سرویس سیاسی جوان آنلاین: مذاکرات هستهای ایران به نقطه تصمیمگیری هر دو طرف رسیده است؛ از یک سو امریکاییها به دنبال امضای یک تفاهم جدیدتر با ایران هستند و در نقطه مقابل ایران به دنبال برداشته شدن تمام تحریمهاست. بررسی وضعیت میدانی نشان میدهد گذشت زمان به نفع ایران است و امریکاییها به دنبال حل و فصل نهایی ماجرا در پایان همین دولت هستند. با در نظر گرفتن تمام این موارد میتوان گفت در مرحله فعلی تصمیمگیری در این مورد حساس باید متوقف و به دولت بعدی محول شود.
دور هفتم مذاکرات وین را بسیاری سرنوشتسازترین مذاکرات چند ماهه اخیر برای احیای برجام میدانند، به گونهای که تا قبل از این برخی حتی از احتمال احیای برجام در پایان این دور از مذاکرات سخن میگفتند، اما به نظر میرسد همچنان شروع هفتمین دور نیاز به آمادگی تمام طرفها به خصوص امریکاییها دارد.
اینکه دقیقاً این آمادگی که منابع دیپلماتیک بر آن تأکید میکنند، چیست، نباید زیاد سخت باشد؛ هم مقامات ایرانی و هم مقامات امریکایی بر یک نکته تأکید میکنند و آن هم ضرورت گرفتن تصمیمات سخت توسط طرف مقابل و قبول برخی تصمیمات هزینهزاست که ایران و امریکا باید به آن تن دهند.
در حقیقت دیگر مذاکرات وارد فاز تصمیمگیری شده و جزئیات خاصی برای مذاکره باقی نمانده است، از همین رو است که شروع دور بعدی مذاکرات عملاً موکول به گرفتن این تصمیمات سخت شده است.
ایران از امریکا چه میخواهد
مطالبات ایران از طرف امریکایی کاملاً آشکار است، ایران خواستار لغو نزدیک هزارو ۲۰۰ تحریمی است که از زمان آمدن دولت ترامپ علیه اشخاص و نهادهای مختلف ایرانی اعمال شده است.
در مقابل امریکاییها تاکنون با رفع نزدیک ۷۰۰ تحریم موافقت و مابقی تحریمها را موکول به زمانی کردهاند که ایران حاضر به مذاکرات جدیتر باشد.
ایران نیز از قبول چنین تصمیمی به شدت پرهیز میکند چراکه در دوره قبل مشخص شد حتی یک لیست کوچک تحریمی نیز میتواند تمام مواهب اقتصادی ایران را به طور کامل بر باد دهد، همچنین ایران خواستار یک تضمین روشن است تا امریکاییها بار دیگر از برجام خارج نشوند. امریکاییها از ارائه چنین تضمینی نیز سر باز میزنند، حتی برخی سناتورهای امریکایی به صراحت به این نکته اشاره میکنند که ممکن است دولت بعد از بایدن نیز بلافاصله این توافق را پاره کند، چنین کاری عملاً به معنای این است که هیچ تضمینی در مورد برجام و اصل و فرع آن وجود ندارد.
مطالبات امریکاییها چیست
مطالبات طرف امریکایی نیز از ایران کاملاً واضح است؛ امریکاییها دیگر اطمینانی ندارند تا پس از حل ماجرای هستهای بتوانند ایران را در گلوگاه دیگری تحت فشار قرار دهند، از این رو درصدد هستند در این دور از مذاکرات یک تضمین جدی از ایران بگیرند تا مذاکرات در سایر حوزهها از جمله امنیت منطقه نیز ادامه پیدا کند، همان گونه که روزنامه صهیونیستی هاآرتص در این باره و قصد دولت بایدن از ادامه مذاکرات مینویسد: اسرائیل با توجه به اینکه قادر نیست نفوذ زیادی روی توافق موجود (برجام) اعمال کند، در حال تشدید تلاشهای خودش برای اعمال نفوذ روی توافق هستهای بعدی است؛ توافقی که ایالات متحده میخواهد تا ۹ سال آینده آن را اعمال کند و دولت (جو بایدن) به آن به عنوان یک توافق «طولانیتر و قویتر» اشاره داشته است. محدودیتهای توافق هستهای کنونی ایران در سال ۲۰۳۰ منقضی میشود و ایالات متحده در حال تلاش برای تنظیم یک سند سفت و سختتر (از برجام) است.»
مقامات امریکایی از گذشته بارها بر این نکته تأکید کرده بودند که به دنبال یک توافق دیگر با ایران هم در مورد برجام و هم در مورد منطقه هستند و در اسناد راهبردی حزب دموکرات نیز به این نکته اشاره کرده بود.
در حقیقت تصمیم سختی که امریکاییها در مورد ایران به دنبال آن هستند عملاً به معنای از دست رفتن بسیاری از مطلوبیتهای سیاسی ایران خواهد بود چراکه رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودهاند مذاکره حتی به صورت غیرمستقیم نیز ممنوع است و زیر پا گذاشتن چنین اصلی هزینه بالایی بر نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل خواهد کرد، البته امریکاییها این هدف را به عنوان سقف مطالبات خود تعیین کردهاند و به طور حتم با مقاومت ایران عقبنشینیهایی خواهند داشت، کمااینکه از ابتدا قصد داشتهاند مذاکرات هستهای با ایران را در مسیر دیگری جلو ببرند.
دولت روحانی به دنبال یک میراث ماندگار
نکته دیگر در خصوص مذاکرات وین علاقه امریکاییها به نهایی شدن تمام مذاکرات تا پایان دولت فعلی است تا اجرای آن به دولت بعدی منتقل شود. دولت فعلی نیز کموبیش به دنبال همین راهبرد است، کما اینکه حسن روحانی بر این نکته تأکید کرده که در صورت رفع بوروکراسیهای اداری «عباس عراقچی» مذاکرهکننده ارشد ایران میتواند «همین امروز» مذاکرات را به اتمام برساند.
طبیعی است که گرفتن تصمیمات حساس در این حوزه با مشارکت تمام افراد صورت میگیرد، کما اینکه هم اکنون کمیتهای در داخل دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برای بررسی توافق وین تشکیل شده است، با وجود این با تصویب هر توافقی اجرا و مشکلات آن بر گرده دولت بعدی خواهد بود، از این رو طبیعی است که هر گونه تصمیمگیری در این باره به دولت بعد منتقل شود.
در کنار این تجربیات قبلی نیز نشان میدهد در دورههای گذشته، مذاکرات بسیار قبلتر از انتخابات متوقف شده بود و در این دوره نیز این مذاکرات تقریباً تا زمان پایان دولت ادامه یافت که رکورد جالبی در نوع خود محسوب میشود.
شاید بد نباشد در این بین نگاهی به خاطرات رئیس سازمان انرژی اتمی در مذاکرات قبلی داشته باشیم.
علی اکبر صالحی در بخشی از گفتوگویش در خصوص مذاکرات عمان که در سال ۹۴ با روزنامه ایران صورت گرفت به پیش رفتن مذاکرات کانال عمان و پذیرش حق غنیسازی از سوی امریکاییها اشاره کرد و گفت: «آقای خاجی را برای برگزاری جلسه دوم (اواخر سال ۹۱) به عمان فرستادیم که نشست خیلی خوبی شد. طرفین دو سه روز در عمان ماندند و نتیجه آن شد که پادشاه عمان نامهای برای آقای دکتر احمدینژاد نوشت مبنی بر اینکه نماینده امریکا اعلام کرده است حق غنیسازی ایران را به رسمیت میشناسند. سلطان قابوس متن همین نامه را برای رئیسجمهوری امریکا هم ارسال کرد.»
وی در ادامه تصریح کرد: «ما تا این مرحله پیش رفتیم. نامهای از سلطان عمان دریافت کردهایم که امریکاییها متعهد شدهاند حق غنیسازی ایران را به رسمیت میشناسند. ما خود را آماده میکردیم تا برای اجرای نقشه راه و تعیین جزئیات تعهدات متقابل وارد جلسه سوم با امریکاییها شویم. این فعل و انفعالات، مربوط به زمانی بود که کشورمان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته بود، در همین هنگام، از دفتر رهبر معظم انقلاب به ما اطلاع دادند که حسب صلاحدید معظمله، دیگر مذاکره را متوقف کنید، بگذارید بعد از تعیین تکلیف انتخابات، دولت بعدی مذاکرات را پیگیری کند.»
مذاکرات باید به دولت بعدی محول شود
نکته دیگر درباره توافق در لحظه آخر ملاحظاتی است که میتواند بر تصمیم ایران فشار وارد کند. طبیعی است که دولت فعلی علاقه فراوانی دارد تا یک میراث جدی از خود در حوزه سیاست خارجی از خود باقی بگذارد و با توجه به اینکه در مورد مسائل داخلی مشکلات فراوانی در کشور وجود دارد، بازگشت به برجام اصلیترین برگ برنده آن بعد از پایان دولت در راستای دستاوردسازی خواهد بود.
در مقابل امریکاییها علاقه فراوانی خواهند داشت تا بتوانند با نحوه مدیریت مذاکرات در دقیقه۹۰ بر فضای داخلی ایران تأثیر بگذارند یا بتوانند مدیریت افکار عمومی را بر عهده بگیرند، از این رو میتوان با قاطعیت گفت تصمیمگیری در لحظه آخر دقیقاً میدان دادن به فشار امریکاییها برای عقبنشینی ایران است.
بررسی میدانی صحنه نیز نشان میدهد اوضاع چندان به نفع امریکاییها نیست؛ ایران در حوزه توانمندیهای هستهای به چنان درجهای از پیشرفت رسیده است که به زعم امریکاییها امکان بازگشتپذیری آنها وجود نخواهد داشت، از این رو در نهایت این امریکاییها هستند که باید تصمیم نهایی را در مورد برنامه هستهای ایران بگیرند چراکه به غیر از فروپاشی نهایی برجام یا حمله نظامی به تأسیسات هستهای مسیری دیگر در مقابل آنها وجود ندارد، از این رو به احتمال زیاد گذر زمان میتواند امریکاییها را وادار کند در مقابل مطالبات ایران به خصوص در حوزه تحریمها بیشتر عقبنشینی کنند.