کد خبر: 1031560
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۹ - ۰۲:۰۹
در گفت‌وگوی «جوان» با عوامل تهیه و تدوین کتاب «بانگ آزادی» مطرح شد
احمدعلی راغب و همه کسانی که چیزی به اسم موسیقی حماسی و موسیقی انقلاب اسلامی را برای ما ساختند و با خلق ملودی‌های ماندگار برای ما خاطره‌سازی کردند آنگونه که شایسته و بایسته است مورد توجه و تفقد قرار نگرفتند. یک چیز دیگری هم شاید بشود گفت و آن غفلت عمومی مدیریت و سیاستگذاری هنری کشور نسبت به موسیقی انقلابی است
مصطفي شاه‌كرمي
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: هفته گذشته استاد احمدعلی راغب معروف به «مرد هزار آهنگ» سازنده سرود‌های ناب و ماندگار انقلابی درگذشت. مرحوم راغب سازنده آهنگ‌های خاطره‌انگیزی مانند «خجسته باد این پیروزی»، «امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو»، «هم‌شاگردی سلام» و «مدرسه‌ها وا شده» بود که در بزنگاه‌های خاصی مثل فتنه ۸۸ به نقش‌آفرینی مؤثری با ساخت آثار موسیقایی به تقویت بنیان‌های هنری و فرهنگی انقلاب اسلامی می‌پرداخت. چندی پیش کتاب «بانگ آزادی» مشتمل بر خاطرات شفاهی این آهنگساز سرود‌ها و ترانه‌های معروف انقلاب به قلم محسن صفایی‌فرد و توسط انتشارات «راه‌یار» منتشر گردید. «بانگ آزادی» که با گفتگو‌های مهدی چیت‌ساز و مرتضی قاضی و به قلم محسن صفایی‌فرد منتشر شده است، زندگی و فعالیت‌های احمدعلی راغب به عنوان یکی از چهره‌های اصلی موسیقی انقلاب را از دوران کودکی و نوجوانی در بندر انزلی و بعد‌ها حضور در تهران را در هفت فصل روایت می‌کند. «جوان» در گفتگو با محسن صفایی‌فرد و مرتضی قاضی به بهانه درگذشت این استاد برجسته موسیقی و سرود‌های انقلابی ضمن نیم نگاهی به مسیر تدوین و تألیف این کتاب سعی کرده است به بررسی ابعاد شخصیتی و نیز برخی بی‌مهری‌های صورت گرفته در حق این هنرمند انقلابی بپردازد.

مشی و زی استاد احمدعلی راغب در طول ۴۲ سالی که از پیروزی انقلاب گذشته است به شکلی بوده که نشان می‌دهد خیلی اهل سر و صدا‌های معمول بین چهره‌های هنری نبودند و بر خلاف آثار سترگ و قابل تمجیدی که در حوزه آهنگسازی و سرود‌های انقلابی تولید کردند از منظر رسانه‌ای خط سیر و زندگی آرامی داشتند تا جایی که همین مسئله باعث عدم شناخت کافی مردم درباره ایشان شده بود. با وجود بهره بردن از چنین ویژگی‌هایی چطور راضی شدند در موردشان کتابی تهیه شود؟

