کد خبر: 1030969
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۹ - ۰۴:۰۰
پسر تحصیلکرده‌ای که از سوی اعضای شرکت هرمی در خانه‌ای ۱۰ روز حبس شده بود، هنگام فرار از سوی اعضای این باند از طبقه دوم به پایین سقوط کرد و به شدت زخمی شد.
سرویس حوادث جوان آنلاین:  ۱۹ آذر مرد میانسالی در تهران به اداره پلیس رفت و از اعضای باندی به اتهام قصد قتل پسرش شکایت کرد. شاکی گفت: من معلم بازنشسته هستم و در یکی از شهر‌های شرقی ایران همراه خانواده‌ام زندگی می‌کنم. پسرم حمید چند سال قبل لیسانس کامپیوتر گرفت و از آن زمان به بعد دنبال کار می‌گشت، اما کاری پیدا نکرد تا اینکه ۱۰ روز قبل یکی از بستگانمان از تهران با حمید تماس گرفته بود که شرکتی تأسیس کرده و نیاز به کارشناس کامپیوتر دارند. وقتی شنیدیم حمید در تهران کار پیدا کرده خیلی خوشحال شدیم و او را راهی تهران کردیم و از آن روز به بعد گاهی برای ما پیامکی می‌فرستاد تا اینکه ۱۶ آذر به تلفن همراه خواهرش پیام داد که چند نفری او را در خانه‌ای حبس کرده‌اند و جانش در خطر است.

فرار از اسارتگاه

پسرم حتی موقعیت مکانی هم که در آنجا حبس شده بود برای دخترم فرستاده بود که بلافاصله با خودروام راهی تهران شدیم. ما طبق نقشه به خیابان ۲۲ بهمن رفتیم، اما کوچه و پلاکی که پسرم در آنجا گرفتار شده بود را نمی‌دانستیم تا اینکه دقایقی بعد گوشی‌ام زنگ خورد و مرد ناشناسی آدرسی به من داد و خواست هر چه زودتر به آنجا بروم. وقتی به آدرس مورد نظر که کوچه‌ای آن طرف‌تر بود رفتیم، دیدیم خودروی آمبولانسی جلوی در است و در حال انتقال پیکر زخمی و نیمه جان پسرم به بیمارستان است.

خوشبختانه پسرم حالش خوب شد و گفت، اعضای باندی در طبقه دوم آن خانه او را حبس کرده بودند و وقتی قصد فرار داشته او را از طبقه دوم به پایین پرت کرده‌اند.

با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس به دستور بازپرس جنایی تحقیقات درباره این حادثه را آغاز کردند.
نخستین بررسی‌ها نشان داد ساکنان طبقه دوم پس از این حادثه از محل گریخته‌اند. همسایه طبقه سوم که موضوع را به پدر حمید خبر داده بود، گفت: حدود دو ماهی است که افراد زیادی به طبقه دوم این ساختمان رفت و آمد دارند. من به رفتار‌های آن‌ها مشکوک بودم، اما از ترس حرفی نمی‌زدم تا اینکه ساعت ۱۶ عصر صدای مهیبی از داخل حیاط به گوشم رسید. وقتی از پنجره به پایین نگاه کردم، دیدم پسر جوانی به پایین سقوط کرده و چند نفر هم قصد دارند او را به زور سوار خودرویی کنند که بلافاصله به پایین رفتم و با داد و فریاد از همسایه‌ها درخواست کمک کردم که آن‌ها فرار کردند.

پسر جوان که درد زیادی داشت خودش را حمید معرفی کرد و شماره پدرش را به من داد و گفت پدرش در همین نزدیکی‌هاست و از من خواست با او تماس بگیرم.

۱۰ روز اسیر بودم

حمید هم پس از بهبودی نسبی در تحقیقات پلیسی گفت: من فکر می‌کردم در تهران با تعدادی دکتر و مهندس همکاری می‌کنم، اما وقتی وارد آن خانه شدم تازه فهمیدم که در دام اعضای شرکت هرمی گرفتار شده‌ام. همان روز اول تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم، اما آن‌ها اجازه ندادند. پس از آن تصمیم گرفتم آن‌ها را فریب دهم و حتی به دروغ گفتم کرونا گرفته‌ام، اما فایده‌ای نداشت و آن‌ها از من خواستند به بهانه سرمایه‌گذاری از پدرم بخواهم برای من پول بفرستد و چند نفر هم به عنوان زیرشاخه پیدا کنم و به اسارتگاه هم بکشانم. من فهمیدم که آن‌ها افراد تحصیلکرده‌ای مثل مرا که دنبال کار هستند فریب می‌دهند و به مخفیگاهشان می‌کشانند و از آن‌ها بابت عضویت پول می‌گیرند و تا زمانی که پنج عضو جدید معرفی نکنند، رهایشان نمی‌کنند.

وی ادامه داد: آن‌ها حتی مرا تهدید به مرگ کردند و هر باری که می‌خواستم با تلفن همراهم تماسی بگیرم باید از آن‌ها اجازه می‌گرفتم تا اینکه ۱۶ آذر در فرصتی به صورت مخفیانه به خواهرم پیام دادم که جانم در خطر است و برای او موقعیت مکانی‌ام را فرستادم که بعد از آن پدر و خواهرم عصر همان روز خودشان را به تهران رساندند. من در فرصت بعدی از پنجره قصد فرار داشتم که آن‌ها مرا هل دادند و به پایین سقوط کردم.

همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه قاضی مصطفی واحدی، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد صاحبخانه طبقه دوم شناسایی و اعضای شرکت هرمی دستگیر شوند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار