فَاستَقِم کما أُمِرتَ و َمَن تابَ مَعَک وَلا تَطغَوا إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ)
پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن و همچنین کسانی که با تو بهسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند!) و طغیان نکنید که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند!
گاهی اوقات حوادثی در کشور یا دانشگاه رخ میدهد که بر خلاف اصول انقلابی و اسلامی و حتی اخلاقی است و دانشجوی مؤمن و انقلابی با درک صحیح از این موضوع احساس تکلیف میکند و تمایل دارد واکنش مناسب و کوبندهای هم داشته باشد. اما همیشه اوضاع بر وفق مراد نیست و در فتنههای پیچیده، به دلیل هژمونی رسانههای زرد و مخرب، دانشجوی فعال و آرمانگرا احساس غربت و تنهایی میکند و در شرایطی قرار میگیرد که هرگونه موضعگیری ممکن است از سوی جریانهای مزبور در دانشگاه برای وی گران تمام شود. گاهی اوقات کار ممکن است به جایی برسد که دانشجو مورد تمسخر یا اتهام قرار گیرد و حتی تأثیر منفی بر نمرات وی هم داشته باشد. اما این تمام ماجرا نیست. حرف حق را باید زد. حتی اگر تنها باشیم. حتی اگر هزینه داشته باشد. ایستادگی و پایداری بر اصول و ارزشها، یکی از الفبای کار در تشکلهای دانشجویی است و دانشجو نباید از ترس اینکه بخواهد موضع حقی در دفاع از وطن یا دین یا انقلاب و ارزشها بگیرد و هزینهای برای او داشته باشد، عقبنشینی کند. اگر دانشجو به بهانههای مختلف نسبت به ظلم و هتاکی به ارزشها سکوت کرد، قطعاً در آیندهای نه چندان دور در مسندهای بالاتر هم که بنشیند، بهجای یک فرد ارزشگرا و آرمانگرا یک فرد معاملهگر و محاسبهگر خواهد بود و چه بسا بسیاری از ارزشها را به مسلخ روحیه منفعت طلبانه خود ببرد. البته مقصود از ایستادگی بر حق و اصول این نیست که دانشجو اقدام به رفتارهای رادیکال و هنجارشکنانه کند یا اخلاق مداری را کنار بگذارد؛ لذا باید دقت شود که هر چیزی ارزش اصرار و ایستادگی و هزینه دادن را ندارد. گاهی اوقات دانشجویان بر سر موضوعات درجه چندم و کم اهمیت جنجال به پا و برای خود و تشکلهایشان دردسر درست میکنند ولی در مقابل مسائل کلیدی و بسیار مهم، در خواب به سر میبرند و غافل از این میشوند که اینجا جای مقاومت و پافشاری بوده است.
کنشگر باشیم، نه منفعل
اگر به گذشته برگردم و بار دیگر فرصت حضور در عرصههای دانشجویی را پیدا کنم، یکی از مهمترین راهبردهای خود را این قرار میدهم که کنشگر باشم نه واکنشگر. اگر منتظر این باشیم که دشمن شبهه افکنی کند و ما برویم سراغ پاسخ دادن، قافیه را باختهایم، چراکه تا بیاییم شبهه را جواب دهیم، شبهه بعدی آمده است. یعنی تا بیاییم تنظیم کنیم که پاسخی به یک حمله روانی بدهیم، با حمله بعدی مواجه میشویم و آنگاه هرگز نخواهیم توانست به هیچ کدام از آنها پاسخ مناسب دهیم. اما میتوان بهجای اینکه در مقام انفعال و واکنشگری قرار گرفت و صرفاً مشغول پاسخ به شبهات دیگران شد، تشکلهای دانشجویی انقلابی ابتکار عمل را به دست گیرند و میدان بازی را آنها تعریف کنند، یعنی بهجای دفاع، حمله کنند و چه جمله زیباییاست: بهترین دفاع، حمله است!
برای مثال تشکلهای دانشجویی بهجای اینکه صبر کنند تا غرب و تفالههای آن شبهه بیفکنند که جمهوری اسلامی نقض آزادی بیان یا حقوق بشر میکند، پیشدستی کنند و با استناد به واقعیتهای موجود دنیا، همان غرب و جیره خوارانش را به چالش بکشند و آنها را در مقام پاسخ دهی قرار دهند. کافی است واقعیات غرب بهطور دقیق و مستند، از سوی تشکلهای دانشجویی منعکس شود، به طور حقیقی غرب رسوا و به طور عمیق و کامل به چالش کشیده میشود. از برخورد امریکا و اروپا با اقلیتهای دینی، سیاهپوستان، مهاجران، مسلمانان و... گرفته تا برخورد با معترضان و مخالفان خود در کف خیابانهای پاریس و نیویورک. از انحصار قدرت در دست احزاب ثروتمند گرفته تا انحصار ثروت در دست جریانهای خاص. از کارتن خوابی در قلب لندن و بسیاری از ایالات امریکا تا فقر و بیکاری در بسیاری از کشورهای مدعی. در واقع دانشجو باید به طور مداوم محتوا تولید کند، خشابهای رسانههای خود را پر از محتواهای مستند، دقیق و رسواکننده کند و جریانهای فکری غربزده را امان ندهد. لب کلام این است که دانشجو باید کنشگر باشد و نه واکنشگر. یعنی اجازه ندهد میدان بازی را آنگونه که دشمن میخواهد برای او تعریف کنند بلکه او باید میدان بازی را برای دشمن تعریف کند.
*دبیرکل اسبق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان کشور
عضو هیئت علمی دانشگاه