یکی از عوامل اصلی خشونت و نزاع میان افراد جامعه مشکلات اقتصادی است، محرومیتها و کاستیهای مادی باعث عقدههای روانی و درونی افراد شده و خشونت را رقم میزند. امروزه با گسترش شهرنشینی و تجملگرایی، مردم نیازهای مادی بیشتری را احساس میکنند و برای تأمین نیاز مادی تحت فشار فراوان قرار میگیرند، زیرا برای اینکه بتوانند خود را با امکانات مشابه بقیه همسو کنند، همواره درحال تلاش برای کسب درآمد بیشتر هستند و از آنجا که در این دوره تورم و گرانی را داریم، مردم هرچه تلاش میکنند به آن سطح از برآورده شدن توقعات نمیرسند، به همین خاطر برخی از آنان دچار سرخوردگی و ناراحتی شده و برخی اوقات برای رفع نیاز (حال نیاز واقعی باشد یا نیاز کاذب) دست به جرائم متفاوت از جمله نزاع میزنند. در این میان کمرنگ شدن نقش معنویت در زندگی نیز بر مشکلات دامن میزند.
پدیدهای به نام چرخه خشونت
شخص در محل کار مسئولیتی بر عهده دارند و موقعیت رشوه گرفتن برای او فراهم میباشد و زمینه این کار نیز از قبل تأمین شده است، برای رسیدن به خواستههای مادی خود وسوسه شده و این کار زشت را مرتکب میشود. گفته شده خشونت مولد خشونتهای بیشتر است. برای مثال وقتی فردی شاهد رشوه دادن و راه افتادن کار شخص ثالثی میشود عصبانی شده و به نحوی این عصبانیت را تخلیه میکند. گاهی ممکن است در خیابان سر مسئله ناچیز و کم اهمیتی همچون تنه زدن غیرعمد شروع به دعوا و درگیری کند و با این کار فرد دیگری را ناراحت کند و این چرخه خشونت مکرر ادامه پیدا میکند. در جامعهشناسی نظریهای تحت عنوان تئوری چرخش در خشونت وجود دارد و بیان شده که خشونت از خشونت زاده میشود. اختلاس، حقوقهای نجومی و... نیز میتوانند اثر مخربی روی ذهن مردم بگذارند و فضا را برای ارتکاب جرائم، نزاع و درگیری مستعد سازند.
گسترش خشونت در زندگی شهرنشینی
طبق نظر پیتریم سورکین از قرن ۱۷ به بعد ذهنیتها، ذهنیت حسی و مادی شده و ذهن، افکار و رفتار ما را مادیات در بر گرفته است. به دلیل اینکه مادیات اصل قرار گرفته، معنویات و ارزشهای دینی کمرنگ شده و به همین جهت نیز زمینه برای خشونت بیش از پیش فراهم شده است. میتوان گفت به همین دلیل است که میزان خشونت و نزاع در شهرهای بزرگ نسبت به شهرهای کوچکتر بیشتر است، زیرا در شهرهای بزرگ هم مادیگرایی و هم بیهویتی بیشتر حاکم است و بنابراین خشونت به یک امر معمول تبدیل شده است. ساکنان در شهرهای بزرگ به خاطر شرایط زندگی شهرنشینی و دور بودن از فضای طبیعت بیشتر دچار خلأ بیهویتی میشوند و برای رفع تنهایی و کسب هویت دست به فعالیتهایی میزنند که در مرکز توجه قرار گیرند، نزاع و درگیری میتواند یکی از این روشها باشد. شرایط جامعه ازجمله گرانی، تورم، افزایش فشار زندگی، گسترش رشوه و تبعیضها زمینهساز وقوع درگیری و افزایش خشونت است.
ناتوانی کلام در حل اختلافات و نزاعها
نزاعها دو دسته هستند؛ نزاعهایی که بر اثر اختلافات ریشهدار اتفاق میافتد و نزاعهایی که اختلافات آنی منجر به وقوع آن میشود. مواردی مانند کمبود جا برای پارک اتومبیل، رعایتنکردن حقوق شهروندی، نبود فرهنگ آپارتماننشینی، افزایش قیمت خدمات، افزایش قیمت کالاهایی که در سبد خانوار حیاتی هستند و نبود نظارت بر همه این موارد بیشترین دلایل نزاعهای آنی هستند. نزاع آنی بیشتر در شهرها اتفاق میافتد، بنابراین سهم کلانشهرها از نزاع بیشتر از شهرهای کوچک و روستاها میباشد، دلیلش هم ناتوانی زبان و گفتار در حل اختلافات آنی است. این روزها زبان قابلیت میانجیگری خود را از دست داده است، زیرا امروزه در شهرها افراد با فرهنگهای متفاوت در کنار یکدیگر زندگی میکنند و زبان مشترکی که در آن همه کلمات و عبارات هممعنا باشد، ندارند، بنابراین به یک تفاهم مشترک نمیرسند. در این موارد آموزش افراد بهترین و اساسیترین راهکار پیشگیری از خشونت است.
رابطه معکوس خشونت و معنویت
مشغول شدن به نماز و دعا سبب افزایش آرامش و امید میشود. زمانی که ما امید داشته باشیم وقتی از خداوند درخواست میکنیم و اجابت میکند آرامشی ما را فرا میگیرد و به دنبال آن خشونت و عصبانیت کم میشود. متأسفانه امروزه ارزشهای دینی با توجه به الگوبرداری از فرهنگ بیگانه کمرنگ شده است و مردم از دعا و مناجات تاحدودی دور شدهاند، همچنین به خاطر گسترش و شیوع ویروس کرونا و لزوم فاصلهگذاری اجتماعی، شرکت در مساجد و مراسم مذهبی بسیار کم شده و با گذشت زمان و طولانی شدن دوری از این امر نیکو، باعث کاهش آرامش جامعه شده است. حضور در مساجد پیوند اجتماعی را قویتر میکند، هم محلیها از مشکلات هم خبردار میشوند و با کمک همدیگر سعی در رفع مشکل میکنند، اما زمانی که حضور در اجتماعات مفید کم شود در نتیجه آن روابط و پیوند دوستی هم کم میشود. انسان در دعا با خداى خود مناجات مىکند و از مشکلاتى که زندگىاش را نگران کرده به او پناه مىبرد. امروزه روانپزشکان دریافتهاند که دعا، نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى، تشویش، هیجان و ترس را که موجب بیشترین ناراحتىهاى ماست، برطرف مىکند. راز و نیاز علاوه بر اینکه غم و اندوه را رفع مىکند، باعث اطمینان قلب مىشود، زیرا انسان در زمان اضطراب و نگرانی غالباً با حضور قلب و خلوص نیّت رو به سوى خدا مىآورد و با او درددل مىکند، ناراحتیهای خویش را بیرون مىریزد و اسرار خود را که در دلش پنهان است، به زبان مىآورد، تنها از او راه چاره و نجات را میطلبد و با تضرع تقاضاى کمک مىنماید، به عبارت دیگر وقتى نیایشگر از ژرفاى دل دست به دعا بر مىدارد، نوعى شادابى و نشاط و انبساط در درون خود احساس مىکند که حاضر نیست با هیچ بهایى آن را از دست بدهد.
دعا و نیایش معجزه میکند
دکتر آلکسیس کارل مىگوید: دعا محکمترین و بالاترین حلال مشکلات است. تأثیر دعا واقعاً شگفتانگیز است. قدرت دعا و نیایش نشانه آزاد شدن انرژى است، همانطور که به کمک تکنیکهاى علمى انرژى اتمى را آزاد مىکنند، با استفاده از قدرت دعا و از طریق شگردهاى علمى مىتوان انرژى معنوى را آزاد ساخت؛ بنابراین با کمک تأثیرات سودمند دعا و نماز تنشها و مشکلات زندگی کوچک شمرده شده و به این صورت خشونت کاهش مییابد. جامعه باید بستر و زمینه رشد مذهبی و فرهنگی را فراهم آورد تا مردم با معنویات پیوند بیشتری برقرار کنند. در عصر دیجیتال و گسترش فضای مجازی، بخش عمدهای از زمان روزانه افراد به وبگردی و گشتن در این فضا اختصاص مییابد و به این دلیل که نظارتی هم بر آنها صورت نمیگیرد، اثر سوء بر روح و روان مردم به خصوص جوانان میگذارد و سبب میشود خشونت در جامعه بیشتر شود. خشونت و نزاع میان افراد جامعه بیشتر ریشه در مشکلات اقتصادی دارد، محرومیتها و کاستیهای مادی باعث عقدههای روانی و درونی افراد شده و خشونت را رقم میزند. جامعه با برقراری عدالت کاری و فراهم کردن شرایط برابر جهت اشتغال با درآمد مناسب و کاهش هزینهها میتواند تا حد زیادی از نزاع و درگیری پیشگیری کند. به کارگیری روشهای تمدد اعصاب، راز و نیاز با پروردگار، عوض کردن شیوه تفکر، حل کردن مشکلات، تغییر دادن شرایط و استفاده از راهکارهای مشاوران از جمله راههایی است که برای کنترل خشم و جلوگیری از بروز اتفاقات بدتر مؤثر میباشد.