کد خبر: 1045697
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۲۳
اعضای یک شبکه راهزنی که با دستبرد به محموله‌های بار سرقت می‌کردند بازداشت شدند. سردسته باند نگهبان انباری در شورآباد بود که پس از بررسی محتوای محموله‌ها نقشه سرقت‌ها را طراحی می‌کرد.
سرویس حوادث جوان آنلاین: روز یک‌شنبه ۲۴‌اسفند‌سال قبل مردی با مأموران پلیس کهریزک در جنوب تهران تماس گرفت و گفت مرد جوان دست و پا بسته‌ای را در بیابان‌های قلعه نو پیدا کرده است. این مرد به مأموران گفت: در حال عبور از بیابان‌های اطراف بودم که صدای کمک خواهی و ناله‌ای به گوشم رسید. در حالی که شوکه شده‌بودم رد صدا را گرفتم تا اینکه داخل گودالی با مرد جوانی روبه‌رو شدم که دست و پایش با طناب بسته و رها شده‌بود. مرد زخمی گفت چند مرد ناشناس خودروی او را سرقت کرده و او را دست و پا بسته در آن محل رها کرده‌اند.

راهزنان مسلح

با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و مرد زخمی را ابتدا به مرکز درمانی و بعد به اداره پلیس منتقل کردند. بررسی‌ها نشان داد چند راهزن مسلح کامیون شاکی را که ۲۱۵‌کارتن سیگار بار داشته سرقت کرده‌اند. بدین ترتیب با توجه به حساسیت موضوع پرونده شاکی برای رسیدگی در اختیار کارآگاهان اداره‌یکم پلیس‌آگاهی پایتخت قرار گرفت.

شاکی در توضیح ماجرا به کارآگاهان گفت: من راننده کامیون هستم و بار به شهرستان‌ها حمل می‌کنم. صبح روز حادثه از انباری در کهریزک ۲۱۵‌کارتن سیگار خارجی به مقصد اصفهان بار زدم و به راه افتادم. پس از طی مسافتی احساس کردم باد کامیونم کم است که کنار جاده توقف کردم تا باد لاستیک‌های خودروام را چک کنم که ناگهان دو مرد ناشناس مسلح یکی از سمت شاگرد و دیگری از سمت راننده وارد کامیون شدند. آن‌ها ابتدا خود را مأمور معرفی کردند و مرا به زور و با کتک‌کاری به داخل خودروی پراید بردند که متوجه شدم خودروی پژوی دیگری هم آن‌ها را اسکورت می‌کند. به هرحال دو مرد مسلح بلافاصله چشمان مرا با پارچه‌ای و دست و پایم را با طنابی بستند و مرا در صندلی عقب خودرو انداختند. فهمیدم که یکی از آن‌ها سوار کامیون من شد و به راه افتاد و یکی دیگر هم خودروی پراید را به حرکت در آورد. حدود چهارساعتی خودروی پراید در حال حرکت بود و گاهی هم راننده توقف می‌کرد و با نفر دومی حرف می‌زد و دوباره به راه می‌افتاد تا اینکه مرا در بیابان‌های اطراف قلعه‌نو داخل گودالی رها کردند و از محل گریختند. پس از این من و با داد و فریاد درخواست کمک کردم که رهگذری متوجه شد و جان مرا نجات داد.

سرقت‌های مشابه

در حالی که مأموران پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان مسلح آغاز کرده‌بودند با چند شکایت مشابه دیگر هم روبه‌رو شدند که همگی حکایت از آن داشت راهزنان مسلح به چند کامیون دیگر که آن‌ها هم بار پارچه داشته‌اند دستبرد زده و راننده‌ها را دست و پا بسته در بیابان‌های اطراف رها کرده‌اند.

مأموران پلیس در ادامه به بررسی دوربین‌های مداربسته پرداختند، اما دریافتند سارقان مسلح که با دو خودروی پراید و پژو بدون پلاک دست به سرقت‌های سریالی می‌زنند تا شناسایی نشوند.

سرنخ

در حالی که سارقان از خود هیچ ردپایی به جا نگذاشته بودند مأموران پلیس در شاخه دیگری از تحقیقات به رد پای پسر جوانی به نام عرشیا رسیدند که قبلاً نگهبان انبار بزرگی در حوالی کهریزک بود. بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد عرشیا مدتی است با چند پسر جوان ارتباط دارد و اطلاعات مربوط به بارگیری کامیون‌ها را به آن‌ها خبر می‌دهد.

همچنین مشخص شد عرشیا سردسته باند است که همراه اعضای باندش دست به سرقت‌های سریالی می‌زند. بدین ترتیب مأموران وی را به صورت نامحسوس تحت نظر گرفتند تا اینکه چند روز قبل متوجه شدند وی قصد دارد محموله پارچه سرقتی را بفروشد. با بدست آمدن این اطلاعات مأموران سردسته باند را هنگام فروش بار سرقتی دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند.

متهم در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی با همدستی پنج‌نفر از دوستانش اعتراف کرد.

سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس‌آگاهی پایتخت درباره این خبر گفت: پس از اعتراف متهم، مأموران پلیس پنج‌عضو دیگر این باند را دستگیر کردند. متهمان در بازجویی‌ها به سرقت یک محموله سیگار به ارزش ۵/ ۳ میلیارد تومان و دو محموله پارچه که حدود ۲ میلیارد تومان ارزش داشتند اعتراف کردند.

از آنجایی که احتمال می‌رود سارقان مسلح دست به سرقت‌های دیگری هم زده باشند، تحقیقات برای شناسایی مالباختگان احتمالی این باند ادامه دارد.

گفتگو با سردسته باند

عرشیا چه شد که سارق شدی؟

دوست داشتم یک شبه پولدار شوم. وقتی می‌دیدم افرادی هستند که بار‌های میلیاردی جابه‌جا می‌کنند و خودرو و خانه‌های آنچنانی دارند من هم وسوسه شدم که پولدار شوم. البته دوستانم هم بی‌تقصیر نبودند آن‌ها هم مرا وسوسه می‌کردند.

چرا؟

من انبار دار بودم و محل کارم انبار بزرگی بود که هر روز تعدادی محموله‌های میلیاردی در آنجا تخلیه و بارگیری می‌شد. مدتی قبل در دوره همی که با تعدادی از دوستانم داشتم هر کسی درباره کار و تجربه‌ای که داشت صحبت می‌کرد و من هم به آن‌ها گفتم که نگهبان انبار بزرگی هستم و درباره محموله‌های میلیاردی توضیح دادم که در انبار تخلیه و برای مقصدی بارگیری می‌شد. من اطلاعات خوبی درباره بارگیری محموله‌ها و حمل آن به شهر‌ها داشتم که دوستانم پیشنهاد دادند باند سرقت مسلحانه‌ای تشکیل دهیم و دست به سرقت بار کامیون‌ها بزنیم. وقتی پیشنهاد دادند وسوسه شدم و این باند را تشکیل دادم و بعد هم از شهر مرزی اسلحه تهیه کردیم و راهی شورآباد شدیم و در کمین کامیون‌ها می‌نشستیم.

درباره نحوه سرقت‌ها توضیح بده.

من معمولاً اطلاعات کامیون‌ها را در اختیار همدستانم قرار می‌دادم و آن‌ها هم به صورت نامحسوس کامیون را تعقیب می‌کردند و در مکان خلوت به عنوان مأمور پلیس‌راه کامیون را سد می‌کردند. با تهدید اسلحه دست و پای راننده را می‌بستند و کامیون او را سرقت می‌کردند. پس از چهار‌ساعت راننده را هم دست و پا بسته در بیابان‌های اطراف رها می‌کردند.

چرا راننده را همان لحظه رها نمی‌کردید؟

ما می‌خواستیم در این مدت زمان بخریم تا همدستانمان بار کامیون را در انبار‌هایی که در نظر گرفته بودیم تخلیه کنند و شاکی هم به سرعت نتواند شکایت کند که پلیس رد ما را بزند.

پول محموله‌های سرقتی را چه کار کردید؟

محموله‌های سرقتی را چند روز بعد از سرقت می‌فروختیم و با پول آن هم تا الان چهاردستگاه خودرو خریدیم که دستگیر شدیم و مقداری هم پول باقی‌ماند که بین هم تقسیم کردیم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار