ایدئولوژیک دوران جنگ سرد را کنار بگذارند.» مالزی و کرهشمالی نیز این پیمان را باعث ایجاد مسابقه هستهای در منطقه آسیا و اقیانوسیه دانستهاند. نکته جالب توجه روابط گسترده تجاری میان چین و استرالیا هنگام اپیدمی کروناست. این دو کشور شرکای تجاری بزرگی برای هم بودهاند و تبادلات زیادی نیز در امور علمی- فناورانه با هم داشتند، اما تنشهای سیاسی و اقتصادی همچون انتقاد استرالیا از رفتار چین با اویغورها، ممنوعیت فناوری از شرکت هواوی چین و حمایت از تحقیقات درباره سرمنشأ همهگیری ویروس کرونا از یکسو و اقدامات چین برای سرمایهگذاری فزاینده در زیرساختهای جزایر اقیانوس آرام و مهمتر از آن اعمال تحریم و تعرفه سنگین بر کالاهای وارداتی از استرالیا این کشور را ترغیب به انعقاد پیمان آکوس کرد.
تحدید قدرت اتحادیه اروپا
ایالات متحده سعی دارد اتحادیه اروپا را همانند گذشته در دست خود داشته باشد و هرگاه احساس کند قدرت آن در حال فزونی است، تعادل گذشته را به آن برگرداند. آکوس را میتوان در این راستا دید. «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ضمن انتقاد از این پیمان گفت: «این رخداد ما را برای در اولویت قرار دادن بحث «خودمختاری استراتژیک اروپا» وادار میکند. این موضوع نشان میدهد باید بتوانیم با اتکا به خود ادامه حیاتمان را تضمین کنیم.» بهخوبی میتوان دید که اتحادیه اروپا ماهیت سیاستگذاری خارجی امریکا را اکنون عریانتر از قبل درک کرده است. بدعهدیهای ایالات متحده به ویژه نسبت به کشورمان از ابتدای انقلاب اسلامی و اکنون موضوع هستهای، تجربهای است که متحدان این کشور یکی پس از دیگری در حال پی بردن به آن هستند.
سوی دیگر ماجرا، خود اتحادیه اروپاست که نمیخواهد همانند گذشته در بند تصمیمها و اقدامات ایالات متحده بماند و به دنبال آن است که نوعی خودمختاری سیاسی- نظامی از خود داشته باشد. این مهم به ویژه پس از خروج امریکا از افغانستان مطرح شد. وزیر دفاع آلمان در نشست وزرای دفاع اتحادیه اروپا اعلام کرد این اتحادیه باید «درسهای زیادی از آشفتگیهای ناشی از خروج از افغانستان بگیرد که مهمترین درس، ایجاد یک ائتلاف اروپایی برای واکنش سریع مقابل چنین بحرانهایی است». «بورل» در این نشست ضمن اعتراض به تصمیم امریکا در خروج سراسیمه از افغانستان، از اعضای اتحادیه اروپا خواست تا در اولین فرصت برای کاهش وابستگی به امریکا «نیروی اولیه واکنش سریع» با حضور حدود ۵ هزار نیروی نظامی ایجاد نمایند. به نظر میرسد این خط مشی اتحادیه اروپا بر تصمیم بایدن در ایجاد آکوس تأثیر مهمی داشته است.
خنجر از پشت از سوی معتمدان خائن!
اولین واکنش به آکوس را فرانسه از خود نشان داد، زیرا به موجب این پیمان، قرارداد ساخت ۱۲ زیردریایی با هزینه ۳۷ میلیارد دلار را از دست داد. در این راستا «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه این واقعه را «خنجری از پشت» دانست و بیان داشت ما با استرالیا روابطی متکی بر اعتماد ایجاد کرده بودیم، اما به اعتماد ما خیانت شده است. او بریتانیا را نیز در این ماجرا به چرخ سوم سهچرخه تشبیه کرد که همواره به دنبال «فرصتطلبی آنی» است. در ادامه «فلورنس پارلی» وزیر دفاع فرانسه سفر هفته آینده خود را به لندن برای دیدار با «بن والاس» وزیر دفاع برتیانیا لغو کرده است. لودریان ضمن اعلام بحران جدی در روابط، سفرای خود از امریکا و استرالیا را فراخواند. البته استرالیا این اقدام خود را به دلیل بدعهدی فرانسه در ساخت این زیردریاییها اعلام نمود، اما در نهایت دلیل آن را منافع این پیمان ذکر کرد.
به هر روی ایالات متحده با این ائتلاف، حضور خود در منطقه را شدت میدهد، قرارداد جدید تسلیحاتی بهدست میآورد، مرحمی بر زخمهای بریتانیا پس از برگزیت میگذارد، خط مشی مهار چین را بیش از پیش پیگیری میکند، شکست در افغانستان را سرپوش مینهد و در نهایت در قدرتگیری و خودمختاری نظامی- سیاسی اتحادیه اروپا مانعتراشی و سنگاندازی میکند.