صفایی‌فرد: نکته‌ای که گفتید درست است. واقعیت این است که راضی کردن مرحوم استاد راغب ابتدا خیلی سخت بود منتها پروژه‌ای که در دفتر جبهه مطالعات فرهنگی تحت عنوان تاریخ شفاهی موسیقی انقلاب شکل گرفت محوریتش کسب تجربه و انتقال دانش اندوخته شده آهنگسازان نسل اول هنرمندان موسیقی انقلاب برای ارتقای آهنگسازی در سال‌های اخیر بود. ما در سال ۸۹ برای آهنگسازی و ساخت قطعاتی با موضوعات روز مربوط به سال‌های بعد از فتنه و پر آشوب آن ایام جمعی از اساتید موسیقی انقلاب از جمله مرحوم استاد احمدعلی راغب را داشتیم که در آن جلسات شرکت می‌کردند و ما به عنوان کسانی که تهیه‌کننده موسیقی در آن سال‌ها بودیم با تجربیات ارزشمند این دوستان مواجه بودیم و احساس می‌کردیم نسل جوان و جدید موسیقی به این تجارب نیاز دارند. در این جلسات شورای موسیقی دفتر مطالعات بود که آقای راغب را از این جهت متقاعد کردیم که نمی‌خواهیم زندگی شخصی شما را کار کنیم بلکه می‌خواهیم آن دانش انباشت شده و رسوب کرده در تجربه کاری و هنری شما را به نسل بعد منتقل کنیم. ایشان از این جهت تمایل پیدا کردند تا ما کتاب «بانگ آزادی» را تدوین و تألیف کنیم. دراین کتاب هم به بسیاری از جوانب مربوط به مسائل خانوادگی ایشان یا مسائل شخصی مرحوم راغب خیلی پر و بال داده نشده است به این دلیل که اصلاً استاد تمایلی نداشتند در رابطه با مسائل شخصی خودشان صحبت کنند. ما محور را روی این گذاشته بودیم که احمدعلی راغب ذهن و هوشش آنقدر توانمند است که احساسات جمعی مردم و انقلاب ما را به آهنگ و ملودی تبدیل کند. اینکه چنین اقدامی از کجا ریشه می‌گیرد و برگ و توشه با خودش به همراه می‌آورد باعث شد ما در بخشی از کتاب به فضای خانوادگی استاد که مرتبط با شغل و توانایی حرفه‌ای ایشان می‌شد بپردازیم ولی خیلی متمرکز بر خانواده ایشان نشدیم و در حد اینکه چه چیز‌هایی به این پیوستار و خط هنری کمک می‌کرده، پرداختیم. آقای راغب هم به این معنی پای کار آمدند و قبول زحمت کردند و راجع به آثارشان و موسیقی انقلاب و تجاربشان گفتند و این کتاب از این منظر می‌تواند به نوعی یک کتاب کارگاهی آهنگسازی برای موسیقی انقلابی قلمداد شود. ما وقتی خدمت استاد شاهنگیان و قره‌باغی هم بودیم که آن‌ها هم منتج به تدوین چند کتاب شد، همه بر این محور اصلی شکل گرفتند. در واقع این کتاب یکی از چندین کتابی است که درباره فعالیت موسیقایی فعالان انقلابی تهیه و چاپ شده‌اند. ما رده سرود‌ها و ترانه‌های انقلاب را در انتشارات «راه یار» کار کردیم که جلد چهارمش کتاب «بانگ آزادی» استاد احمدعلی راغب است. این مجموعه به نوعی تجربه نگاری موسیقی انقلاب اسلامی است.

مرحوم راغب دو فصل عمده در زندگی‌شان داشتند یک فصل آن مربوط به واکنش‌های انقلابی ایشان به کشتار مردم توسط رژیم طاغوت می‌شود و فصل دوم زندگی این آهنگساز فقید به ایام پیروزی انقلاب و بعد‌ها وقوع جنگ تحمیلی هشت ساله مربوط است. محتوای این کتاب بر هر دو فصل استاد می‌پردازد یا اینکه به فعالیت‌های ابتدای انقلاب به بعد ایشان می‌پردازد؟

این کتاب از اتفاقات قبل از انقلاب شروع می‌شود. در واقع کتاب «بانگ آزادی» با پرداختن به بخش‌هایی از زندگی و اتفاقات زندگی پدر و مادر مرحوم استاد راغب شروع می‌شود. پدر ایشان از همراهان شهید میرزا کوچک خان جنگلی در جریان شکل‌گیری نهضت جنگل بوده‌اند. ما بسیاری از حوادث سیاسی شمال کشور به‌خصوص منطقه انزلی و گیلان را در دوران کودکی استاد راغب می‌بینیم. ارتباط ایشان با فضای چپ کمونیستی آن سال‌ها و روایتی که از ارتباط کشتی‌های روسی و شوروی سابق می‌کنند در ارتباط با مناطق شمالی کشور در این اثر پیداست. در سال‌های دهه ۴۰ که استاد عضو ارکستر رادیوی گیلان می‌شوند و آهنگ‌هایی که آنجا می‌سازند باعث می‌شود ساواک روی ایشان حساسیت پیدا و محدودیت‌هایی را برای استاد ایجاد کند. بعد‌ها مرحوم راغب به تهران می‌آیند و در ارکستر رادیو تلویزیون ملی ایران مشغول کار می‌شوند. همچنان آن فضای سیاسی که در دوران کودکی و نوجوانی با آن زندگی کرده و بزرگ شده‌اند را در ذهن دارند. وقتی به حوادث ناگوار ۱۷ شهریور و کشتار فجیع مردم به دست دستگاه پهلوی می‌رسند طبیعی است همراه دیگر کسانی که به دلیل اعتراض به این کشتار وحشیانه از رادیو بیرون آمدند با آن سابقه ذهنی و خانوادگی استعفا کنند.

