كمتر از یک هفته تا برگزاري سيزدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري باقي است و هنوز رهبران جريان تجديدنظرطلب و گروههاي سياسي وابسته به اين جريان نامزد نهايي خود را در عرصه انتخابات معرفي نكردهاند و اينگونه تظاهر ميكنند كه اصل انتخابات اين دوره و نتايج حاصل از آن براي آنها فاقد اهميت است.
تجديدنظرطلبان با هدف مظلومنمايي و ايجاد حس ترحم در جامعه نسبت به خود، تلاش ميكنند در آستانه هر انتخاباتي عملکرد شوراي نگهبان را عامل شكست نامزدهاي خود در عرصه انتخابات رياست جمهوري و انتخابات مجلس شوراي اسلامي عنوان كنند و در اين دوره نيز ردصلاحيت برخي نامزدهاي انتخاباتي توسط اين شورا را عامل كنارهگيري اين جريان از صحنه رقابتها معرفي كنند. اين در حالي است كه برخي منابع غيررسمي، از احتمال حمايت رهبران اين جريان از يكي از نامزدهاي حاضر در صحنه رقابت خبر ميدهد. قبل از آنكه به علت اصلي انزواي سياسي- انتخاباتي جريان تجديدنظرطلب بپردازيم، بايد دانست در حالي طيف مدعي اصلاحطلبي از ردصلاحيت نامزدهاي انتخاباتي خود سخن به ميان ميآورد كه بسياري از تئوريسينهاي اين جناح همراه با برخي گروههاي سياسي آن، هفتهها قبل از حضور علي لاريجاني در وزارت كشور به عنوان نامزد انتخابات رياستجمهوري، او را به دلايل متعددي فاقد ويژگيهايی عنوان ميكردند كه بتوان بر اساس آن به عنوان نامزد نهايي جناح اصلاحطلب دانست.
درباره اسحاق جهانگيري نيز بسياري از جناحهای تجديدنظرطلب معتقد بودند وي به دليل آنكه معاون اول حسن روحاني بوده و افكار عمومي او را عامل اصلي دچار شدن كشور به شرايط فعلي ميدانند، حاضر به حمايت از وي نبوده و ثبتنام او را يك اشتباه راهبردي عنوان ميكردند.
ردصلاحيت اين دو تن بيشتر از آنكه بازيهاي انتخاباتي- سياسي تجديدنظرطلب را به هم ريخته باشد، بستر و زمينهاي را فراهم ساخت تا بر اساس آن رويه سابق مبني بر «مظلومنمايي انتخاباتي» را بهروزرساني و اينگونه وانمود كنند كه ردصلاحيت شوراي نگهبان عامل عدم حضور فعال اين جناح در فرايند انتخابات رياست جمهوري است! ناگفته نماند كه پروژه مظلومنمايي جناح تجديدنظرطلب در انتخابات رياست جمهوري سال 1384 با حكم حكومتي رهبرمعظم انقلاب اسلامي و بازگرداندن معين و مهرعليزاده به فضاي رقابتهاي انتخاباتي بلااثر شد يا در انتخابات سال 1388 نامزد متبوع اين طيف كه با حمايتهاي مالي و سياسي گسترده داخلي و خارجي همراه بود نيز طعم شكست انتخاباتي را چشيد و در دو انتخابات سالهاي 1392 و 1396 اين جناح با تغيير تاكتيك انتخاباتي خود از نامزد مستقل حاضر در صحنه حمايت كرد تا از سرخوردگي بدنه اجتماعي خود جلوگيري كند.
اصلاحطلبان همتي و مهرعليزاده را رها نكردهاند
فيضالله عربسرخي از عناصر جريان تجديدنظرطلب بيان ميكند كه جناح متبوع او همتي و مهرعليزاده را به حال خود رها نكردهاند و با آنها در ارتباط هستند: «مجموعه اصلاحات در اين دوره حركتي هماهنگ و قابل قبول را تعقيب كرده است، هم در مقام تأسيس تشكيلات جبهه اصلاحات ايران و هم در مقام تصميمگيري و سعي كرد همه نامزدهاي اصلاحطلب تعيين شده را به ثبتنام توصيه كند ولي همه نامزدهاي جبهه ردصلاحيت شدند و جبهه اعلام كرد نامزدي ندارد، در عين حال دو نامزدي كه از لحاظ تفكر با جريان اصلاحات نسبت دارند، رها نشدند و در ارتباط و تماس با آنها هستند ولي اينكه تصميم نهايي چه خواهد شد اين تصميمي است كه جبهه اتخاذ ميكند.»
گفتههاي اين فعال اصلاحطلبي به خوبي نشان ميدهد رهبران اين جريان برخلاف ادعاي روزهاي اخير خود به انتخابات و نتايج آن بيتفاوت نبودهاند و در پشت صحنه مشغول هدايت و تقويت نامزدهاي متصل به خود هستند. محمد عطريانفر ديگر چهره مشهور جناح تجديدنظرطلب كه يكي از اعضاي حزب كارگزاران نيز ميباشد در اين باره ميگويد: «شرايط امروز ما با شرايط گذشته هيچ تفاوتي ندارد و اين انتخابات هم مشابه ساير انتخاباتهايي است كه بر ما سخت گرفتهاند، مگر در سال 92 نبود كه آقاي هاشميرفسنجاني برخلاف حق و عدل به بهانه كبر سن ردصلاحيت شد. علاوه بر اينكه ما در اين دوره از انتخابات دو چهره اصلاحطلب داريم؛ آقايان مهرعليزاده و آقاي همتي كه سابقه اصلاحطلبي دارند و در درون دولت اصلاحات نقش داشتند. ما ميتوانيم اين دو نفر را علاوه بر دلخوريهايي كه داريم، جايگزين كنيم. جبهه اصلاحات ميتواند از اين دو بزرگوار حمايت كند و در پايان دوره هر كدام موقعيت بهتري دارد ديگري به نفع او كنار بكشد. اين رفتار انتخاباتي زمينهاي را فراهم ميكند تا اصلاحطلبان مجدداً به رغم همه محدوديتهاي اعمال شده توسط شوراي نگهبان توفيقاتي به دست بياورند، چرا احزاب اصلاحطلب خود را از اين احتمال عقلايي محروم كنند. محروم كردن خودمان از انتخابات هيچ رهاوردي براي ما ندارد و چه بسا ما را از توفيقات آينده باز دارد.»
اين عضو حزب كارگزاران با تأكيد بر حمايت قوي اين حزب از عبدالناصر همتي گفت: موضوع كارگزاران حمايت از آقاي همتي است. بايد برنامه ما چيزي باشد كه در گذشته هم جريان اصلاحات بر آن عقيده داشت... حال چه اين اقدام از ناحيه آقاي مهرعليزاده صورت بگيرد و چه از ناحيه آقاي همتي، تفاوتي براي اصلاحات ندارد.»
محمود صادقي نيز در گفتوگو با روزنامه آرمان گفت: «من معتقدم اين دو كانديدا(همتي و مهرعليزاده) بايد از فرصتي كه در مناظره و برنامههاي ديگر در اختيار دارند، بهجاي پرداختن به بعضي از مسائل جزئي روي حوزههاي اساسي تكيه كنند، مثلاً بروند روي بحث سياست خارجي و نشان دهند رويكرد آن پنج كانديداي ديگر چه بوده كه كشور را در عرصه سياست خارجي با چالش مواجه كرده است... زيرا در زمينه سياست داخلي رويكردشان، آزاديهاي اجتماعي به معناي عام و تام نيست و برخلاف ادعاهايي كه ميكنند اگر به قدرت برسند به حزب مخالف اجازه ادامه فعاليت باز نميدهند.»
تحريم غيرمستقيم انتخابات با هدف كاهش مشاركت
رهبران و تئوريسينهاي جناح تجديدنظرطلب به رغم آنكه به خوبي ميدانند عدم حضور فعال يك جناح مطرح سياسي در آوردگاه مهمي مانند انتخابات رياست جمهوري ميتواند به مرگ تدريجي و تضعيف گفتماني آن جريان در طول سالهاي بعد بينجامد اما با اين حال از بين گزينه بد و بدتر، گزينه بد را انتخاب كردهاند و از ميان مرگ تدريجي سياسي و شكست علني، ترجيح دادهاند گزينه نخست را انتخاب كنند. تجديدنظرطلبان با توجه به آنكه دولت تحت حمايت و هدايت آنها بدترين عملكرد ممكن در عرصههاي اقتصادي معيشتي سياسي و فرهنگي و حتي سياست خارجه را از خود بر جاي گذاشته است، علاقهاي به حضور فعال در عرصه انتخابات رياست جمهوري ندارند و ترجيح ميدهند شكست انتخاباتي خود را با موضوعاتي نظير ردصلاحيتهاي انتخاباتي توجيه و از يك آبروريزي سياسي جلوگيري كنند.
هدف ديگر جريان تجديدنظرطلبي كه به صورت مستمر در انتخاباتهاي دو دهه اخير مورد توجه قرار گرفته است، كاهش مشاركت عمومي و به واسطه آن تضعيف قدرت نظام در عرصه سياست خارجه است كه ميتواند كشور را در ريل انفعال- مذاكره قرار دهد.