قانونهای یک شبه در فوتبال ایران راه به جایی نمیبرد، خصوصاً که هیچ ثبات و ایستادگی برای اجرای چنین قوانین سرتا پا ایرادی نیز وجود ندارد. با وجود این هرازچندگاهی شاهد ظهور قوانینی هستیم که یا مندرآوردی و عجیب و غریب هستند یا اگر هم درست و منطقی باشند در زمان نادرست اعلام میشوند تا هیچ سودی برای فوتبال ایران در پی نداشته باشد و نتیجه عکس بدهد!
معضل اصلی فوتبال ایران در واقع بعد از عدم نظارت و عدم پاسخگویی مدیران و مسئولان آن، همین قوانین ضربالاجلی است که هیچگاه ارادهای برای اعمال درست آن وجود نداشته، قوانینی که بدون بررسی زمینهای وضع میشوند تا ضررهایش بیش از سود و منفعتش باشد. اگر هم در ظاهر مانند بسته شدن پنجره نقل و انتقالات باشگاههای بدهکار قوانین خوبی باشند با وضع و اعمال آن در زمان نادرست، نه فقط خیلی زود از رده خارج میشوند که در زمره قوانین بیفایدهای قرار میگیرند که تنها اعتماد و اطمینان به فدراسیون فوتبال را زیر سؤال میبرد.
محرومیت از پنجره نقل و انتقالات سالهاست که از سوی فیفا به عنوان یکی از جریمهها علیه تیمها استفاده میشود. محرومیتی که فیفا در ایران بیشتر به دلیل عدم پرداخت مطالبات بازیکنان و مربیان خارجی از آن استفاده میکند. این محرومیت میتواند جریمهای متناسب با عدم تعهد باشگاهها به قراردادهایی که میبندند، باشد. اما اجرای آن در میانه فصل، آن هم تنها برای یک تیم در شرایطی که هزاران بازیکن و مربی طلبکار در فوتبال ایران وجود دارد که شکایتهایشان در بسیاری از موارد هنوز راه به جایی نبرده و بعد از سالها همچنان در حال دویدن برای دریافت مطالبات خود هستند همان مورد استفاده از قانونی درست در زمانی نادرست است که نتیجه عکس میدهد!
عقبنشینی فدراسیون فوتبال در خصوص بسته ماندن پنجره نقل و انتقالات پرسپولیس به بهانه شرطی بودن برداشتن این محرومیت نمونه واضح عقبنشینی زودهنگام فدراسیون از قوانینی است که یا به درستی وضع نشدهاند یا به درستی و در زمانی که باید اجرا نمیشوند.
جدی بودن فدراسیون در اعمال این قانون بدون تردید میتواند سهم بسزایی در کاهش طلبهای پرداخت نشده بازیکنان و مربیان ایرانی داشته باشد، اما نه تا وقتی که فدراسیون به سادگی و با هزار و یک بند و تبصره از اجرای این قوانین پاپس میکشد. در واقع این شرطی شدن برداشتن محرومیت از فصل نقل و انتقالات همان روشی است که فدراسیون طی سالهای اخیر برای صدور مجوز حرفهای باشگاههای فوتبال ایران پیشپای تیمها بدهکار گذاشته است. توافق با طلبکاران که راهکاری مسکنوار است و بعد از مدتی کوتاه اوضاع را آشفتهتر میکند، وقتی هیچ یک از این توافقات عملی نمیشوند و بدهکاران باشگاهها همچنان به قوت خود باقی هستند و هر روز نیز بر تعدادشان افزوده میشود.
پاپس کشیدن فدراسیون فوتبال در این مورد که میتوانست گامی مؤثر و مهم در راستای موظف کردن باشگاهها برای عمل به تعهداتشان باشد، بار دیگر بیثباتی فدراسیون را در اعمال قوانین خود به تصویر کشید. ضمن اینکه این داستان نشان داد با وجود تغییرات ظاهری در مدیریت فدراسیون، اوضاع به همان منوال قدیم و با همان دیدگاه و نگاه پرایراد قبلی دنبال میشود. حال آنکه اگر فدراسیون امروز از تصمیم خود برای اعمال قانون محرومیت باشگاههای بدهکار در فصل نقل و انتقالات در فصل جدید خبر میداد، نه فقط میتوانست در مسیری درست گام بردارد، بلکه ناچار نمیشد به دلیل عملی کردن فیالبداهه این قانون درست در زمان نادرست و در شرایطی که اکثر قریب به اتفاق باشگاههای فوتبال ایران بدهیهای سنگینی دارند، اما مشکلی بابت ثبت قرارداد بازیکنان جدید خود نداشتند، از تصمیمی که گرفته به بهانه گذاشتن شرط و شروط پاپس بکشد و بیثابتی خود را بار دیگر ثابت کند، آن هم تنها به این دلیل که فدراسیون فوتبال ایران گویا هرگز نمیخواهد یاد بگیرد که قانونگذاری یک شبه رخ نمیدهد و قبل از وضع هر قانون درست یا نادرستی باید همه جوانب را سنجید و زمینههای مختلف را در نظر گرفت.