مرحوم راغب در یک مظلومیت خاصی به سرمی‌بردند، البته برخی افراد می‌گویند در حوزه تولید یک اثر موسیقایی معمولاً آهنگساز و شاعر به اندازه‌ای که خواننده اثر در مرکز توجهات قرار می‌گیرد، دیده نمی‌شوند. از طرفی دیگر شخص مرحوم راغب خیلی مایل به چهره شدن و ایجاد سروصدا‌های معمول رسانه‌ای نبودند که این مسائل در کنار یکدیگر باعث شکل‌گیری مظلومیت مضاعفی در رابطه با استاد شده بود. با توجه به صحبت‌هایی که با خود استاد داشتید و اشاراتی که احتمالاً ایشان به چنین موضوعاتی داشتند فکر می‌کنید عدم شناخته شدن کسی مثل احمدعلی راغب با آن آثار عظیم موسیقایی به همین دلایل بوده یا اینکه کوتاهی‌های رسانه‌ای و مدیریتی هم در این مسئله دخیل بوده‌اند؟

قطعاً بخشی از این مظلومیت به همین روحیه تواضع و فروتنی و همچنین پشت صحنه بودن و ماندن شخص آقای راغب برمی‌گردد که این اخلاقشان قابل ستایش و قدردانی است، اما یک روی دیگر غربت ایشان شاید مربوط به بی‌توجهی و کم لطفی مسئولان و مدیران فرهنگی و هنری کشور به‌خصوص در این سال‌های اخیر باشد. من اصلاً کاری ندارم به اینکه فلان دولت مستقر یا بهمان دولت قبل چه اقداماتی انجام داده است. ما در این سوی ماجرا یک پدیده موسیقایی داریم که به جامعه، فضای ملی و انقلاب اسلامی ما به معنای کلی کلمه تعلق دارد. این آدم در روزگار فقر کامل قطعات موسیقی حماسی سال‌های سال روایتگر حماسه‌های مردم ما بوده و توانسته بود در آثارش خاطرات بسیار ماندگاری را برای مردم بسازد. کسی که خاطره ملی می‌سازد هر کس که باشد باید از آن شخص به شایستگی قدردانی صورت گیرد تا چنین اقدامات و فداکاری‌هایی ادامه‌دار باشد. برخی مدیران هنری و فرهنگی دولتی ما کسانی را که خیلی هم سوابق روشنی نداشتند و صرفاً در سال‌های اخیر کار‌های ارزشمندی را تولید کرده‌اند خیلی پر و بال می‌دهند و تحویل می‌گیرند ولی برای من قابل فهم و حتی قابل گذشت نیست که حتی در تشییع پیکر و مراسم خاکسپاری مرحوم استاد احمدعلی راغب نه معاون هنری وزیر ارشاد و نه رئیس مرکز موسیقی وزارتخانه حاضر بود و نه رئیس مرکز موسیقی صدا و سیما آمده بود! خب بهانه کرونا بهانه خوبی است ولی شما ببینید بالاخره کسی مثل استاد احمدعلی راغب قریب به ۴۰ سال در مرکز موسیقی صدا و سیما فعالیت کرده و سال‌های سال روی صندلی ریاست مرکز موسیقی سازمان نشسته و سال‌های زیادی عضو شورای عالی موسیقی صداوسیما بوده وقتی به رحمت خدا می‌رود هیچ‌کدام از این مدیران محترم حتی حضور نیم‌بندی هم پیدا نمی‌کنند! قطعاً برای استاد راغب که سال‌های بسیار زیادی بدون هیچ چشمداشتی برای تولید آثار فاخر موسیقایی تلاش و کوشش کرده فرقی نمی‌کند چه کسی یا کسانی زیر تابوتش را بگیرند این برای ما مهم است. این نشان دهنده میزان احترام جامعه مدیریتی کشور در عرصه فرهنگ و هنر نسبت به پیشکسوتان و بزرگان و کسانی که حقی به گردن مسیر پیش آمده ما دارند، می‌تواند باشد!

