روزی که تاجزاده برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری اعلام حضور کرد، باور عمومی بر این بود که ایشان مانند نخودی و بازی بههم زن وارد عرصه شده است. دلیل اصلی چنین باوری این بود که بعید است عقلای جریان اصلاح طلبی کسی را که رسماً و شفاف میگوید جمهوری اسلامی، ولایت فقیه، حجاب و سیاستهای نظام را قبول ندارد، مورد توجه قرار دهند.
باور دوم این بود که اگر چنین کنند معنای آن این است که جریان اصلاحات به دنبال برگزاری انتخابات و مشارکت در چارچوب نظام و قوانین موجود نیستند. حال تاجزاده در جدول ۱۴ نفره آنها با ۳۲ رأی در جایگاه سوم ایستاده است. حتی بالاتر از پزشکیان و عارف و شریعتمداری و کواکبیان. این موضوع نشان میدهد به رغم اینکه بخش سکولار جریان اصلاحات از نظام و اندیشه عبور کرده است، اما همچنان زنده و سازماندهنده است. مشخص است که ذائقه و نوع مواجهه تاجزاده با نظام را میپسندند و در خلوت خود لبخند میزنند که مدینه فاضله ما چنین شخص و چنین نگاهی است. جریان انقلاب باید از این تصمیم و اقبال بفهمند که تاجزاده در درون جریان، تنها نیست. بخشی از تصمیمگیران جریان اصلاحات هرکدام در درونشان یک تاجزاده نهفته است و هدفشان مبارزه با نظام در بستر انتخابات است؛ لذا باید از این ساده اندیشی به در آیند که رقابت بین دو سلیقه است. رقابت با این وضعیت بر سر ماهیت نظام است. با این فرض چرا اکبر گنجی، محسن سازگارا، محسن کدیور، رجب مزروعی، فاطمه حقیقت جو و... کاندیدا نشوند؟