این قضیه مربوط به چند سال اخیر است؟

خیر! این بی‌توجهی مال این یکی دو سال و حتی این دولت و آن دولت هم نیست! کسی که در کارنامه هنری‌اش برادری‌اش را به انقلاب و هنر انقلابی ثابت کرده است حقش این کم توجهی‌ها نیست. هر چند در طول این سال‌ها کسانی بودند برای مرحوم راغب بزرگداشت برگزار کردند ولی در مجموع می‌بینیم که احمدعلی راغب و همه کسانی که چیزی به اسم موسیقی حماسی و موسیقی انقلاب اسلامی را برای ما ساختند و با خلق ملودی‌های ماندگار برای ما خاطره‌سازی کردند آنگونه که شایسته و بایسته است مورد توجه و تفقد قرار نگرفتند. یک چیز دیگری هم شاید بشود گفت و آن غفلت عمومی مدیریت و سیاستگذاری هنری کشور نسبت به موسیقی انقلابی است.

مرحوم راغب تنها آهنگسازی است که تأیید مرحوم امام (ره) به عنوان یک مرجع تقلید بزرگ و یک فقیه و مجتهد شیعی که به تمام ظرایف و دقایق دین مسلط است را به دلیل ساخت سرود‌های انقلابی دریافت کرده است. از طرفی مسئله بسیار مهمی تحت عنوان سرود‌های انقلابی توسط ایشان شکل گرفت و به اوج رسید و مرحوم راغب حکم سنگ بنای این عرصه را دارد. با این همه شاهد غفلت عجیب و غریبی از جانب مدیران و مسئولان هنری به مرحوم راغب هستیم، در حالی که اگر این بی‌توجهی به همه فعالان تسری داشت می‌گفتیم خب کلاً رویکرد مدیران این است، اما واقعیت و حقیقت چیز دیگری می‌گوید. فکر می‌کنید چنین تغافلی از جانب مدیران ریشه در چه چیزی دارد؟

همانطور که قبلاً گفتید به طور کلی آهنگساز در فضای هنری خیلی دیده نمی‌شود که این یک ظلم بالسویه است و این ظلم، چون در حق همه آهنگساز‌ها رخ می‌دهد تبدیل به یک عادت شده است. معمولاً یک آهنگساز پشت صحنه است و شاعر کتاب شعرش را منتشر و به عنوان یک فردیت خودش را مطرح می‌کند و خواننده اثر هم که پیشانی کار محسوب می‌شود ولی عموماً در عرصه موسیقی کمتر دیده می‌شود و این برای یک قطعه دو قطعه یا برای یک آلبوم یا دو آلبوم یا حتی برای چند سال ممکن است قابل پذیرش باشد، اما برای کسی که همه عمرش را روی این کار گذاشته و در ژانر‌های مختلف آثار ماندگار و خاطره‌انگیزی را ساخته است قابل قبول نیست. برای معرفی استاد راغب اگر کسی از من می‌پرسید ایشان که بودند و از من توضیح می‌خواستند من با توجه به سن و سال آن فرد سؤال‌کننده و شرایط او قطعه‌ای را می‌گفتم که او با آن خاطره داشته باشد. مثلاً اگر نوجوان باشد می‌گفتم سرود «مدرسه‌ها وا شده» را شنیده‌ای؟ مرحوم راغب آن را ساخته است! در مواجهه با یک فرد انقلابی می‌گفتم که آهنگ «خجسته باد این پیروزی» را یادت می‌آید؟ کار استاد است! اگر فرد سیاسی بود می‌گفتم آهنگ «راه رجا» را یادت می‌آید؟ برای استاد راغب است. اگر کسی بود که در فضای موسیقی محلی کار می‌کرد می‌گفتم آثار ناصر مسعودی در حوزه موسیقی شمالی را یادتان است؟ آهنگساز آن‌ها مرحوم راغب بودند!

ارزیابی شما از جایگاه هنری استاد راغب چیست؟

ایشان در حوزه موسیقی به یک نهاد اجتماعی و درخت تنومندی تبدیل شده که کاملاً می‌شود از آن استفاده کرد و زیر سایه آن با خیال راحت نشست و نسل به نسل آموزش داد. البته ما نمی‌خواهیم از مرحوم راغب یک چهره مقدسی بسازیم بلکه می‌خواهیم بگوییم ما می‌توانستیم از درخت تنومند و تناور احمدعلی راغب بیش از این استفاده کنیم. الحمدلله که ایشان این همه کار ساخته و سالیان زیادی مصدر خدمت بودند و سال‌های زیادی در صدا و سیما آثار ماندگار تولید کردند ولی حرف این است کسی که در همه این سال‌ها ذهنش آنچنان جوشان مانده که در سال ۸۹ قطعه حماسی «عهد ایران» را بسازد کسی که در سوگ شهادت «مجید شهریاری» تنها آهنگ یا یکی از بهترین آهنگ‌ها را برای این شهید ساخته معنایش این است که طراوت و نشاط ذهن موسیقایی ایشان تمام ناشدنی بود و مدیران ما اگر اراده می‌کردند و می‌خواستند می‌توانستند از ایشان بهتر از این‌ها استفاده کنند. البته علت توجه و پرداختن ما به ایشان حوادث تلخ فتنه ۸۸ بود که در سکوت خیلی‌ها آقای احمدعلی راغب به میدان آمدند و کار ساختند! می‌شد که بیشتر و بهتر از ایشان حق شناسی و قدردانی شود.

اتفاقاً آقای شاهنگیان هم چنین خاطره‌ای را در مورد استاد راغب و روز‌های پر التهاب ابتدای انقلاب مطرح می‌کنند و می‌گویند: «سال ۵۸-۵۷ کسی جرئت تولید آثار انقلابی را نداشت، اما راغب یکی از مؤثرترین آدم‌هایی بود که در این زمینه سفارش کار قبول می‌کرد.»

ایشان کار خوب می‌ساختند؛ کار‌هایی که در تاریخ این کشور ماندگار شدند. من در مقدمه همین کتاب «بانگ آزادی» نوشتم که «هیچ ایرانی نیست که اثری از آثار احمدعلی راغب را نشنیده باشد. دهه شصتی‌ها با آوا‌ها و نوا‌های او بزرگ شده‌اند.» ما انقلاب اسلامی را در خلال آهنگ‌ها و سرود‌های انقلابی شناختیم که استاد گلریز آن را خوانده بود و شعرش را مرحوم حمید سبزواری سروده و آهنگسازی‌اش را مرحوم استاد راغب انجام داده بود. ما بچه که بودیم صحبت‌های امام را خیلی نمی‌توانستیم متوجه شویم، اما همان حرف‌ها را در قالب سرود‌های اساتیدی مثل راغب و حمید سبزواری می‌شنیدیم و جامعه‌پذیری نسل ما مدیون موسیقی انقلابی و به‌خصوص احمد علی راغب است.

آقای قاضی! ظاهراً گرفتن و تکمیل مصاحبه‌هایی که با مرحوم راغب انجام شده به عهده شما بوده است لطفاً بفرمایید این مصاحبه‌ها با مرحوم استاد راغب چقدر طول کشید و کتاب «بانگ آزادی» چطور شکل گرفت؟
سال ۸۹ پروژه از طرف آقای مهدی چیت‌ساز شروع شده بود. یک‌سال بعد وقتی در دفتر جبهه مطالعات فرهنگی این کار به دست من رسید به بنده گفته شد این کار تمام نشده است و به نظر می‌رسد خلأ‌هایی وجود داشته باشد. به همین علت من آن را مطالعه و سؤال‌هایی را استخراج کردم. خلأ‌های زیادی وجود داشت که باید پر می‌شد ضمن اینکه بخش‌های بسیار مهمی از جمله زندگی شخصی استاد راغب گفته شده بود، اما آن بخشی که مربوط به سرود‌های انقلابی می‌شد و اتفاقاً منظور اصلی تهیه و تدوین این گفتگو‌ها بود به دلیل کمبود وقتی که استاد راغب داشتند و برخی علل دیگر تکمیل نشده بود. به همین علت با امیر راغب فرزند استاد راغب و آقای صفایی جلسه‌ای گذاشتیم و جمع‌بندی خود را گفتم و قرار بر این شد که استاد تشریف بیاورند دفتر تا مصاحبه‌ها را تکمیل کنیم. ۱۰ جلسه تکمیلی تقریباً دو تا سه ساعته به صورت هفتگی برگزار کردیم که استاد زحمت می‌کشیدند و به دفتر ما می‌آمدند و به سؤالات پاسخ می‌دادند. اگر چه ایشان بیماری سرطان را گذرانده بودند و به لحاظ جسمی وضعیت مناسبی نداشتند، اما خیلی با انگیزه و علاقه می‌آمدند و در جلسات شرکت می‌کردند. بعد از انجام مصاحبه‌ها مرحله بعدی نوشتن کتاب بود که توسط آقای صفایی انجام گرفت. البته در این مرحله هم آقای صفایی برایشان ابهامات و سؤالاتی پیش آمد که مجبور شدیم دوباره سراغ استاد راغب برویم و از ایشان سؤالاتمان را بپرسیم که پاسخ به این سؤالات طی شش جلسه تکمیلی سه چهار ساعته دیگر طول کشید. بعد از اتمام کار مدت زمانی هم مصروف نوشتن و پیاده‌سازی گفتگو‌ها شد که نهایتاً منجر به شکل‌گیری کتاب «بانگ آزادی» گردید. این را هم بگویم که رفت و آمد‌های ما بعد از انجام مصاحبه‌ها به دلیل علقه و صمیمیتی که بین ما و استاد ایجاد شده بود ادامه داشت. مرحوم راغب بی‌مهری‌های زیادی از جانب افراد مختلف دیده بودند و خیلی تمایلی به انجام گفتگو‌های رسانه‌ای نداشتند، اما به دلیل صداقتی که از جانب ما دیده بودند این فرصت را به ما دادند که خاطرات و سرگذشتشان را در قالب کتاب منتشر کنیم.

خاطره خاصی از ایشان در آن ایامی که مشغول گرفتن مصاحبه‌ها بودید، دارید؟

ما سعی کردیم با ایجاد فضای همدلی نظر استاد را جلب کنیم برای همین هم تا مدت‌ها ارتباط‌مان با ایشان همچنان برقرار بود. یک روز من به مرحوم راغب گفتم استاد می‌دانید چرا اینقدر علاقه‌مندیم و اصرار داریم شما خاطرات‌تان را بگویید به‌خاطر اینکه شما از سرآمدان موسیقی انقلاب هستید و خاطرات و نوستالوژی‌های ما در دهه ۶۰ به شما برمی‌گردد. شما نوستالوژی انقلاب هستید. اگر انقلاب شعار دارد، اگر حرفی دارد شما آن‌ها را در قالب سرود ساخته‌اید. به ایشان گفتیم می‌خواهیم خاطرات شما را ثبت کنیم تا اگر در روزگارانی کسی خواست ببیند مسیر سرود‌های انقلابی در کشورمان چگونه پیش رفته است جای پای شما را در تاریخ انقلاب و این مسیر ببیند.

گلایه‌های مرحوم راغب بیشتر متوجه چه کسانی بود؟

استاد گلایه‌های بسیاری داشتند چه از کسانی که او را تنها گذاشته و به خارج از کشور رفته بودند و او را سرزنش می‌کردند که «تو هنوز داری برای این انقلاب کار می‌کنی؟» و چه از کسانی که کاری برای او انجام داده بودند و در جا‌های مختلف و پیش افراد گوناگون بازگو کرده بودند! حتی از برخی مجموعه‌های انقلابی که سفارش کار می‌دادند، اما حرفه‌ای عمل نمی‌کردند و ایشان مجبور بود با اعتبار خود عوامل را سر کار حاضر کند، اما هنگام حساب و کتاب کردن برخورد خوبی نکرده بودند! با تمامی این بی‌مهری‌ها و تلخی‌ها پای کار انقلاب ایستاده بودند و حساب افراد را از بحث انقلاب جدا می‌کردند و بداخلاقی افراد را به حساب و پای انقلاب نمی‌نوشتند و این‌ها از عمق باور ایشان به مردم، انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) نشئت می‌گرفت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار